نام پژوهشگر: زینب آقامحمدی رنانی
زینب آقامحمدی رنانی رضا اکبریان
چکیده: پرسش از نحوه ارتباط کثرات به وحدت و تبیین نظام خلقت را می توان در آثار فلاسفه یونان تا فلاسفه مسلمان مشاهده کرد. در این میان فیلسوفان مسلمان با اثبات واجب تعالی به عنوان منشأ ایجادی عالم که از تمام انحاء کثرت مبرّی است، به قاعده الواحد تمسک کرده و اوّلین امر صادر شده از علّت واحد را عقل اوّل دانستند. این عقل بر مبنای سنخیت بیشترین مسانخت را با علّت خود داشته و از جهت معلولیّت دارای حیثیّت امکان بالذات و از جهت انتساب به علّت خود دارای وجوب بالغیر است که از آن فلک و عقل دیگر صادر می شود. نظر به اهمّیت بحث این تفسیر از تبیین خلقت همواره مخالفانی داشته، چرا که تببین این جهات در اولین امر صادر شده از واجب را منافی قاعده الواحد و وحدت عقل اوّل می دانستند. در این میان ملّاصدرا در مواجهه با این مهم، با رویکردی نوین خود، مبنی بر اوّل بلاثانی چهره ای جدید به این قاعده بخشیده و صادر اوّل بلاثانی را وجود منبسط امکانی معرفی می کند. وجود منبسطی که تمام کثرات را به نحو تشکیک در بردارد. ملّاصدرا در اثبات وجود منبسط امکانی، آن را فاد ماهیت دانسته و به این وسیله بین واجب تعالی و صادر اوّل سنخیت برقرار می کند. وی در ادامه نحوه ارتباط وجود منبسط و وجودات مقیّدی را که دارای ماهیتند مورد مداقّه قرار داده، ایشان ماهیت را ظهور وجود در خارج دانسته و همین امر انتقادات فلاسفه بعد از وی را در پی داشته است چرا که بنا بر وحدت شخصی وجود، وجود منبسط امکانی به عنوان صادر بلا ثانی ظهور وجود است نه خود وجود، گویی ملّاصدرا گام های محکم خود را نتوانسته تا آخر مسیر ادامه دهد و دچار مجاز در مجاز شده است. واژگان کلیدی: قاعده الواحد، سنخیّت علّی و معلولی، صدور، اوّل بلا ثانی، ملّاصدرا