نام پژوهشگر: حسین احمدی
حسین احمدی احمد پوردرویش
تعیین چگالی های ناشناخته در بسیاری از کاربردها نظیر مدل های بیزی پیچیده تنها به کمک شبیه سازی ممکن بوده و در این میان روشهای مونت کارلوی زنجیر مارکوفی بیشترین سهم را دارند. روش های مختلف مونت کارلوی زنجیر مارکوفی ، امروزه به عنوان ابزاری اساسی در قلمرو علم آمار و به ویژه در مباحث بیزی بکار رفته و همراه با افزایش قدرت پردازش و سرعت محاسبات کامپیوترها در حال تکمیل و گسترش می باشد. در این پایان نامه ضمن مروری بر روش های مونت کارلو و زنجیرهای مارکوف، به معرفی روش های استاندارد مونت کارلوی زنجیر مارکوفی نظیر الگوریتم های متروپلیس، متروپلیس-هستینگز و نمونه گیری گیبز و نمونه گیری برشی پرداخته و تکنیکی برای افزایش سرعت و بهبود آن ها ارائه می دهیم سپس با استفاده از تکنیک های ارائه شده به تحلیل بیز مدل توسیع وایبل می پردازیم.
محمد شیرخانزاده حسین احمدی
تنوع مواد و تکنیک های مورد استفاده در راستای ایجاد پاتین بر سطوح مجسمه های برنزی و از طرفی قرار گیری آنها در محیط و شرایط مختلف، گستره ی وسیعی از اتفاقات شیمیایی را رقم می زند که تنها بخشی از آنها قابل طبقه بندی هستند. از این رو، مجسمه ی یادمان کمال اسماعیل ساخته ی استاد ایرج محمدی به عنوان نماینده ای از مجسمه های معاصر شهری که حاوی پاتین مصنوعی نیتراتی می باشد، انتخاب گشت و روش پاتین سازی و همچنین تأثیر مواد به کار رفته در آن، به جهت آگاهی از احتمال آسیب رسانی به سطح آلیاژ به عنوان یک مجسمه ی شهری بررسی گردید. بعد از انجام آزمایش های دستگاهی، کوپن هایی با ترکیبات نسبتاً مشابه به منظور انجام پاتین سازی و آزمایش های بعدی ساخته شد؛ سپس پاتین تشکیل شده بر سطح نمونه ها مطالعه شد و با پاتین موجود بر سطح مجسمه که با روش مشابه شناسایی شده بود مقایسه گردید. بررسی های انجام گرفته ثابت نمود که پاتین مجسمه در اثر عوامل شیمیایی محیط ناپایدار بوده و دچار تغییرات ساختاری و فرمولی گشته است که منجر به تیره شدن رنگ پاتین گردیده و از سبز روشن اولیه، پاتین را به سمت سیاهی تغییر داده است. بدین ترتیب در راستای حفاظت از لایه ی پاتین و مجسمه در برابر عوامل آسیب رسان شیمیایی، و با توجه به تحقیقات انجام شده در زمینه ی مورد نظر، محلول بنزوتری آزول 3% در اتانول به عنوان یک بازدارنده ی نسبتاً مناسب که قابلیت نگهداری از سطوح برنزی در محیط های باز را تا حدود یک سال خواهد داشت، پیشنهاد گردید؛ البته استفاده از یک پوشش دهنده ی مناسب مانند اینکرالاک یا پرمالاک، ایستایی و استحکام لایه محافظ را تقویت می نماید و عملکرد بازدارنده را نیز بهبود می بخشد.
معین اسلامی حسین احمدی
با افزایش جمعیت جهان و بالا گرفتن بحران انرژی در اوخر دهه 60 میلادی، استفاده از مصالح خاکی اهمیت ویژه ای یافت. در کنار بالا گرفتن اشتیاق برای شناخت بیشتر مواد و تکنیک های مورد استفاده در معماری خاکی جدید، حفاظت و مرمت سازه های خاکی تاریخی نیز مورد توجه قرار گرفت. از ابتدای گسترش توجهات به بحث معماری خاکی همواره نحوه تقویت این مصالح و چگونگی فائق آمدن بر سستی ذاتی آنها در عین حفظ ماهیت اصلی مصالح موضوع چالش برانگیزی بوده است. در این راستا طیف گسترده ای از مواد استحکام بخش به کار رفته اند. در این پژوهش تلاش شده است، ابتدا نقش ساختارکانی شناسی مصالح بکار رفته در سایت تاریخی توس بررسی گردد و سپس چگونگی اصلاح بافت مینرالی جهت بهینه سازی خاک جهت فعالیت های مرمتی مورد مطالعه قرارگیرد. در این راستا ابتدا با کمک روش های آزمایشگاهی مکانیک خاک، نقش خصوصیات اصلی مصالح خاکی از جمله دانه بندی، حدود آتربرگ و کانی شناسی در محوطه تاریخی توس بررسی شده و سپس تاثیر مواد افزودنی چون خاک بنتونیت و کائولینیت به دو نمونه خاک رس مرغوب و خاک آوار نامرغوب برای ایجاد خاکی بهینه مطالعه شده است. مولفه های استحکامی از جمله مقاومت فشاری و مقاومت غوطه وری در این نمونه ها بررسی شده است. عدم دقت در کنترل کیفیت مصالح تولیدی و استفاده از خاکی با ساختار سیلتی، مشکل اساسی در سایت تاریخی توس محسوب می گردد. در تمام بخش های توس در ساخت مصالح از مواد زائد مانند فطعات سفال و استخوان استفاده شده است. بر طبق آزمایشات هرچه میزان بنتونیت در خاک آوار افزوده شود، چسبندگی و در نتیجه مقاومت فشاری نیز افزایش می یابد. این افزایش مقاومت فشاری، با افزودن کائولینیت در محدوده کوچکتری اتفاق افتاده است. بر خلاف خاک آوار در خاک خین عرب (خاک رس با کیفیت بیشتر) با افزوده شدن کائولینیت از میزان مقاومت فشاری کاسته شده است. این در حالی است که مقاومت غوطه وری نمونه های تهیه شده با بنتونیت نیز به شدت افزایش یافته است. کلیدواژه ها: کانی های رسی، بهینه سازی، حدودآتربرگ، کائولینیت، بنتونیت، مقاومت فشاری، مقاومت غوطه وری
ریحانه قاسم آبادی حسین احمدی
به دلیل اهمیت دو ارزش تاریخی و زیباشناختی در نگره ی زیباشناسی کلاسیکِ مرمت که برندی یکی از پایه گذاران آن شناخته شده است، موزون سازی دیوارنگاره های تاریخی به لحاظ برقراری تعادلی قابل قبول بین این دو جنبه، همواره در بحث نظری و در مراحل عملی از حساسیت ویژه ای برخوردار بوده است. موضوع مورد پژوهش، تأثیر نظرات در این حیطه و روش های منتج از آن را که در 50 سال اخیر در اروپا بویژه ایتالیا متداول بوده است، بر روش های اجرایی در مرمت دیوارنگاره های اصفهان مورد بررسی قرار می دهد. در این مسیر که با هدف ارزیابی نحوه ی پیروی مرمتگران در این شهر از اصول و روش های مرسوم اروپایی و همچنین بررسی میزانِ کارآیی آن روش ها بر روی نقاشی های ایرانی صورت می گیرد، با روشی توصیفی تطبیقی، نظرات و شیوه های مطرح شده ی اروپایی بیان، و نمونه های اجرایی در اصفهان از طریق مشاهده و مصاحبه با اساتید مطلع، قیاس می شوند. در ادامه ویژگی های تکنیکی و موضوعی دیوارنگاره-های دو حوزه ی مکانیِ مذکور مورد ارزیابی قرار می گیرند تا در انتها بتوان از مجموع مطالب حاصل آمده، با تجزیه و تحلیلی کیفی نتایج نهایی را در مورد ارائه ی شیوه های موزون سازیِ اجرا شده و مرسوم در اصفهان و همچنین امکان-سنجیِ دستیابی به الگویی مناسب برای موزون سازی و بازسازی دیوارنگاره های ایرانی، به دست آورد و خواننده بتواند با استدلال، راهکار مناسب را تشخیص دهد. کلیدواژگان: مبانی نظری مرمت، اصفهان، دیوارنگاره(نقاشی دیواری)، کمبود، موزون سازی(رتوش)، زیباشناختی
سحر فروزان پور حسین احمدی
اهمیت ارزیابی و مدیریت خطر در جوامع امروزی مبحثی مهم در تمام سازمان ها، موسسات و نهادهای دولتی و خصوصی می باشد، این مبحث در موزه ها به دلیل نگهداری اشیاء تاریخی، منحصر به فرد و گرانقیمت ارزشی دو چندان پیدا میکند. با توجه به اینکه خطر اجتناب ناپذیر است، مدیریت خطر سبب بهبود اتخاذ تصمیم می شود و می توانیم به طور چشمگیری با استفاده از اطلاعات و امکانات، راهکارهایی برای پیشگیری وقوع خطر و از دست دادن آثار ارزشمند و نفیس در مجموعه موزه ها اتخاذ کرد. امروزه مبحث مدیریت خطر در موز های دنیا مورد توجه قرار گرفته است اما در ایران به این موضوع کمتر پرداخته شده است در این پژوهش به تجارب و اقدامات صورت گرفته درباره مبحث خطر در موزه های کشورهای مختلف پرداخته شده است. از آنجایی که ارزیابی خطرات تهدید کننده اشیاء در موزه ها گامی است برای نزدیک تر کردن امکانات و تجهیزات موزه ها با استانداردها، ابتدا به بررسی استانداردهای مورد نیاز موزه ها و پس از آن به ارزیابی عوامل تهدید کننده اشیاء موزه پارس با نگاه ویژه به تابلوهای نقاشی می پردازیم.
حسین احمدی سعید معیدفر
موضوع تحقیق حاضر بررسی ثبات سیاسی و عوامل موثر بر آن با تاکید بر نقش رانت اقتصادی بود که برای مطالعه این موضوع ، مباحث مطرح در نظریه های کارکردگرایی و نظریه سیستم ها ، نهادگرایی سیاسی ، و رانت و ثبات سیاسی مد نظر قرار گرفت وپس از نقد وبررسی مباحث مذکور ، مدل تحلیلی و فرضیه های تحقیق استخراج شدند . روش گرد آوری داده ها ، تحلیل ثانویه داده های موجود انتخاب شد و مدل و فرضیه های تحقیق با استفاده از داده های 180 کشور که در دوره زمانی 1996 تا 2009 میلادی توسط سازمان های معتبر بین المللی منتشر شده اند مورد آزمون قرار گرفت . بر اساس نتایج تحقیق تاثیر مشروعیت سیاسی به شکل مستقیم و سایر سازه های تحقیق به شکل غیر مستقیم بر ثبات سیاسی تأیید شد . بنابراین فرضیه منتج از نظریه کارکردگرایی و نظریه سیستم ها مورد تایید قرار گرفت و در مورد سایر نظریه ها آثار سازه های مورد تاکید به شکل غیر مستقیم تایید گردیدند. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای مربوط به منابع اقتصادی دولت (مالیات و رانت اقتصادی) اثر مستقیم بر ثبات سیاسی ندارند و آثار این عوامل به شکل غیر مستقیم یا در ترکیب با سایر سازه ها مورد تایید است .
سروه فرج زاده حسین احمدی
در این رساله به فن شناسی، آسیب شناسی و ارائه طرح حفظ و مرمت تنها نقش برجسته صخره ای رنگ آمیزی شده برجای مانده از دوره قاجاری در طاق بستان، پرداخته شده است. این نقش مربوط به زمان حکمرانی محمدعلی میرزا دولتشاه فرزند فتحعلی شاه در کرمانشاه و حکومت شخص فتحعلی شاه بر ایران می باشد. مطالعاتی که در مورد نقوش برجسته دوره قاجار صورت گرفته، مربوط به j.p. luft و عباس رضایی نیا که به معرفی این نقوش پرداخته، علی اکبر وحدتی که علل احیای سنن باستانی و به ویژه نقش برجسته تراشی در دوره قاجار را مورد بررسی قرار داده و سولماز حاجی علیلو که تاثیر پذیری هنر نقش برجسته تراشی دوره قاجار از هنر ساسانی را در بررسی خود مورد ارزیابی قرار داده است. در این مطالعات به بررسی عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و در برخی موارد جنبه های هنری نقوش حک شده بر روی صخره در دوره قاجار پرداخته شده است. بررسی فنی نقوش و رنگ های اجرا شده هر چند اندک در این دوره به دلایلی مورد بی مهری قرار گرفته و منابعی در این حوزه در دست نیست. تکنیک رنگ آمیزی بر روی آثار مشابه در محدوده ایران کنونی، در سنگ نگاره های اشکفت آهوی بستک، مورد مطالعه قرار گرفته، بستر آن را سنگ آهک و رنگ قرمز نقش را ترکیب سیلیکات وآهن تشخیص داده اند. در مورد شناسایی رنگ بر روی نقوش برجسته صخره ای در ایران مطالعاتی توسط l.stodulski و همکارانش بر روی آثار پاسارگاد و پرسپولیس صورت گرفته که تنها به شناسایی رنگ های این آثار پرداخته شده است. در خارج از ایران مطالعات گسترده تری در جهت شناسایی رنگ، آسیب نگاری، آسیب شناسی و اقدامات مرمتی انجام گرفته که دامنه ای از این بررسی ها به اختصار در فهرست منابع این رساله ارائه شده است. در راستای تکمیل پژوهش های مرتبط پیشین و هم چنین برای دستیابی به نتایجی مکمل و جدید، در این نوشتار به جای تکرار مطالب و موارد بررسی شده، به تحلیل داده های اکتسابی موجود بسنده شده است. با پیشینه مذکور، نتایج مطالعات صورت گرفته برای شناسایی رنگ ها و بست استفاده شده در این اثر با روش های آزمایشگاهی و دستگاهی، حاکی از این است که تکنیک رنگ آمیزی این اثر رنگ و روغن بوده و از ورق طلا برای اجرای رنگ طلایی در قسمت های مختلف آن استفاده شده و به دلایل متعددی این اثر، دچار آسیب گردیده است که روش های حفاظتی و مرمتی سال های پیش، راه حلی طولانی مدت برای آثار درون طاق و از جمله اثر قاجاری نبوده است. ارائه راه کاری صحیح نیازمند مطالعات گسترده ای در این زمینه می باشد.
نغمه قدوسی حسین احمدی
پایان نامه فوق در زمینه بررسی فن ساخت کاشی های طلاچسبان مدرسه شمسیه یزد تهیه گردیده است. این کاشیها تنها نمونه های باقی مانده از کاشی های ازاره این مدرسه ایلخانی بوده و تکنیک ساخت این کاشی ها به روش نقاشی رو لعابی است که طلاچسبانی های ظریفی نیز بر آن اجرا شده است. طی این پروژه آنالیز های کمی و کیفی متفاوتی از کلیه اجزا تهیه گردید. همچنین مطابقت هایی با نمونه های هم عصر این کاشیها در مسجد جامع یزد نیز انجام شد که شباهت ساختاری زیادی وجود نداشت و به نوعی تکنیک نمونه های مدرسه شمسیه در شهر یزد منحصر به فرد می باشند. تعداد کثیری از کاشیهای مذکور از بدنه ایوان بنا جدا گردیده و امروزه در انبار میراث فرهنگی نگهداری می شود. نمونه های باقی مانده در بنا در وضعیت نا مطلوبی واقع شده اند و طی آسیب شناسی های انجام شده در این پروژه علل بروز این آسیب ها بررسی و بنا به اولیت تخریب دسته بندی شدند. در نهایت بر این اساس طرح مرمت و حفاظت از این آثار ارائه گردید.
سید محمد جواد موسوی عباس عابد اصفهانی
رنگدانه ی طلایی یکی از متداول ترین رنگدانه های مورد استفاده در تزیینات نسخ خطی ایران است و در رسالات متعدد کتاب آرایی مطالب زیادی در مورد تهیه رنگ طلایی و انواع تزیینات آن، وجود دارد. در این پژوهش، تزیینات طلایی در سه نسخه خطی دوره قاجار مورد مطالعه قرار گرفت. آنالیزهای sem-edsنشان داد که رنگدانه ی طلایی در این نسخ از آلیاژ مس، روی و قلع تهیه شده است و استفاده از آلیاژ فلزی بر پایه ی مس را به عنوان طلای بدل، ثابت کرد. آسیب این رنگدانه آلیاژی در نمونه های مطالعاتی بصورت تغییر رنگ طلایی به رنگ سبز مشاهده می شود. برای بررسی فرآیندهای تخریب این رنگدانه با استفاده از آنالیزهای طیف سنجی رامان، ترکیب محصولات تخریبی سبز رنگ شناسایی شدند و کربوکسیلات های مس به عنوان محصولات خوردگی در رنگ طلایی شناخته شدند. عوامل اصلی شکل گیری این محصولات در رنگ طلایی، وجود آلاینده های کربونیلی آلی به همراه رطوبت نسبی بالا است. علاوه بر این، در بخش هایی تخریب رنگ طلایی باعث تغییر رنگ، شکنندگی و خردشدگی کاغذ تکیه گاه شده است. آسیب ها در این نمونه های کاغذ قابل مقایسه با تخریب کاغذ بر اثر کاربرد رنگ زنگار در نسخ خطی تزیینی و نگارگری ها است. یکی از دلایل آسیب شدید کاغذ در نواحی رنگدانه طلایی تخریب شده می تواند بدلیل تأثیر کاتالیزوری یون های مس در فرآیند اکسیداسیون سلولز باشد. برای بررسی این موضوع، آنالیز کروماتوگرافی ژل تراوا و روش نشان دار کردن فلورسانسی بر روی کاغذ تخریب شده، انجام شد. نتایج تفاوت بارزی بین نمونه ها در وزن مولکولی و توزیع وزن مولکولی نشان داد، که این به دلیل شکست هیدرولیتیکی و کوتاه شدن زنجیره سلولزی در نواحی رنگ طلایی می باشد.
حسین احمدی بهار شمشادی
چکیده فارسی: زمینه و هدف : انسان همواره برای از بین بردن بیماریها، از ابتدای خلقت تا به امروز از گیاهان دارویی استفاده نموده است. با توجه به اینکه کشور ما ایران مهد ،دانشمندان بزرگ بوده و علم طب و استفاده از گیاهان دارویی از دیر باز در آن رواج داشته، هنوز اکثر گیاهان دارویی مفید کشور ما ناشناخته بوده و اگر عده معدودی از آنها مورد استفاده می باشند، ریشه در طب سنتی دارد و در طب مدرن کمتر از آنها استفاده می شود . یکی از بیماریهای شایع در ایران و کشورهای همجوار ، بیماری لیشمانیوز است که برای درمان آن در هر گوشه از سرزمین ما روش خاصی وجود دارد .0)1) که در اینجا هدف ما بررسی تاثیر عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا بر روی پروماستیگوتهای لیشمانیا در محیط کشت است. روش بررسی: این پژوهش، یک مطالعه تجربی جهت بررسی اثرات ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا بر روی پروماستگوتها ،یکی از عوامل لیشمانیوز در محیط کشت، انجام شده است . برای انجام این پژوهش ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا جمع آوری و پس از تهیه پودر آن ، عصاره گیاه فوق با غلظتهای مختلف تهیه و برروی محیط کشت پروماستیگوت اضافه گردیده و اثرات آن بررسی گردید 0)1) برای تکمیل شدن این تحقیق،اثر عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا در زخم سالکی )آماستیگوت( بر روی موش سوری(در سن 8 هفتگی) مورد آزمایش قرار گرفت. یافته ها: عصار ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا که با غلظتهای مختلف بر روی 5 محیط کشت (3تایی) تلقیح شده لیشمانیا اضافه شده وشمارش تعداد پروماستگوتهای آن نشان داد ، در غلظتهای 1/0، 3/0 الی 9/0 عصاره این گیاه دارویی مانع از رشد عامل لیشمانیوز در محیط کشت شده است. در صورتیکه در محیط های کشت کنترل ، تکثیر این عامل بیماری صورت گرفته است. 0)1) میانگین اندازه زخم در گروه های دریافت کننده عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا تاثیر خوبی بر جلوگیری ازروند توسعه زخم داشته است و آزمون آماری نشان می دهد در هفته دوم در گروه های دریافت کننده عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا بین میانگین قطرزخم ها قبل و پس از درمان اختلاف معنی داری مشاهده می گردد. نتیجه گیری : با توجه به تاثیر عصاره گیاه مذکور بر روی پروماستیگوت و آماستیگوت لیشمانیا پیشنهاد می شود، ترکیب عالی خالص گیاهی، به شکل پماد یا کرم، بدلیل ایجاد مرگ ومیر کمتربدون داشتن اثر تحریکی پوستی وسایر اثرات ناخواسته روش سالم تری دردرمان زخم لیشمانیوز پوستی درموشها می باشد لذا استفاده از عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا بصورت پماد یاکرم برای زخم های لیشمانیوز پیشنهاد می شود. در نتیجه پیشنهاد می شود بر روی لیشمانیوز موجود در بافت زنده ،از این داروی گیاهی، در درمان لیشمانیوز استفاده شود . کلید واژه ها: ریشه گیاه کاپاریس اسپینوزا ، لیشمانیوز، پروماستیگوت، آماستیگوت
وحید رزبان مسعود سلیمانی
سلول های بنیادی به عنوان راهکاری جدید و امید بخش برای درمان نارسایی قلبی مطرح است. اثر بخشی تزریق سلول های بنیادی به تنهایی به دلیل زنده مانی و تمایز ضعیف آنها کاهش می یابد. این مطالعه با هدف افزایش کارآیی سلول های بنیادی در درمان با استفاده از اصلاح ژنتیکی آنها طراحی شده تا در برابر هیپوکسی مقاومت نموده و آنژیوژنز را از طریق پاراکرین افزایش دهد. در این تحقیق بیان hif-1? در سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان با ترانسداکشن پایدار وسیله ی وکتورهای لنتی ویروسی افزایش داده شد. در شرایط هیپوکسی و نورموکسی غلظت vegf در سوپرناتانت سلول ها به وسیله ی الایزا اندازه گیری شد. مهاجرت با آزمون بهبود زخم و بیان c-met به وسیله ی فلوسایتومتری ارزیابی گردید. تشکیل تیوب نیز با کشت سلول ها روی ماتری ژل بررسی شد. غلظت vegf در سوپرناتانت سلول های بنیادی مزانشیمی که بیان hif-1? در آنها افزایش داده شده به طور معنی داری بالاتر بود و این محلول در القای سلول های اندوتلیال برای مهاجرت، در مقایسه با سوپرناتانت سلول های بنیادی مزانشیمی بدون تغییر ژنتیکی بسیار موثرتر عمل نمود. همچنین سلول های ترنسداکت شده سطح بالاتری از بیان c-met و نیز تشکیل تیوب نشان دادند. با اینحال سلول های بنیادی مزانشیمی مارکرهای اندوتلیال را بیان نکردند. این مطالعه نشان داد که تغییر ژنتیکی در سلول های بنیادی مزانشیمی از طریق افزایش بیان hif-1? توانایی بهبود اجزای فرآیند آنژیوژنز را در شرایط هیپوکسی با مکانیزم های پاراکرین و اتوکرین دارد. افزایش تحرک سلول های بنیادی مزانشیمی ترانسداکت با میزان بیان c-met همبستگی مثبت دارد.
حسین احمدی طاهره ابراهیمی فر
عصرنوین به عصر اطلاعات و ارتباطات شهرت یافته است و تاکنون دیپلماسی نیز در قالب های نوینی بروز نموده است. همواره از ترکیب دیپلماسی و سایر مولفه های تأثیرگذار، رویکردهای تخصصی، همچون دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی رسانه ای، دیپلماسی انرژی و موارد دیگری در کالبد دیپلماسی پدید آمده است که از الزامات و اقتضائات مخصوص خود برخوردار می باشند. تسلط بر علم و فناوری به عنوان پیشران توسعه در جهان کنونی از مهمترین شاخص های کسب قدرت، امنیت و اقتدار می باشد. دیپلماسی علم و فناوری نیز به عنوان چهارچوبی نوین برای ایجاد هم افزایی و گسترش تعامل میان بازیگران متعدد حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی از یک سو و بازیگران حوزه علم و فناوری از سوی دیگر در سالهای اخیر پدیدار شده و در بسیاری از کشورهای توسعه یافته بکارگرفته شده است. حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز از این امر مستثنی نبوده و توسعه و پیشرفت کشور نیز جز به واسطه توسعه توانمندی علم و فناوری که در گرو توسعه همکاریهای خارجی و بین المللی می باشد، محقق نخواهد شد. لذا در این تحقیق سعی بر آن است که ضمن تبیین دیپلماسی علم و فناوری، الزامات بکارگیری آن در عرصه سیاست خارجی کشور مورد بررسی قرار گرفته و با بررسی تجارب برخی کشورها، نقش و تأثیر بکارگیری این دیپلماسی نوین در توسعه علم و فناوری کشور مورد کنکاش قرار گیرد.
محمد شعرباف حسام اصلانی
چکیده: بقعه ی درب امام از بناهای تاریخی بجا مانده از دوره ی قراقویونلو است که به واسطه ی دفن دو امامزاده در آن، جزء زیارتگاه های معروف اصفهان به شمار می آید. اما شاید کمتر کسی از مردم بداند که مادر جهان شاه قراقویونلو در این مکان دفن است. گنبد کوچک یا همان گنبد شمالی بنا بر روی این مقبره ساخته شده که سرشار از تزئینات است. این تزئینات شامل گچبری، نقاشی، طلاکاری، لایه چینی، رسمی بندی، پنجره مشبک گچی و کاشیکاری بسیار نفیسی است که در ازاره ی آن خودنمایی می کند. این تزئینات به واسطه عبور از دوران تیموری و شروع دوره ی صفوی دارای اهمیت بسیار است، چرا که در هر دو دوره شاهد سبک خاص هنری هستیم که تأثیرات دوره ی قبل و پیش زمینه های سبک هنری بعد را می توان در آن به خوبی مشاهده نمود. در این تحقیق سعی برآن است تا انواع تزئینات موجود در این بنا بررسی و معرفی گردد و تزئینات گچی گنبد شمالی آن به طور خاص مورد مطالعه قرار گیرد. آزمایشات، مشاهدات و آنالیزهای انجام شده حاکی از آن است که تزئینات گچی به شیوه ی فتیله ای و قالبی اجرا شده و فرضیه ی گچبری و اجرای تزئینات با ابزار گچبری رد گردید. با توجه به عدم آگاهی و درک صحیح از ساختار تزئینات، مرمت های نادرستی طی سال های گذشته بر روی آن انجام گرفته است. با توجه به وظیفه مرمت گر در قبال میراث فرهنگی و تاریخی و برای جلوگیری از تخریب و به فراموشی سپردن کامل این هنر در گام اول در راستای شناخت دقیق، فنی و علمی ماهیت این آثار قدم برداشته تا با آگاهی بتوان هرچه بهتر و موثرتر در جهت حفظ و نگهداری این آثار ارزشمند از لحاظ موجودیت مادی و غیر مادی آن ها عمل نماییم.
فائزه اصفهانی پور هنزایی عباس عابد اصفهانی
در دوره آل مظفر اکثر بزرگان، هنرمندان و دانشمندان برای در امان ماندن از حملات مغول شهریزد را مرکز فعالیت های علمی و هنری خود قرار دادند. برقراری امنیت و آرامش در یزد و نیز توجه زیاد حاکمان ایلخانی به حکومت آل مظفر باعث شد تا در این دوره تبادلات علمی هنری بسیاری بین این دو حکومت صورت گیرد. گرد آمدن دانشمندان و هنرمندان در یزد و از سوی دیگر آشنایی و تبادل فنون تزیینات معماری در یزد و در پی آن توسعه و تکوین تزیینات معماری این دوره شد. این ابداعات بر اساس ویژگی های اقلیمی، فرهنگی، باورها و اعتقادات مذهبی در یزد صورت گرفته است. وجود ویژگی های خاص در معماری و تزیینات بناهای دوره آل مظفر در یزد، موجب ایجاد مکتبی محلی به نام مکتب مظفری شده است. آنچه در این رساله به آن پرداخته می شود، بررسی سبک تزیینات معماری دوره آل مظفر در یزد است. مدرسه شمسیه در یزد نمونه هایی شاخص از مکتب مظفری و نشان دهنده توسعه و تکوین تزیینات معماری این دوره نسبت به دوره های قبل است. معرفی این مکتب گامی مهم در زمینه بازشناسی تزیینات معماری دوره مظفری و جایگاه این تزیینات در هنرهای سنتی ایران است. همان طور که از عنوان پایان نامه می توان انتظار داشت، این تحقیق شامل بررسی های فن شناسی، آسیب شناسی و ارائه طرح حفاظت تزئینات معماری مدرسه شمسیه خواهد بود. به طور کلی مطالب این پژوهش در پنج فصل گنجانده شده است؛ در فصل اول به کلیات تحقیق و در فصل دوم به مطالعه تزیینات معماری در مدرسه شمسیه پرداخته شده است. در فصل سوم آسیب های موجود در بنا و علل ایجاد آن مورد بررسی قرار گرفته و در فصل چهارم با توجه به نتایج به دست آمده به بررسی در زمینه فراوری و بهینه سازی مواد سنتی جهت حفاظت از تزئینات بنا پرداخته شده است.
فرزانه حیدری حسین احمدی
ارزش تزیینات گچی روی پارچه ی موسوم به پته در گنبد سلطانیه به قدمت، سبک و فن اجرای مبتکرانه-ی آن است. در حال حاضر از این تزیینات آثار اندکی به جای مانده است. با استناد به شواهد ارائه شده در این نوشتار، ساختار تزیینات مذکور لایه ای است. این تزیینات به صورت الحاقی در فضای زیر کاسه ی گنبد و همچنین مقرنس های ایوان شمال غربی و جنوب شرقی در طبقه ی اول اجرا شده اند. ترتیب قرارگیری لایه-ها ی تزیینات عبارتند از: تکیه گاه پارچه ای-لایه چسب سریشم-لایه گچ- لایه چسب سریشم- کاغذ- لایه ی تدارکاتی طلاچسبان- لایه رنگ و طلا. این تزیینات توسط میخ آهنی بر روی بستر گچی زیر کاسه ی گنبد سلطانیه نصب شده اند. طبق نتایج حاصل از مشاهدات میکروسکوپی و آزمایش های شیمی تر مشخص شد که از پارچه ی پنبه ای و دستباف به عنوان تکیه گاه استفاده شده است. همچنین آزمون های شیمی تر و آنالیز ftir-atr بر روی پارچه، نشان از یک لایه ی نازک چسب سریشم برای اتصال بهتر میان لایه های گچ و پارچه داشتند. طبق آزمون های شیمی تر و آنالیز های ftir-atr از مغز گچ تزیینات، مشخص شد که جهت اجرای لایه ی گچ، در ترکیب ملات از مواد پروتئینیِ کندگیر کننده استفاده شده است. طبق نتایج آنالیز xrd در بررسیِ میزانِ هر یک از فازهای شناسایی شده در گچ تزیینات، به نظر می رسد که ملات گچ نمونه همچنان در حال تغییر است. فاز بازانیت همچنان در حال از دست دادن آب و تبدیل به فاز آن هیدریت است. در این میان واکنش یون کلر به عنوان کاتالیزور می تواند بسیار تاثیرگذار باشد. در آزمون های شیمی تر و همچنین آنالیز edax نیز حضور این یون اثبات شده است. از آنالیز edax و تصاویر sem برای شناخت ساختار و ترکیب مغز گچ تزیینات، لایه ی رنگ آبی، ورق طلا و میخ آهنی استفاده شده است. بر روی لایه ی گچ از لایه ای چسب و سپس از لایه ی کاغذ به عنوان لایه ی تدارکاتی برای رنگ و طلا و همچنین مانعی برای چسنبدگی گچ به قالب استفاده شده است. به احتمال این تزیینات به کمک یک قالب از جنسی غیر منعطف نظیر چوب، ساخته شده اند. این امکان وجود دارد که تزیینات مذکور در کارگاهی خارج از بنا ساخته، به محل نصب منتقل شده و سپس به وسیله ی میخ آهنی به تکیه گاه گچی گنبد متصل شده اند.
مریم اکبری فرد عباس عابد اصفهانی
این رساله به فن شناسی، آسیب شناسی و ارائه طرح حفظ و مرمت کتیبه معرق سنگ و کاشی در نمای فوقانی خدای خانه مسجد عتیق شیراز پرداخته است. این اثر، برجای مانده از دوره ی آل اینجو و زمان حکمرانی ابواسحاق است. بدون وجود این کتیبه قسمت اعظم هویت و جذابیت بنای خدای خانه از بین می رود. با استناد به شواهد ارائه شده در این نوشتار در سال 1314 شمسی تنها بخش پیل پاها از این کتیبه باقی مانده بوده و با توجه به بازسازی که در سال 1315 شمسی بر روی این کتیبه انجام شده بخش های پیل پاها و بخش های بازسازی شده از هم قابل تشخیص نیست. از آنجا که کتیبه مذکور تا کنون مورد هیچ گونه بررسی و مطالعه ای قرار نگرفته و منابع مطالعاتی و تحقیقاتی در ارتباط با تاریخچه مسجد عتیق تنها اشاره ای کوتاه و گذرا به بنای خدای خانه و کتیبه مورد بررسی دارند، در این پژوهش سعی بر آن است که به تکنیک اجرا ی کتیبه و بازشناسی بخش های بازسازی از بخش های قدیمی پرداخته شود و به دنبال آن با شناسایی آسیب های وارده به کتیبه، اقداماتی در جهت کنترل روند تخریب و جلوگیری از زوال آن صورت گیرد تا علاوه بر حفظ این اثر ارزشمند و منحصربه فرد، انجام مطالعات آینده توسط پژوهشگران در جهت شناسایی این کتیبه میسر و هموار گردد. با استفاده از مطالعات میدانی و مشاهده ای و بررسی های کتابخانه ای مشخص شد که اجرای متفاوت این کتیبه درخور توجه است، به گونه ای که شاید بتوان کتیبه معرق سنگ و کاشی در بنای خدای خانه را تزئینی متفاوت و منحصر به فرد در معماری ایران تلقی کرد. نتایج حاصله از آنالیزهای مختلفxrd,sem-edx aas,و پتروگرافی بر روی مصالح سنگ و کاشی کتیبه( لعاب و بدنه کاشی ها، ملات به کار رفته در پشت کاشی ها و همچنین سنگ های قدیم و جدید کتیبه)، حاکی از این است که جنس بدنه کاشی ها گلی بوده و برای به دست آوردن رنگ لعاب ها از عوامل رنگساز اکسیدهای کبالت، مس، قلع و سرب، قلع و منگنز استفاده شده است و جهت ساخت کتیبه از سنگ های آهکی بهره برده شده است. به علاوه پژوهش ها نشان می دهد عامل رنگساز لعاب کاشی ها و عناصر تشکیل دهنده بدنه کاشی ها در بخش های بازسازی شده و پیل پاها یکی است و همچنین جنس سنگ های قدیم و جدید کتیبه مشابه یکدیگر است. بررسی های میکروسکوپی و مطالعات آزمایشگاهی نشان می دهد که این اثر به دلایل متعددی، دچار آسیب گردیده که در این رساله سعی شده راه کارهایی قابل اجرا برای حفاظت از این کتیبه به صورت حفاظت پیشگیرانه و راه حل های درمانی ارائه شود.
فاطمه گوشه حسام اصلانی
تنگ بری از جمله آرایه های گچی است که کاربرد آن در معماری دوره ی صفوی و به ویژه بناهای شاهی و خانه های ارامنه به اوج می رسد ریشه های این نوع تزیین در بناهای دوره ی تیموری قابل پیگیری است تا آنجا که براساس فرضیه این پایان نامه می توان ارتباط مشخصی را بین این آرایه و تزیینات مقرنس پیدا کرد که در قالب بررسی سیر تحول و تطور تنگ بری در ایران سامان یافته است. تنگ بری علاوه برکارکرد تزئیتی در بنا ، برای نگهداری ظروف نیز به کار می رفته است کارکرد اخیر با توجه به وضعیت تنگ بری چینی خانه بقعه شیخ صفی اردبیلی و سایر نمونه های مشابه و هم دوره در هند (با تاکید بر نگاره های مکتب مغولی ایرانی) قابل اثبات است. تنگ بری خانه ی مارتا پیترز در اصفهان از جمله ظریف ترین تنگ بری هایی است که به صورت مشبک اجرا شده است معرفی، فن شناسی، آسیب شناسی و ارائه راهکار حفظ و مرمت برای این تنگ بری از محورهای اساسی این پایان نامه است . واژگان کلیدی:سیرتحول تنگ بری،مقرنس،دوره ی تیموری،خانه های ارامنه ،تنگ بری های شاه نشین خانه ی مارتاپیترز، راهکار حفظ ومرمت
سوگند نقوی حسین احمدی
استان لرستان واقع در زاگرس مرکزی دارای تپه های تاریخی بسیاری است که آثار مفرغی و آهنی زیادی از آن ها کشف شده است. از جمله تپه های تاریخی این منطقه که به تازگی کشف شده است، محوطه تاریخی سنگتراشان خرم آباد است. این محوطه در 52 کیلومتری جنوب شرقی خرم آباد در روستایی به نام سنگتراشان واقع شده است. محوطه تاریخی سنگتراشان در کاوش های باستان شناسی یک سایت تک لایه است که آثار فلزی زیادی در آن کشف شده است که شامل خنجر، شمشیر، سر تبر، سر پیکان، ظروف لوله دار و ... می باشند. در میان خنجرهای یافت شده در این محوطه، پنج خنجر آهنی وجود دارد که از نظر شکل دسته، مشابه با خنجرهای مفرغی این محوطه هستند اما دچار آسیب بیش تری هستند. با توجه به تعداد کم آن ها نسبت به انواع مفرغی، و کمبود اطلاعات در مورد آهن های تاریخی منطقه لرستان، خنجرهای آهنی برای این منظور انتخاب شدند. هدف از پژوهش در زمینه خنجرهای آهنی محوطه تاریخی سنگتراشان خرم آباد، پی بردن به تکنولوژی ساخت اشیاء آهنی در محوطه تاریخی سنگتراشان وعصر آهن(ii) است. علاوه بر آن، با توجه به شرایط این اشیاء از نظر خوردگی و همچنین کنترل روند خوردگی آن ها به منظور جلوگیری از ادامه آسیب، مطالعات آسیب شناسی لازم است تا در این راستا از تخریب اشیاء مورد مطالعه جلوگیری شود. این پژوهش در پنج فصل گردآوری شده است که در فصل اول به کلیات تحقیق و در فصل دوم به معرفی محوطه سنگتراشان و آثار یافت شده در آن پرداخته شده است. فصل 3 و 4 به ترتیب به مطالعات فن شناسی و آسیب شناسی اشیاء مورد مطالعه اشاره دارد و فصل پنجم مشتمل بر طرح حفظ و مرمت اشیاء بر اساس داده های آزمایش های فن شناسی و آسیب شناسی است. برای رسیدن به تکنولوژی ساخت خنجرهای مورد مطالعه، از آزمایش های متالوگرافی، آنالیز عنصری میکروسکوپ الکترونی روبشی، آنالیز تعیین میزان کربن موجود در بدنه فلزی نمونه ها و تصاویر توموگرافی کامپیوتری بهره گرفته شد. برای مطالعات آسیب شناسی نیز از آنالیز فازی تفرق اشعه ایکس بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده از این مطالعات نشان داد که اشیاء مورد مطالعه از آهن کار شده تهیه شده می باشند که عناصر موجود در آن به طور ناآگاهانه در آن موجودیت یافته اند و دچار خوردگی مخرب و غیر فعال نیستند.
امید عودباشی پرویز دوامی
هدف از این پژوهش به کارگیری رهیافت مطالعاتی فلز-محیط-خوردگی جهت درک صحیح ریخت شناسی و مکانیزم خوردگی در مجموعه های برنزی باستانی و استفاده از نتایج حاصل از آن در ارزیابی بحران مجموعه های برنزی پیش، در حین و پس از حفاری جهت حفاظت پیشگیرانه این مجموعه ها است. به این منظور دو محوطه باستانی هفت تپه خوزستان (دوره ایلام میانه) و سنگتراشان لرستان (عصر آهن ii و iii) انتخاب شده و محیط خاک آنها از نقطه نظر عوامل موثر بر خوردگی و نمونه های اشیاء برنزی از نقطه نظر تکنولوژی فلزگری و مکانیزم و ریخت شناسی خوردگی مورد مطالعات آزمایشگاهی قرار گرفته است. نمونه های خاک با استفاده از روش های آنالیز شیمیایی و دستگاهی مانند xrd و xrf، اندازه گیری نمک های محلول و شناسایی خواص فیزیکی خاک مطالعه شده اند. شناخت تکنولوژی فلزگری با استفاده از روش های sem-eds و متالوگرافی صورت گرفته است. جهت شناسایی ماهیت و لایه نگاری خوردگی از روش های xrd، sem-eds و متالوگرافی استفاده شده است. نتایج رهیافت مطالعاتی فلز- محیط-خوردگی در دو محوطه بیانگر دو محیط خاک متفاوت از نقطه نظر خورندگی است. محیط خاک محوطه هفت تپه به شدت خورنده است در حالی که خاک محوطه سنگتراشان در شرایط تاحدی خورنده قرار دارد. مطالعات خوردگی در نمونه های فلزی نیز نشان دهنده سه گونه ریخت شناسی خوردگی در محوطه هفت تپه همراه با وقوع خوردگی فعال و بیماری برنز در اشیاء محوطه بود. سه گونه خوردگی رخ داده در نمونه های هفت تپه مشابهت هایی با خوردگی نوع دوم در برنزهای باستانی داشت اما تفاوت هایی در ریخت شناسی خوردگی و شرایط حفاظتی در اشیاء این محوطه مشاهده شد. از سوی دیگر ریخت شناسی و مکانیزم خوردگی در اشیاء محوطه سنگتراشان شامل ساختاری سه لایه ای همراه با تشکیل پاتین غنی از قلع در سطح نمونه های برنزی بود که تا حد زیادی با خوردگی نوع اول شناخته شده در برنزهای باستانی مطابقت داشت. با توجه به نتایج حاصل از مطالعات آزمایشگاهی، یک روش ارزیابی بحران پیش و در حین و در نهایت پس از حفاری برقرار گردید. نتایج ارزیابی بحران بیانگر شرایط بحرانی در اشیاء حفاری نشده و حفاری شده مجموعه برنزی محوطه هفت تپه و نیز شرایط پایدار در اشیاء محوطه سنگتراشان بود. در پایان یک رهیافت حفاظت پیشگیرانه در سه حالت نگهداری در محل، حین حفاری و پس از حفاری بر اساس نتایج حاصل از رهیافت فلز-محیط-خوردگی و ارزیابی بحران در مجموعه های برنزی و با توجه به تجربیات و نتایج تحقیقات موجود در این زمینه برقرار شد.
علیرضا کوچکزایی حسین احمدی
سرعت بالای تخریب آثار چرمی، اقدامات سریع حفاظتی و درمانی بر روی این اشیا را می طلبد؛ که لزوم آن، شناخت کامل ماهیت و ساختار اثر است. از این رو، با توجه به ندرت و آسیب پذیری زیاد این آثار، مطالعه و حفاظت از آن ها اهمیت زیادی دارد. مطالعه ساختاری در جهت فن شناسی و آسیب شناسی، پیش زمینه ی هر نوع اقدام حفاظتی است. یکی از مباحث مهم در زمینه حفاظت آثار چرمی تاریخی، نرم سازی این آثار است و پلی اتیلن گلیکول و روغن سیلیکون از جمله ترکیبات پرکاربرد در این زمینه (چه در چرم های خشک و چه اشباع از آب) هستند. از این رو، پژوهش پیش رو، دو هدف کلی شامل ارزیابی ساختاری (فن شناسی و آسیب شناسی) و بررسی روش های نرم سازی (پلی اتیلن گلیکول و روغن سیلیکون) آثار چرمی را در یک نمونه ی موردی دنبال می کند. همچنین با توجه به احتمال اکسیداسیون پلی اتیلن گلیکول، تأثیر اسید آسکوربیک نیز، در بهبود ویژگی های پلی اتیلن گلیکول ارزیابی شد. در این راستا، یک مشک چرمی منسوب به دوره سلجوقی که متشکل از چند شکل چرم و مکشوفه از محوطه ی تاریخی قلعه کوه قاین بود، مورد مطالعه قرار گرفت. این اثر از لحاظ قدمت و تکنیک ساخت، اثری شاخص به شمار می رفت، و لزوم بررسی و حفاظت آن امری آشکار بود. در این راستا، پس از بررسی میدانی و منابع مرتبط با موضوع، از مطالعات آزمایشگاهی شامل روش های شیمی کلاسیک و آنالیزهای دستگاهی در ارزیابی ساختاری چرم های تشکیل دهنده ی مشک و بررسی روش های نرم سازی ذکر شده بر روی نمونه هایی با فرایند تولید نسبتاً مشابه با اثر مورد مطالعه در طی درمان و پیرسازی تسریعی، استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل، چرم های تشکیل دهنده ی مشک، حاصل از پوست بز با موزدایی به دو روش تعریقی و آهک دهی و دباغی گیاهی بودند. این چرم ها پس از دباغی احتمالاً با استفاده از مواد گیاهی در کنار استفاده از ترکیبات آهن رنگرزی و سپس با چربی حیوانی (پیه گاو و یا گوسفند) روغن دهی شده اند. خروج بخشی از این چربی آزاد در کنار کاهش رطوبت چرم و تأثیر ترکیبات معدنی خاک را می توان از عوامل دخیل در کاهش انعطاف چرم دانست. البته تغییرات چربی آزاد چرم و اکسیداسیون آن نیز در تشدید این خشکی، دخیل بوده است. از طرفی وجود رسوبات معدنی، در تشدید آسیب های ساختاری چرم نیز، دخیل بوده است. همچنین فروشست اسیدهای چرب آزاد اشباع از ساختار چرم، به شکل رسوبات و شوره های سفید، بر سطح چرم ها دیده می شود. فعالیت عوامل بیولوژیک و خصوصاً ماکروارگانیسم ها، از مهم ترین عوامل از بین رفتن چرم به شکل کمبود هستند. علاوه بر این فعالیت میکروارگانیسم ها نیز به صورت جزئی در نمونه های بررسی شده قابل مشاهده است، که گسترش فعالیت، منجر به تشدید آسیب های ساختاری چرم خواهد شد. نتیجه ی آسیب های وارده به اثر، تخریب شدید ساختاری، در کنار افت دمای دناتوره شدن، ذوب و اکسیداسیون حرارتی چرم است. ارزیابی پایداری ترمواکسیدان نرم کننده ها و بررسی چرم های مشابه با ویژگی های نمونه مطالعاتی با استفاده از رنگ سنجی، ارزیابی دمای انقباض، ph، مقاومت کششی، atr-ftir و dsc، در طی درمان و پیرسازی تسریعی نشان داد که روغن سیلیکون عملکرد بسیار مناسب تری در درمان چرم نسبت به پلی اتیلن گلیکول چه به صورت خالص و چه همراه با اسید آسکوربیک، دارد. ارزیابی روغن سیلیکون در درمان یک نمونه تاریخی مشابه با مشک مورد بررسی نیز، عملکرد درمانی قابل قبولی را ارائه داد.
حسین احمدی مهدی رحیم ملک
ایران دارای ذخایر ارزشمند ژنتیکی از بسیاری گیاهان دارویی می باشد. چنین تنوعی برای بهره برداری از برخی ژن های مهم در اصلاح گیاهان از اهمیت بالایی برخوردار است. نظر به اهمیت و کاربرد های مختلف گیاهان دارویی، امروزه بسیاری از تحقیقات علوم گیاهی به جنبه های مختلف کاربردی این گیاهان معطوف شده است. بابونه آلمانی (matricaria chamomilla)گیاهی علفی، یکساله و از تیره کاسنی است. این گیاه بومی منطقه مدیترانه بوده و برخی از محققین منشاء آنرا آسیا گزارش کرده اند. این مطالعه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی بابونه آلمانی در 21 جمعیت ایرانی و دو جمعیت اروپایی با استفاده از نشانگر مولکولی issr و برخی خصوصیات مورفولوژیک انجام گردید. مطابق با نتایج به دست آمده 10 آغازگر issr نوارهای چند شکل با الگوی نواری واضح ایجاد کردند. در مجموع 208 نوار ایجاد شد که از این بین 193 نوار، چندشکلی نشان دادند (78/92 درصد تنوع). نوارها با اعداد صفر برای عدم وجود نوار و یک برای وجود نوار امتیازدهی شدند. میزان تشابه ژنتیکی بر اساس ضریب تشابه (sm) 92/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از تجزیه ی خوشه ای و تجزیه به مولفه ها توانست ژنوتیپ های بابونه را به چهار گروه تقسیم کند. تجزیه واریانس مولکولی (amova) نشان دهنده تنوع درون گروه بیشتر(%98/58) در مقایسه با تنوع بین گروه (%02/41) بود. بر این اساس سه مرکز جمع آوری از ژنوتیپ های بابونه شامل مرکز، شمال غرب و جنوب شرق در نظر گرفته شد. بیشترین تنوع ژنتیکی مربوط به مرکز (25/0) و کمترین آن مربوط به جنوب شرق (054/0) بود. نمودار تجزیه خوشه ای، 23 ژنویپ بابونه آلمانی را بر اساس صفات مورفولوژیک به دو گروه تقسیم کرد. هم چنین همبستگی بین صفات مورفولوژیک و مولکولی در مطالعه حاضر وجود نداشت. در مجموع نتایج حاصل از نشانگر مولکولی issr در تلفیق با داده های مورفولوژیک نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای بین ژنوتیپ های بابونه آلمانی وجود دارد که می تواند برای برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.
واله وفایی حسین احمدی
سردر جورجیر تنها باقیمانده ی مسجد جورجیر و از آثار شاخص آل بویه است. این سردر هم اکنون در جبهه ی شمال غربی مسجد حکیم واقع در اصفهان است. تزیینات سردر جورجیر تلفیقی از آجر و گچ بوده که شیوه ی اجرای این تزیینات در سراسر آن یکسان نیست. این امر سبب شده است تا احتمال اجرای تزیینات در دوره های متفاوت وجود داشته باشد. فن شناسی سردر جورجیر می تواند درک صحیحی از تزیینات اصیل آل بویه ارائه دهد. بنابراین به یاری آن می توان دوره های احتمالی ساخت تزیینات را شناسایی کرد. از آنجا که این سردر بیش از نیم قرن تغییراتی را متحمل شده است که قابل تفکیک و شناسایی با بخش های اصیل بنا نیست، در نتیجه در این پژوهش سعی بر آن است تا حد ممکن بخش های مرمتی از قسمت های اصلی بنا تشخیص داده شود. به دلیل از بین رفتن بخش عمده ای از تزیینات سردر در حین مرمت های اخیر و نیز در بستر زمان، برای ایجاد هماهنگی و یکپارچگی در کل اثر و حفظ ارزش ها و اصالت آن، نیازمند طرحی برای بازگرداندن این تزیینات از دست رفته و در نتیجه بازگرداندن هویت این اثر معماری شاخص آل بویه دیده می شود. در راستای این امر، نقوش و لایه های متفاوت به کار رفته در تزیینات بررسی و شناسایی شدند. مصالح به کار رفته در تزیینات نیز علاوه بر مشاهدات در محل، توسط آنالیز پراش پرتو ایکس (xrd)، آنالیز توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به دستگاه طیف سنج پراش انرژی اشعه ایکس (sem-eds) و آنالیز بازتاب کلی تضعیف شده تبدیل فوریه مادون قرمز (atr-ftir) تا حدودی شناسایی شدند. اجرای متفاوت لایه های تزیینات سردر، به دلیل وجود تنوع در نقوش و تزیینات متفاوت آن است و نه به دلیل اجرای تزیینات در دوره های مختلف. در نتیجه مشخص گردید که به غیر از دو طاقنمای سردر جورجیر، تمامی تزینات آن و به ویژه تزینات پیلک که اجرای دو لایه ی تزیینات آن به دو دوره ی متفاوت نسبت داده شده بود، مربوط به یک دوره تاریخی است. ملات به کار رفته در تزیینات مخلوطی از گچ و خاک است که در برخی تزیینات در آن ماده ای آلی نیز به کار رفته است. بر روی اغلب تزیینات سردر رنگ سفید که رنگدانه ی سفید گچ است و رنگ زرد که رنگدانه ی اکر می باشد، اجرا شده است. لایه ای از اندود گچ بر روی آجرکاری های لوزی شکل اجرا شده تا علاوه بر رفع نواقص ظاهری آجرها، زمینه ای هموار را به عنوان بستری برای رنگ روی آن ایجاد کند. در جهت بازگرداندن تزیینات پیلک، آجرکاری با نقوش گچبری روی آن تطبیق داده شد. بازخوانی حروف کتیبه ی سردر نیز با توجه به مستندات باقیمانده صورت گرفت. در دیگر موارد از عکس های قدیمی در جهت بازیابی نقوش بهره برده شد.
سمیه سادات شجیعی حسین احمدی
ضریح فولادی حرم مطهر امام رضا( ع) در اوایل دوره قاجار هم زمان با حکومت فتحعلی شاه قاجار ساخته و بر مرقد شریف امام رضا( ع) نصب شده است. با مطالعات تاریخی- تطبیقی انجام شده و با بررسی اسناد موجود بین سه ضریح مشابه در ایران ( ضریح فولادی رضوی( دوره قاجار)، ضریح مسجد سید اصفهان( 1322ه.ش) و ضریح امامزاده محمد بازار شوشتر( 1312ه.ش)) ، احتمال ساخت ضریح سوم حرم مطهر امام رضا( ع) را در همین بازه زمانی یعنی بین سال های 1300 تا 1320 ه.ش توسط سازنده های دو ضریح مشابه ضریح رضوی که سابقه کار قلمزنی و طلاکوبی در مجموعه حرم مطهر رضوی را دارند قوت می بخشد. هدف از انجام این پژوهش فن شناسی ، آسیب شناسی و ارائه طرح حفاظت بخش فلزی جهت بهبود وضعیت و جلوگیری از آسیب بیشتر ضریح فولادی حرم مطهر امام رضا(ع) است. نتایج آزمایش های متالوگرافی و سختی سنجی فلزات ضریح مطهر رضوی نشان داد که شبکه اصلی ضریح از آهن با درصد بسیار کم کربن و ساختار فریتی به صورت چکش کاری و قسمت های تزئینی آن از آلیاژ برنج آلفا به صورت آنیلینگ ساخته شده است. با توجه به ترکیبات موجود در نمونه های semوeds شده فلزات این اثر و پایش محیطی صورت گرفته سه نوع آسیب شیمیایی یا اختصاصی به صورت خوردگی در بخش فلزی ضریح وجود دارد: خوردگی اتمسفری ، خوردگی گالوانیکی، خوردگی قلیایی. آسیب های عمومی که در دوره های مختلف حیات ضریح که باعث ایجاد شکستگی، کمبود در سطوح مختلف، فرسایش سطوح، جواب دادن طلا در تزیینات طلاکوبی درکتیبه ها و طره ها، جدایش اتصالات و... که بیشترین آسیب های فیزیکی- مکانیکی را شامل می شود.
صفیه نکوئی زهرائی محمدامین امامی
در طول هزاران سال شیشه به عنوان یک ابزار جهت نمایش فرهنگ و هنر تمدنهای مختلف شناخته شده است. در حوزه ی بین النهرین و خلیج فارس این دسته از آثار علی رغم اهمیت تاریخی و هنری خود، کمتر مورد پژوهش و مطالعه قرار گرفته اند. در این بین کمبود نمونه های مطالعاتی به دلیل رطوبت موجود در محیط دفن این آثار، سهم به سزایی در کمیت پژوهش های انجام شده دارد. با گذر زمان و تاثیر عوامل محیطی، تغییرات تخریبی در سطح آثار شیشه ای به وجود می آید. در این بین یکی از انواع تخریبهای ایجاد شده در سطح این آثار، آسیب رنگین کمانی شدن و یا قوس قزحی است. این پژوهش می کوشد تا با انجام مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و تحلیل نتایج آزمایشگاهی چون؛esem، sem، icp-oes و میکروسکوپ پلاریزان ضمن شناسایی این آسیب و فرآیند وقوع آن در آثار شیشه ای، شکل گیری آن را در نمونه های مطالعاتی متعلق به محوطه ی ساسانی تمب پرگان و موزه ی ایران باستان ، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد و سپس رویکرد حفاظتی مناسب بر اساس داده های آزمایشگاهی، در مواجه با این دسته از آثار را ارائه دهد. در راستای این پژوهش با معرفی رطوبت به عنوان عامل اصلی زوال شیشه و شناسایی ساختار لایه ای به دلیل تجمع یونهای قلیایی در سطح رنگین کمانی شده، دلیل پیدایش رنگ های متنوع در سطح، برخورد نور با لایه ها و تشکیل پدیده ی تداخل نوری معرفی شده است. طبق مطالعات انجام گرفته بر روی نمونه های محوطه ی تمب پرگان، استفاده از خاکستر گیاهی غنی از پتاسیم و منیزیم جهت تامین عناصر قلیایی در ساخت این آثار مطرح گردیده و این موضوع باعث معرفی بخشی از این نمونه ها به عنوان شیشه های غنی از پتاسیم و منیزیم شده است. همچنین وجود ساختار لایه ای در سطح این نمونه ها و نمونه های موزه ی ایران باستان به اثبات رسیده. در ادامه با در نظر گرفتن این لایه ها به عنوان جزئی از اثر تاریخی و در شرایطی که ارزش های زیبایی شناسی بر ارزش های تاریخی تقدم نیابد، لزوم حفظ این لایه را به عنوان نشانی از قدمت اثر مطرح شده است.
یاسمن رحمتی حسین احمدی
در این پژوهش بر شناسایی انواع کمبود در محراب های قرن هشتم هجری و ارائه ی روش های مناسب برای کاهش یا حذف اختلال ایجاد شده توسط کمبود موجود در آرایه های گچی محراب ها تاکید شده است. در این راستا ابتدا به بررسی فرم کلی محراب ها و نقوش و تزئینات معمول در آن ها پرداخته شده است تا پیش از پرداختن به مبحث کمبود، به شناختی کلی از جوانب مختلف محراب دست یافته شود. پس از آن به بیان مشکلاتی که به دلیل کمبود بخش هایی از اثر ایجاد شده به مباحث زیبایی شناسی و حفظ اصالت اثر پرداخته شده و سپس با بررسی انواع کمبود در سطوح نقاشی و مشخصات کلی کمبودها، به دسته بندی کمبودها در دو بخش کمبود در ساختار و شالوده ی محراب و کمبود در نقوش و تزئینات محراب پرداخته شده است. در این دسته بندی، کمبودهای موجود در کلیت محراب به دو دسته ی کمبودهای قابل بازسازی و کمبودهای غیرقابل بازسازی و کمبودهای موجود در تزئینات و نقوش محراب نیز به سه دسته ی کمبودهای کوچک قابل بازسازی، کمبودهای بزرگ قابل بازسازی و کمبودهای غیرقابل بازسازی تقسیم شده است. در ادامه با بررسی های مختصری از مرمت های انجام شده ی پیشین به بررسی راهکارهایی برای بازسازی هر نوع کمبود پرداخته شده است. به این منظور، برای بازسازی کمبودهای قابل بازسازی در نظر گرفتن سطح زمینه ی گچبری به عنوان معیار پیشنهاد گردیده است. برای کمبودهای غیر قابل بازسازی استفاده از سطحِ هم سطح با لایه ی آستر و با بافت مشابه آن مورد توصیه قرار گرفته است؛ که به منظور ایجاد نظم و هماهنگی کلی در فضا انجام می گیرد. در کمبودهای کوچک قابل بازسازی در صورت عدم ایجاد آسیب برای بخش های مجاور و به منظور حفظ حس تاریخی اثر توصیه به عدم بازسازی شد ه است و در صورتی که نیاز به ایجاد استحکام بیشتر و بازسازی یخش کمبود احساس شد، استفاده از اختلاف رنگ به منظور ایجاد تمایز بین بخش اصلی و مرمتی، پیشنهاد شده است. برای کمبودهای بزرگ قابل بازسازی، عدم بازسازی جزئیات نقش، به منظور تشخیص بخش اصلی از بخش بازسازی شده، عدم رقابت با اصل اثر، عدم جعل و یا تکمیل اثر مورد پیشنهاد قرار گرفته است. کمبودهای غیرقابل بازسازی هم در صورت باقی ماندن بخش هایی از لایه ی بستر، عدم بازسازی و حفظ اثر به همان شکل دارای کمبود پیشنهاد شده و در صورت پیشروی کمبود تا لایه های آستر و تکیه گاه، استفاده از سطح لایه ی آستر به عنوان مرجع بازسازی کمبود، توصیه شده است. در نهایت به منظور شناسایی ملات با عملکرد مناسب برای بازسازی کمبود، نمونه سازی هایی صورت گرفته که در نتیجه ی آن ها استفاده از گچ خوش مایه بدون هیچ گونه افزودنی پیشنهاد شده است. به طور کلی در این پژوهش از روش های مطالعات کتابخانه ای، میدانی، انجام مصاحبه و نمونه سازی و بهره گرفته شده است.
مرضیه آژنگ حمیدرضا بخشنده فرد
الیاف پروتئینی از انواع الیاف طبیعی هستند که از دیرباز در تهیه ی پارچه ها و پوشاک تاریخی مورد استفاده قرار می گرفتند. این الیاف شامل ابریشم، پشم، مو و کرک بوده که از این میان پشم و ابریشم در تهیه ی پوشاک مصرف بیشتری داشته اند. بسیاری از پوشاک به عنوان میراث تاریخی و فرهنگی، زینت بخش موزه ها هستند که این آثار مانند سایر آثار موزه ای به دلیل ساختارهای شیمیایی مخصوص به خود، برای بقاء نیاز به نگهداری در شرایط محیطی ویژه دارند. آنچه در این پروژه مورد پژوهش قرار می گیرد بررسی ساختار و رفتارهای الیاف پشمی و ابریشمی و نیز عوامل مخرب آن ها در سالن های نمایش موزه ها است که سلامت و بقای این اشیاء حساس را تهدید می کنند. رویکردهای حذف یا به حداقل رساندن این عوامل ما را به مباحث حفاظت پیشگیرانه در موزه ها رهنمون می سازد که این امر با استفاده از سیاست های مدیریتی، مدیریت ساختمان، مدیریت مجموعه آثار، مدیریت شرایط محیطی، مدیریت بحران، مدیریت آفات و مدیریت تجهیزات به امری واقع بینانه و اجرایی تبدیل خواهد شد. مجموعه مطالعات و بررسی های انجام شده بر روی موزه ی پوشاک دزک، علاوه بر نمایش یک روند منطقی برای اجرای حفاظت پیشگیرانه در موزه ها، به بررسی امر حفاظت در آن موزه می پردازد. پس از بررسی و شناخت عوامل آسیب رسان برای حذف یا به حداقل رساندن آن ها پیشنهادهایی ارائه شده است.
حسنیه شاه خواه حسین احمدی
بقعه ی معروف به"شیخ کله پریده" در محدوده ی جنوبی روستای چاهک (هرات) از توابع شهرستان خاتم استان یزد و در یک گورستان قدیمی واقع شده است. این بقعه با پلان چهار گوش به سبک چهار طاقی گنبد داری بوده است که هم اکنون گنبد آن فرو ریخته است. شهرت بقعه به شیخ کله پریده در بین عموم احتمالاً به دلیل سر بریدن شیخ بانی این بنا بوده و یا به دلیل ریزش گنبد آن می باشد. با توجه به مصالح، طرح معماری و گنبدسازی، کارشناسان آن را متعلق به عصر"ایلخانی" می دانند. از جمله تزئینات گلی محراب، مقرنس های گلی در دیوار ضلع جنوب شرقی و دو جفت قابنمای گلی تزئینی به شکل نمادین شمع بر روی هر یک از دیوارهای داخلی این بنا می باشد. بقعه و تزئینات آن با استفاده از چیدمان خشت خام در اندازه های 27 در 27 با ضخامت 5 سانتی متر سپس اندود کاه گل به ضخامت تقریبی 5 و سیم گل 3 سانتی متری و لایه ی نازک گچ ساخته شده اند. در چهار طرف بقعه پشت بندهای خشتی با استفاده از خشت به ابعاد 20 در 20 به ضخامت 4 سانتی متر و سپس پوشش کاه گل به آن الحاق شده است. به دلیل نبود گنبد و پوشش حفاظتی بر روی تزئینات، به مرور زمان عوامل متعدد از جمله تغییرات محیطی و جوی، رطوبت و عوامل انسانی، آسیب های زیادی بر سازه و تزئینات بقعه (مانند ترک، جداشدگی، ریزش، فرسایش و...) وارد آمده است.از آنجایی که قسمت اعظم گنبد فروریخته، تزئینات داخل بقعه بیشتر در معرض آسیب قرار گرفته و با فرا رسیدن زمستان و شروع بارش برف و باران در منطقه پیش از هر اقدام دیگری باید بر روی بقعه پوشش حفاظتی قرار داده شود که در حال حاضر بهترین پوشش برای بقعه استفاده از پارچه های کتانی به دلیل عدم نفوذ رطوبت به داخل بقعه می باشد بعد از پایان فصل سرما و بارندگی می توان اقدام به ایجاد یک سقف ثابت با پوشش پارچه های کششی و یا پوشش فلز (ایرانیتی گالوانیزه) نمود. از دیگر اقدامات تعیین حریم، حصارکشی، دایرکردن پست نگهبانی، آواربرداری، نصب ناودان، حفر زهکش، کنترل رطوبت صعودی و نزولی، بازسازی و پوشش بخش های آسیب دیده با اندود کاه گل و سیم گل بعد از اطمینان از قرارگیری بقعه در شرایط مناسب در مراحل بعدی انجام می گیرد.
ابراهیم قاسمی جوجیلی حسین احمدی
دیوارنگاره سر شرلی یک دیوارنگاره استراپو شده است، که توسط هیات ایتالیایی ایزمئو، در خلال دهه پنجاه شمسی در پی اثبات فرضیه ای مربوط به تاریخ ساخت بنا، از دیوار ایوان کاخ عالی قاپو اصفهان جداسازی شده است. لایه تزیینات زیر آستر گچی دیوارنگاره، که آجر نماکاری بود، مشخص نمود، که بنا در دو دوره ساخته و تکمیل شده است. هدف این پژوهش پاسخ به نیاز سازمان میراث فرهنگی، مبنی بر بازگرداندن دیوارنگاره، به محل اصلی آن، همراه با نمایش لایه آجری نماکاری است. این دیوارنگاره در دهه ی گذشته توسط کارشناسان میراث مورد مرمت قرار گرفته است. مرمت گذشته با این پیش فرض انجام شده بود که، لایه های رنگ توسط کارشناسان ایزمئو، بازیابی شده است. (پشت و رو نمودن لایه رنگ و انتقال آن به یک تکیه گاه جدید). پس از مطالعات انجام شده در این پژوهش، روشن شد که لایه های رنگ، توسط کارشناسان ایزمئو، بازیابی نشده (پشت و رو نشده) و بر تکیه گاه جدید انتقال نیافته است. متأسفانه در دهه ی گذشته به دلیل تشخیص غلط، و به اشتباه، عملیات حفاظت و مرمت بر پشت لایه رنگ انجام شده، و کرباس مرحله جداسازی بر روی یک لایه کرباس جدید چسبانده شده است. در این پژوهش، مطالعات فن شناسی و آسیب شناسی، با انجام آزمایشات شیمی کلاسیک و دستگاهی ftir ، نقش کلیدی در تشخیص وضعیت اثر و آنچه بر دیوارنگاره گذشته را فراهم نمود، و مطالعات کتابخانه ای و تاریخی، باعث تفسیر، توجیه و تایید یافته ها گردید. همچنین با نگاهی به روش های جابجایی نقاشی های دیواری و فن شناسی دیوارنگاره های جابجا شده، به بررسی میزان آسیب هایی که پس از چند دهه بر اثر وارد گردیده، پرداخته شد. از جمله یافته های پژوهش، که به وسیله انجام آزمایشات شیمی کلاسیک و دستگاهی و مشاهده و تحلیل نتایج، به دست آمده، می توان به شناسایی احتمالی رنگدانه ها، شامل سفیدآب شیخ، آبی لاجورد، سبز مالاکیت، قرمز سرنج و سیاه کربن، اشاره نمود. وجود لایه چینی نیز تشخیص داده شد. همچنین چسب مرحله جداسازی با منشأ گیاهی و استفاده از پرکننده کربنات کلسیم به همراه بست، به عنوان استحکام بخش در پشت لایه رنگ، استفاده شده توسط گروه ایزمئو، شناسایی شد. همچنین به شناسایی استفاده از پریمال ac-33 به عنوان استحکام بخش لایه رنگ و به عنوان چسب آسترگیری، در دوره مرمت اثر در دهه ی گذشته، می توان اشاره نمود؛ و نیز شناسایی این حقیقت که لایه های رنگ هنوز پشت و رو نشده است. در بخش عملی پایان نامه، بخش کوچکی از اثر، مورد آزمایش قرار گرفت، و به تکیه گاه جدید منتقل و لایه رنگ، پشت و رو گردید. این تجربه، فرضیه وارونه بودن لایه رنگ را تایید نمود. همچنین در این پژوهش، طرح درمان اثر ارایه و همچنین طرحی برای بازگرداندن اثر به مکان اصلی و بازنمایی آن، پیشنهاد گردیده است.
سیمین آریانسب محمدامین امامی
محوطه "تل آجری" یکی از محوطه های باستانی است که در شهرستان مرودشت واقع شده و تا کنون سه فصل از کاوش را پشت سر نهاده است. آنچه محوطه تل آجری را حائز اهمیت می کند کشف بقایای معماری مزّین به آجرهای لعابداری است که با توجه به لایه نگاریهای باستان شناسی به عهد هخامنشی تعلق دارد. در پایان نامه حاضر سعی بر این است که با انجام مطالعاتی در راستای فن شناسی و آسیب شناسی آجرهای لعابدار این محوطه به اطلاعاتی چون چگونگی تولید این آجرها و ماهیت لعاب روی آنها و همچنین عوامل موثر در فرآیند تخریب این آثار دست یافته شود. فصل نخست این پایان نامه به بیان کلیات تحقیق اختصاص داده شده است. معرفی آجر و لعاب به شکل کلّی و انجام مطالعات تاریخی از جمله مباحث مطرح شده در فصل دوم است. در این فصل همچنین محوطه تل آجری معرفی می گردد و چگونگی کاوش های انجام گرفته در این محوطه توضیح داده می شود. در فصل سوم نمونه آجرهای محوطه تل آجری که جهت انجام مطالعات آزمایشگاهی انتخاب شده اند به همراه دیگر آجرهای موجود در محوطه معرفی می شود. فصل چهارم به فن شناسی آجرها و لعاب روی آنها با تکیه بر مطالعات آزمایشگاهی اختصاص داده شده است. فن شناسی آجرها با استفاده از آنالیزهای xrd و xrf، آنالیز حرارتی dtaوtg، مطالعات میکروسکوپ الکترونی روبشی sem-edx و بررسی های پتروگرافی انجام گرفته و نتایج جالب توجهی از تکنولوژی تولید و پخت این آثار به دست داده است. شناسایی کوارتز بعنوان فاز اصلی تشکیل دهنده آجرها که بصورت ریزدانه و یکسان در بافت آجر پراکنده شده است و شکل گیری کانی هایی چون آلبیت، آنورتیت، گلنیت و پیروکسن در محدوده دمای پخت 1000 تا 1020 درجه سانتی گراد از ویژگی های ساختاری این آجرهاست. لعاب مورد استفاده روی آجرها، لعاب بر پایه ترکیبات سربی است. فصل پنجم این پروژه مروری دارد بر آسیب های آجرها و عوامل احتمالی پدید آورنده این آسیب ها. طبق مطالعات انجام گرفته بر روی نمونه آجرهای تل آجری، تاثیر رطوبت بصورت پودر شدن و یا سست شدن سطح لعاب آشکار گشته و همچنین تبلور مجدد برخی مواد در بدنه آجرها موجب اثرات تخریبی در مرز بین بدنه و لعاب شده است. در پایان با توجه به قرار گیری آجرهای لعابدار تل آجری در دل خاک، پیشنهاداتی جهت اتخاذ شیوه های مناسب جهت حفاظت بهینه از این آثار ارزشمند ارائه شده است.
زهره مطلبی حسام اصلانی
حمام شاه اصفهان در دوره ی صفویه و در سال 1012ه.ق به دستور شاه عباس کبیر ساخته شده است. این حمام هم اکنون در سمت شمال شرقی میدان نقش جهان واقع شده است. در حال حاضر در حمام شاه شواهد اندکی از کاشی روی ازاره ها باقی مانده است. این شواهد محدود به کاشی های هشت ضلعی و صابونکی به رنگ های گوناگون با چیدمان هندسی خاص، کاشی های آبی به شکل خشت و انواع دیگر کاشی می باشد. با توجه به این که حمام های تاریخی با گذشت زمان کاربری قدیم خود را از دست داده اند، حفظ و نگهداری این گونه بناها تنها در سایه ی باززنده سازی آن امکان پذیر می باشد. باززنده سازی علاوه بر بنا در تزیینات وابسته به معماری از جمله کاشی کاری نیز باعث ایجاد تغییرات و مداخلاتی در ارائه طرح های مرمتی می شود. به منظور ساماندهی و رسیدن به وحدت و یکپارچگی بصری و زیبایی شناسی فضاها در کاربری آینده، نیازمند طرحی برای بازسازی کاشی کاری های ازاره ی حمام شاه می باشد که در چارچوب طرح کلی باززنده سازی حمام مذکور - مد نظر سازمان میراث فرهنگی – قرار گیرد، به طوری که بتواند جوابگوی توقعات و نیازها در کاربری آینده باشد. در راستای این امر از کاربرد رنگ خنثی در بازسازی کاشی کاری ها در بخش های وسیع بدون شواهد کاشی که باعث بی روح شدن حمام در کاربری آینده می شود، پرهیز شده است. در نهایت طرح بازسازی کاشی کاری ازاره های حمام شاه بر اساس آخرین شواهد موجود در حمام (شناسایی طرح و چیدمان کاشی ها)، منابع مکتوب، استناد به مطالعات تاریخی - تطبیقی با حمام-های هم دوره با حمام شاه و آخرین شواهد باقی مانده در این حمام ها، و در چارچوب طرح کلی باززنده سازی و همچنین اصول حاکم بر علم مرمت انجام شده است تا از تحریف در بازسازی کاشی کاری ها جلوگیری شود.
مریم دلگشا عبدالملکی جهانگیر خواجه علی
حفاظت پیشگیرانه در موزه¬ها شامل تمامی راهبردهایی است که روند تخریب آثار تاریخی- فرهنگی را کنترل و از آسیب رسیدن به آن¬ها جلوگیری می¬کند. از جمله¬ی این فعالیت¬ها، بکارگیری برنامه¬ی مدیریت جامع مقابله با آفات (integrated pest management) به جای روش شیمیایی کنترل آفات در موزه¬ها است؛ که هدف این پژوهش تشریح اصول، مفاهیم و راهبردهای این برنامه در موزه و ارائه¬ی موردی آن برای مؤسسه¬ی کتابخانه و موزه ملی ملک می¬باشد. در این پژوهش پس از مروری بر تعاریف و زیرمجموعه¬های حفاظت پیشگیرانه، به بررسی راهبرد¬های مدیریت جامع مقابله با آفات در موزه¬ها پرداخته می¬شود. این برنامه در سه زمینه¬ی عملیات پیشگیری از حمله¬ی آفات در داخل و خارج موزه، پایش و شناسایی آن¬ها و استفاده از روش¬های درمانی برای مهار آلودگی¬های فعال در اشیاء موزه¬ای تعریف می¬شود. جهت ارائه¬ی پلان مدیریت جامع مقابله با آفات برای کتابخانه و موزه¬ی ملی ملک؛ در ابتدا روش¬های کنونی کنترل آفات در مؤسسه تحلیل و ارزیابی شده است. در ادامه راهبردهای پیشگیرانه و برنامه¬های پایش ارائه¬ و تا حد امکان آفات موجود در این مؤسسه مورد شناسایی شده است. داده¬های مورد نیاز برای شناسایی آفات، از طریق اطلاعات دریافتی از مؤسسه، دو دوره بازبینی چشمی و یک دوره پایش ناموفق از طریق تله¬گذاری حاصل شده است. در نهایت در مواردی که سطح آستانه¬ی عمل برای آن¬ها محرز گشته است، عملیات درمانی مناسب با اثر پیشنهاد گردیده است.
سمیه پورخسروانی سعید گیوه چی
حریق یکی از خطرناک ترین عوامل آسیب رسان به آثار موجود در موزه ها، آرشیوها و سایر مراکز نگهداری میراث فرهنگی است که ممکن است به ندرت اتفاق بیفتد ولی در صورت عدم کنترل، می تواند عواقب جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر با عنوان مدیریت و کنترل خطر حریق در موزه ها و آرشیوها، در راستای نیل به اهداف کاربردی خود در حفاظت پیشگیرانه از آثار تاریخی و فرهنگی، ضمن شناسایی علل بروز، رشد و گسترش حریق، و معرفی آسیب های مستقیم و غیر مستقیم وارده توسط آن، از طریق مکانیسم های تعریف شده در مدیریت خطر و بحران، چهارچوبی را به صورت شناسایی عوامل، تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و کنترل خطر حریق پیشنهاد می کند. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی توسعه ای و از نظر روش توصیفی، پیمایشی و مورد کاوی است. در این راستا اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع مکتوب و نیز بازدید از محل موزه تأمین گردیده است. کتابخانه و موزه ملی ملک تهران، نخستین موزه خصوصی وقفی کشور است که در آن آثار ارزشمند فراوانی نگهداری می شوند و بخش عمده ای از این آثار دارای ماهیت آلی می باشد. برای ارائه طرح مدیریت خطر حریق در این موزه، با استناد به چارچوب های نظری و مطالعات پیشین، خطرات وابسته به حریق بر اساس احتمال وقوع و شدت پیامد مورد ارزیابی قرار گرفته و پیشنهاداتی برای کنترل آنها ارائه گردید. روش مورد استفاده برای ارزیابی خطر در این پژوهش روش تجزیه و تحلیل مقدماتی خطر یا pha می باشد که یک روش کیفی است. نتیجه ارزیابی ها نشان می دهد مهم ترین عللی که می توانند باعث بروز حریق در این موسسه گردند عبارتند از ایجاد حریق عمدی، زلزله، جنگ، مناقشات و نقص در سیستم ها و تجهیزات الکتریکی و گازی که پس از اعمال توصیه های کنترلی تا حد زیادی دفع خطر می گردند اما جنگ، مناقشات و ایجاد حریق عمدی از خطراتی هستند که مدیریت کمتر می تواند روی آنها تأثیر گذاشته و لذا آمادگی در برابر بحران ناشی از این خطرات الزامی است.
مهری قبادی مجید مرتضوی
بااینکه موضوع پاکسازی و شستشوی بافته ها و منسوجات تاریخی در حوزه حفاظت و مرمت زمان زیادی است که مطرح شده اما همچنان مبحث مهم و چالش بر انگیزی در این حیطه است. بسته به ویژگی های متفاوت شویندهها، فرمولاسیون آنها برای پارچه های گوناگون، متفاوت خواهد بود. شوینده های صنعتی و تجاری به دلیل دارا بودن مواد افزودنی گوناگون و نیز تغییر فرمولاسیون در طول زمان، فاقد شرایط لازم و مطلوب جهت استفاده در حوزه حفاظت و مرمت می باشند. انتخاب شوینده متناسب با شرایط آثار پارچه ای و ویژگی های فیزیکی آنها با اثر پاک کنندگی مناسب؛ بدون آسیب رساندن به پارچه و عدم ایجاد اثر سوء در دراز مدت بر الیاف منسوج بایستی در دستورکار حفاظت گر قرار گیرد. در این راستا دو ماده فعال سطحی رایج در ترکیب شوینده ها، سدیم لوریل اتر سولفات (ماده فعال سطحی آنیونی) و کوکونات فتی اسید دی اتانول آمید (ماده فعال سطحی غیریونی)، مورد پژوهش قرار گرفت و کوشش شد با بررسی معایب و مزایای این دو ماده در ترشویی پارچه پنبه ای تاریخی، کارآیی آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. در راستای دستیابی به این هدف، لازم است قابلیت پاکسازی و تأثیرات تخریبی شان در پاکسازی پارچه پنبه ای ارزیابی شود. روش پژوهش براساس تحلیلی- مقایسه ای و شیوه گردآوری داده ها از طریق آزمایش های مربوطه نظیر ثبت طیف atr-ftir، تعیین میزان مقاومت کششی، سنجش رنگ و ... بوده است. پارچه های پنبه ای پیرسازی شده توسط شوینده حاوی ماده فعال سطحی مورد نظر شسته شدند و قبل و بعد از شستشو مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که هردو ماده از قدرت شویندگی مناسبی برخوردار بوده و در شستشوی پارچه های تاریخی پنبه ای قابل استفاده هستند
مهشید شیردوانی جواهر چعباوی زاده
بخش قابل توجهی از تاریخ و فرهنگ بشر به صورت اسناد و آثار هنری کاغذی ثبت شده¬است. این مسأله لزوم حفاظت از این آثار را ایجاب می¬کند. تخریب بیولوژیک، ناشی از فعالیت قارچ¬ها یکی از مهم¬ترین عوامل تخریب مواد آلی به ویژه آثار کاغذی به شمار می¬رود. به منظور پیشگیری یا متوقف کردن تخریب بیولوژیکی ایجاد شده توسط قارچ¬ها در حفاظت آثار کاغذی، طیف وسیعی از روش¬های مبارزه با قارچ به کارگرفته شده¬است. این روش¬ها کنترل شرایط محیط، استفاده از مواد شیمیایی و روش¬های فیزیکی را شامل می¬شوند. مواد شیمیایی به کار رفته در حفاظت و مرمت، در بیشتر موارد از بین قارچکش¬های رایج در کشاورزی،پزشکی و داروسازی انتخاب شده¬اند. بیشتر مواد به کار رفته یا کارآیی مطلوبی در حذف عامل قارچی نشان نداده و یا تاثیرات تخریبی زیادی در ساختار کاغذ ایجاد می¬کنند. بنومیل، قارچکشی با فعالیت انتخابی، از گروه بنزیمیدازول¬هاست که بیشتر در کشاورزی مورد استفاده قرارگرفته¬است. در این پژوهش تاثیر ضدقارچی بنومیل بر مهار رشد چهار جدایه قارچی آسپرژیلوس نایجر، آسپرژیلوس ترئوس، پنیسیلیوم و کلادوسپوریوم، جداسازی شده از کاغذهای موجود در سه مجموعه خصوصی در شهر اصفهان مورد بررسی قرارگرفت و حداقل غلظت بازدارندگی بنومیل برای هریک تعیین شد. به منظور ارزیابی تأثیرات تخریبی بنومیل بر ویژگی¬های بصری و ساختاری کاغذ، ابتدا نمونه¬های کاغذ فیلتر پیرسازی شده و در دو گروه آلوده به قارچ و آلوده نشده آماده شدند. برای آلوده کردن کاغذها از قارچی که بیشترین مقاومت نسبت به بنومیل را داشت (آسپرژیلوس نایجر) استفاده شد. نمونه¬های هر دو گروه در سه دسته شاهد، کنترل و تیمار آماده شدند. برای تیمار نمونه¬ها از حداقل غلظت بازدارندگی مربوط به مقاوم¬ترین قارچ استفاده شد. در مرحله بعدی، جهت ارزیابی تاثیرات بلند مدت بنومیل بر ویژگی¬های بصری و ساختاری کاغذ، نمونه¬های تیمار شده، شاهد و کنترل تحت پیرسازی تسریعی قرار گرفت. پس از پیرسازی تغییرات رنگ، غلظت یون هیدروژن، مقاومت کششی و طیف مادون قرمز تبدیل فوریه در نمونه¬های تیمار شده، کنترل و شاهد بررسی و نتایج مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. یافته¬ها نشان می¬دهد که تیمار بنومیل در مقایسه با نمونه¬های شاهد در رنگ و ویژگی¬های طیفی کاغذ تغییر محسوسی ایجاد نکرده¬است. در مقدار ph کاغذهای تیمار شده تفاوت محسوسی با نمونه¬های شاهد و کنترل مشاهده نشد. میزان مقاومت کششی در کاغذهای آلوده به قارچ برای نمونه¬های تیمار شده با بنومیل نسبت به شاهد و کنترل بیشتر بوده و برای کاغذهای آلوده نشده در یک سطح دیده میشود. نتایج طیف سنجی مادن قرمز نیز نشان ¬می¬دهد که پس از پیرسازی تفاوت قابل ملاحظه¬ای در نوارهای جذبی اصلی سلولز بین نمونه¬های شاهد، کنترل و تیمار دیده نمی¬شود. می¬توان گفت که غلظت ppm100 بنومیل در اتانول، در بازه زمانی مورد بررسی در کاغذ مورد مطالعه آسیب بصری و ساختاری ایجاد نکرده¬است. بنومیل پس از بررسی¬های بیشتر در صورت عدم تاثیر نامطلوب بر سایر مواد موجود در آثار کاغذی می¬تواند به عنوان گزینه مناسب در مبارزه با آلودگی قارچی در آثار کاغذی در نظر گرفته¬شود.
محسن ملک احمدی حسین احمدی
تکنیک کاشیکاری معرق از جمله فنون تزیینی است که در معماری اسلامی به صورت های مختلفی اجرا شده است. مداخلات متنوع مرمتی در برخورد با کمبودهای این تزیین در بناها، شیوه های مختلف مرمتی را در آن ایجاد نموده است. در پژوهش حاضر، اهدافی همچون چگونگی پیدایش و سیر تکاملی، گردآوری و طبقه بندی تکنیک های اجرایی، بررسی شیوه های مرمتی در کاشی معرق ارزیابی می شود. همچنین مرمت های صورت گرفته در زمینه این تکنیک، در سه بنای مطالعاتی بقعه شیخ عبدالصمد، مسجد شاه مشهد و مسجد کبود تبریز با برشمردن محاسن و معایب آن در راستای اصول و توصیه های مرمت مدرن و آکادمیک ارزیابی و راه کارهای بومی و روش های کاربردی منطبق بر آنان در جهت بازسازی، موزون سازی و تکمیل بخش های کمبود کاشی معرق بررسی می شود. از طرفی مشکلات طرح های اجرایی مرمت کاشی در جهت حفاظت و مرمت ارزیابی می گردد. در این تحقیق شیوه های کاربردی و روش های توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای استفاده می شود و مطالعات بر مبنای گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و پژوهش های میدانی صورت می پذیرد. این پژوهش، به پیدایش شیوه های متناقض و غیر هماهنگ در مرمت های انجام شده و معیارهای دخیل در اتخاذ روش صحیح مرمت که منجر به هماهنگی و یا عدم آن در روش های معمول مرمت کاشی معرق در ایران شده، می پردازد و راه کارهای مناسب و روش های کاربردی منطبق با اصول در جهت بازسازی و تکمیل بخش های کمبود کاشی معرق را ارائه می دهد. در نهایت با در نظر گرفتن تمایزات و اجزای مادی شیوه های مرمتی در مقایسه با بخش های اصیل و کیفیات بخش های کمبود توصیه هایی را ارائه می دهد.
دانیال هرندی حسین احمدی
پلیمر¬های سنتزی به طور گسترده به صورت چسب¬ها، استحکام¬بخش¬ها و پوشش¬های حفاظتی در مرمت آثار تاریخی مورداستفاده قرار می¬گیرند. این مواد در برابر عوامل بیولوژیک مقاومت کمی دارند. آثار هنری استحکام¬بخشی شده با این مواد همچنان موردحمله قارچ¬ و کپک قرارگرفته و تخریب می¬شوند. عوامل محیطی و نور ماوراءبنفش نیز به تخریب این مواد سرعت می¬بخشند؛ بنابراین نیاز به روشی جهت جلوگیری از هجوم میکروارگانیسم¬ها، همچنین افزایش مقاومت آن ها در برابر عوامل محیطی امری ضروری است. در این پژوهش از نانو ذرات دی¬اکسید تیتانیوم جهت ایجاد خواص ضد قارچی در استحکام¬بخش پلی¬وینیل بوتیرال (pvb) استفاده شد. نمونه¬ها از چوب¬ تبریزی با توجه به دستورالعمل bravery آماده شدند و با نانوکامپوزیت دی¬اکسید تیتانیوم در پلی¬وینیل¬ بوتیرال 5% تحت شرایط خلأ تیمار شدند. در بررسی¬های اولیه پس از تیمار، تغییر چندانی در ظاهر چوب ایجاد نشد و در آنالیز atir-ftir نیز تغییر ساختاری در چوب تیمار شده مشاهده نگردید. نمونه¬های مربوط به ارزیابی میزان فعالیت ضد قارچی ماده تیمار به صورت جداگانه در شرایط تاریک و زیر نور لامپ (جهت ایجاد فعالیت فتوکاتالیستی نانوذرات دی اکسید تیتانیوم)، به مدت 7 هفته تحت تأثیر قارچ رنگین کمان به عنوان مولد پوسیدگی سفید چوب قرار داده شدند. نتایج نشان داد که نمونه¬ چوب¬های تیمار شده با میزان مصرفی 1% از نانوذرات tio2 (4/0 گرم) در pvb 5%، در شرایط تاریکی اثر ضد قارچی نداشت؛ اما مقدار 2% از آن (8/0 گرم) در شرایط تاریکی، توانست از تخریب چوب در برابر پوسیدگی سفید محافظت کند. نمونه¬های کشت شده در شرایط نور¬، در هر دو میزان مصرفی 4/0 و 8/0 گرم از tio2 توانست در نمونه¬های تیمار شده با نانوکامپوزیت خاصیت ضد قارچی ایجاد کند و از چوب در برابر قارچ مولد پوسیدگی سفید محافظت نماید. در تصاویر sem از مقاطع عرضی چوب بدون تیمار و تیمار با pvb 5% بعد از 7 هفته قرارگیری معرض قارچ تخریب در دیواره سلولی چوب مشاهده می¬شود. این در حالی است که در تصاویر نمونه¬ی تیمار شده با نانوکامپوزیت، تخریبی در دیواره سلولی دیده نمی¬شود و ماده تیمار توانسته مقاومت خوبی در برابر قارچ ایجاد نماید. جهت بررسی تأثیر ماده تیمار پس از گذشت زمان، پیرسازی تشدید شده دما و رطوبت و نور uv انجام شد. با مقایسه نمونه¬های شاهد، ماده تیمار تغییر ساختاری در نمونه¬ها ایجاد نکرد. همچنین آنالیز atir-ftir در نمونه¬های بدون تیمار و تیمار شده با نانوکامپوزیت پس از پیرسازی تشدید شده، نشان¬دهنده محافظت نمونه¬های تیمار شده در برابر نور ماوراءبنفش و شرایط محیطی بودند. ارزیابی تغییرات بصری چوب¬های تیمار¬شده پس از پیرسازی دما و رطوبت و همچنین پرتودهی نور uv با استفاده از دستگاه رنگ¬سنجی انجام گرفت. با مقایسه تغییرات کلی رنگ (?e) نمونه¬ها پس از پیرسازی دما و رطوبت، نمونه¬های تیمار شده با نانوکامپوزیت 2% کمترین میزان تغییر را داشت. نتایج حاصل از رنگ سنجی نمونه ها پس از پرتودهی نور uv حاکی از آن است که ماده تیمار از تغییرات کلی رنگ در چوب جلوگیری نموده است و اما افزایش بیش از حد نانوذرات در کامپوزیت، ایجاد زردی می¬کند. ارزیابی درصد کاهش ph در نمونه ها نشان¬دهنده بیشترین پایداری در تغییرات ph در نمونه¬های تیمار با نانوکامپوزیت 2 درصد بود.
سمیه بصیری محمدامین امامی
مفهوم "تمامیت" یکی از بنیادی¬ترین وجوه اخلاقی و فلسفی در فرایند حفظ میراث فرهنگی است و به رغم آنکه بسیار زیاد در طول تاریخ موردبحث قرار گرفته است، لیکن همچنان به درستی و کمال تعبیر نمی شود. مفهوم تمامیت در حوزه آثار و مجموعه های موزه ای علیرغم جایگاه و رسالت والای آن ها در ارتقای فرهنگ و دانش جوامع، هیچ گاه تعریف نگردیده و تنها از تعابیر موجود در دیگر حوزه های میراث فرهنگی بهره جسته است. این مبحث خود به درستی آشکار می سازد که نمی توان انتظار داشت آنچه تحت عنوان تمامیت بر اساس مولفه های موجود در دیگر حوزه ها تاکنون تبیین گردیده است بتواند در حوزه آثار موزه ای سبب ارتقاء کیفیت راهبردهای مدیریتی حفاظت گردد. پژوهش حاضر باهدف پاسخ گویی به پرسش هایی در راستای شناخت عوامل موثر و مولفه های تأثیرگذار بر تبیین مفهوم"تمامیت" در حوزه آثار موزه ای و بررسی شیوه های اجرایی در راستای حفظ تمامیت در موزه ها انجام پذیرفته است. از این منظر هدف اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم "تمامیت" در خصوص آثار موزه ای است تا بتوان ضمن شناخت عوامل موثر بر "تمامیت"، فرایند ارتباطی اثر- محیط- مخاطب را نیز ارتقاء بخشید. برای این منظور، در جهت ارائه مولفه های موثر و در پی آن تبیین مفهوم "تمامیت" در فرایند حفظ آثار موزه ای، به وضع ضوابطی به منظور دست یابی به شناخت بهتر مفهوم تمامیت و صیانت از آن اقدام گردیده است. خاطر نشان می گردد، در این رساله فرض بر آن بود هنگامی می توان به تبیین مفهوم تمامیت در حوزه آثار موزه ای پرداخت که به این موارد توجه نمود: بررسی ویژگی ها و اهداف موزه ها، توجه به نیاز مخاطبین در راستای درک مطلوب اثر و تعاملات ارتباطی ایشان، وضع موجود موزه ها و کیفیت ارائه آثار در موزه های متعدد، تجزیه وتحلیل آراء و اندیشه های موجود و اطلاعات مستتر در قوانین و متون نگاشته شده در حوزه حفظ مبنا یا حفاظت مبتنی بر تمامیت، و در آخر تعریف تمامیت در حوزه های متعدد میراث فرهنگی بر اساس شیوه نامه اجرایی حفاظت سال 2005 میلادی. از این منظر، این پژوهش بامطالعه و تحلیل اسناد و متون در خصوص جایگاه مفهوم تمامیت در فرایند حفظ میراث فرهنگی و نیز ارتباط مداخلات حفاظتی با مفاهیم و ارزش های درونی اثر آغاز گردیده و با ارزیابی و بررسی اسناد موجود در راستای آشکارسازی ارتباط معنایی و اهداف حفاظتی با مقوله ادراک و دریافت مخاطب ادامه می یابد. در این خصوص، ارتباط معنایی مقوله تمامیت اثر با فرایند ادراک مخاطب با نظر به دیدگاه های اثر تگرها، زمینه نگرها و شناخت گرایان موردمطالعه قرار گرفته است. در ادامه بامطالعه و تحلیل متون، اسناد، منشورها، آیین نامه ها و قوانین حفاظتی، جایگاه تمامیت در بستر تاریخی حفاظت و نیز تحولات معنایی مقوله تمامیت در منشورها و قوانین میراث فرهنگی از دیرباز تاکنون ارزیابی گردیده است. در این رساله با رویکرد بنیادی- کاربردی، از شیوه پژوهش "کیفی" به منظور دسترسی به نتایج و اهداف بهره جسته شده است و پس از جمع آوری اطلاعات، توصیف های تحلیلی، ادراکی و طبقه بندی شده ارائه گردیده تا درنهایت بتوان به شناختی دقیق از مفهوم تمامیت در حوزه آثار موزه ای دست یافت. همچنین ابزارهای مورداستفاده در این رساله نیز بر مبنای انجام تحقیق کیفی، عبارت است از انجام مشاهدات میدانی و ارزیابی، تحلیل و مطالعات اسنادی. در ادامه در این رساله، تجزیه و تحلیل اطلاعات استخراج شده و ارزیابی نتایج آن ها با بررسی دقیق چهار حوزه مطالعاتی ازجمله بخش بندی های مفهومی تمامیت؛ حوزه حفاظت مبنا یا حفاظت مبتنی بر تمامیت؛ رسالت و اهداف موزه ها و آثار موزه ای؛ تعریف تمامیت در چهار حوزه میراث فرهنگی بر مبنای شیوه نامه اجرایی حفاظت میراث فرهنگی،ارایه گردیده است. در تحلیل این چهار حوزه مطالعاتی، از سه الگوی متفاوت و اما مرتبط با یکدیگر در فرایند مطالعه و تحقیق بهره گرفته شده که عبارت است از روش "استقرایی"، روش "قیاسی"، روش "تطبیقی" و درنهایت روش "تمثیل". بر این اساس، با ارزیابی اطلاعات از چهار حوزه متفاوت مطالعاتی (که پیش از این مورداشاره واقع گشت) مولفه هایی که بیش از همه مورد تأکید و تکرار قرار گرفته بودند، استخراج شدند. پس از قیاس و تطبیق این معیارها با یکدیگر و توجه به گستره معنایی آن ها، این نتیجه حاصل گردید که نمی توان در راستای تبیین مفهوم تمامیت در حوزه آثار موزه ای به تعاریف ارایه شده از مفهوم تمامیت در دیگر حوزه های میراث فرهنگی بسنده نمود. ضمن آنکه برخی از معیارهای ارایه شده بر مفهوم تمامیت در سایر حوزه های میراث (بناها و مجموعه های معماری، منظرهای فرهنگی، فضاهای شهری، محوطه های باستان شناسی) قابل بهره گیری و موثر در حوزه آثار موزه ای نخواهد بود؛ از آن جمله است معیار "تداوم عملکرد" اثر و مولفه"اصالت مواد" اثر. همچنین در راستای حفظ تمامیت آثار موزه ای ضروری است به مولفه هایی همچون "تداوم معنا و محتوا"ی اثر و "سرزندگی و تعامل" اثر موزه ای توجه خاص نمود. چراکه اینها مولفه هایی هستند که در تبیین تمامیت آثار موزه ای بسیار تأثیرگذار می باشند. در نهایت در این رساله، مفهوم بنیادین تمامیت در حوزه آثار موزه ای تبیین گردید و بر مبنای آن، هشت مولفه موثر و زیر بخش معنایی بر این مفهوم بنیادین معرفی گردید. درنتیجه مولفه های مفهوم تمامیت در حوزه آثار موزه ای عبارت اند از: حفظ منزلت و برجستگی اثر - حفظ حریم اثر- حفظ اصالت مندی اثر- حفظ تعامل و سرزندگی اثر- حفظ پویایی و تداوم محیطی اثر - حفظ نظم فضایی اثر - حفظ دست نخورده بودن اثر -حفظ محتوا و معانی اثر. در آخر نظر به مطالعات گسترده و تحلیل های بسیار می توان به این نتیجه رسید که جملگی این معیارها و مولفه ها همچون حلقه های یک زنجیر به یکدیگر متصل و درهم تنیده اند و ارتباط معنایی تنگاتنگی با یکدیگر دارند و لذا صیانت از تمامیت آثار موزه ای تنها منوط به حفظ مجموعه این مولفه ها در تعامل با یکدیگر است. این در حالی است که حفظ این مولفه ها اهمیت و جایگاه بسزایی در نیل به کیفیت مطلوب ادراک مخاطب از اثر موزه ای داشته و توجه و صیانت از آن ها سبب می گردد مخاطب بتواند به شناخت جامع تر و درک مطلوب تری از آثار ارائه شده در موزه ها دست یابد. در انتها خاطرنشان می گردد که هدف از نگارش این رساله ارائه مدلی است در راستای حفظ و صیانت از مفهوم تمامیت در حوزه آثار موزه ای تا به موجب آن بتوان ضمن نیل به شناختی دقیق از این مهم، آن را در شیوه های اجرایی فرایند حفظ آثار موزه ای مدنظر قرارداد.
فاطمه جعفری حسین احمدی
1- هدف پژوهشگر:هدف اصلی پژوهش، بررسی نحوه گذران اوقات فراغت دانش آموزان دوره دبیرستان شهرستان ورامین و تاثیر آنبر پیشرفت تحصیلی آنان در سال تحصیل 93-1392 2- روش نمونه گیری: نمونه ای به حجم350 نفر که به روش طبقه ای، تصادفی از بین دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه که درسال 93-92 در مدارس دولتی شهرستان ورامین مشغول به تحصیل بودند صورت گرفت و بااستفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعیین شده اند. 3- روش پژوهش : پیمایشی می باشد و ترکیبی از روش های میدانی، کتابخانه ای، بررسی اسنادی و مقایسه ای استفاده شده است. 4- ابزار اندازه گیری (ابزار جمع آوری اطلاعات): شامل پرسشنامه محقق ساخته از 60سوال «باز و بسته» که از سوی اساتید جهت بررسی نحوه گذران اوقات فراغت می باشد. ضمن اینکه اندازه گیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با استناد بر نتایج امتحانات پایانی نیمسال اول 93-1392 صورت گرفته است تکمیل گردیده است. 5- تجزیه و تحلیل داده های پژوهش: با بهره گیری از آزمون های t گروه های مستقل، تحلیل واریانس و ضریب همبستگی اسپیرمن صورت گرفته است. 6- نتیجه کلی: بر اساس یافته های تحقیق دانش آموزان دوره متوسطه که از کلاس های زبان انگلیسی آموزشگاه های خصوصی استفاده می کنند در سطح 0/01 به طور معناداری از پیشرفت تحصیلی بالاتری نسبت به سایر دانش آموزان برخوردارند. دانش آموزان دوره متوسطه که در کلاس های ورزشی و فعالیت های گروهی وتفریحی شرکت می کننددر سطح 0/01 به طور معناداری از پیشرفت تحصیلی پایین تری نسبت به سایر دانش آموزان برخوردارند تفاوت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شرکت کنندهدر کلاس های کنکور با سایر دانش آموزان در سطح 0/01 معنادار نمی باشد . اثرگذاری شرکت در کلاس های زبان انگلیسی آموزشگاه های خصوصی، اثر مثبت و معناداری در نمرات درسی زبان انگلیسی دانش آموزان داشته، در حالیکه ، در کلاس های ورزشی خارج از مدرسه در پیشرفت تحصیلی درس تربیت بدنی در سطح 0/01 اثر معنادار نداشته و شرکت در فعالیت های گروهی و تفریحی در سطح 0/01به طور معنداری موجب کاهش نمرات در درس علوم اجتماعی و جامعه شناسی شده است.
حسین احمدی علیرضا پورخباز
در این تحقیق یک مدل برمبنای رگرسیون چندگانه(روش خطی) و یک مدل دیگر بر اساس شبکه عصبی مصنوعی (روش غیرخطی)، به منظور پیش بینی غلظت آلاینده ها بر حسب شرایط آب و هوایی برای شهر مشهد ارائه شده و در ادامه به مقایسه نتایج به دست آمده از مدل خطی و غیر خطی پرداخته شده است .
محسن محمدی آچاچلویی کامبیز پورطهماسی
چوب ماده¬ای طبیعی و آلی است که به دلیل سهولت دسترسی به آن، از دیرباز توسط بشر مورد استفاده قرار گرفته و به همین دلیل طیف گسترده¬ای از آثار تاریخی و فرهنگی از این ماده ساخته شده¬اند. بسیاری از آثار چوبی در فضای باز قرار دارند و هوازدگی از مهم¬ترین عوامل تخریب آنها به شمار می¬رود. تخریب فتوشیمیایی چوب در فرایند هوازدگی نقشی اساسی ایفا می¬کند. در این راستا، با توجه به اجزای مادی تشکیل دهنده و اصول مورد توجه در حفاظت آثار تاریخی، حفاظت آثار چوبی در فضای باز، جهت ارائه راهکار مناسب حفاظتی، مورد مطالعه قرار گرفت. این پژوهش با استفاده از مطالعه کتابخانه¬ای، بررسی¬های میدانی و مطالعات آزمایشگاهی به همراه تجزیه و تحلیل کمی در چهار فاز صورت گرفت. پس از مطالعات مقدماتی، ویژگی¬های نمونه¬های تاریخی و تخریب ناشی از هوازدگی در آنها در نمونه¬های مربوط به آسیاب ناژوان، خانه وفادار، خانه سوکیاس و مسجد جامع عتیق در اصفهان، کاخ شهرستانک و قلعه دزدبند در کرج، مسجد سفید در مراغه و مساجد اسماعیل آباد و مهرآباد در بناب در فاز اول مورد بررسی قرار گرفتند. در فاز دوم، تیمارهای قابل اجرا در چوب ارزیابی شدند و در فاز سوم نتایج حاصل از آنها در نمونه¬های تاریخی آزمایش گردیدند تا تحلیل نتایج و ارائه راهکار مناسب حفاظتی در برابر هوازدگی در فاز چهارم میسر شود. گونه چوب به کار رفته در نمونه¬های تاریخی صنوبر شناسایی شد. تاثیر هوازدگی در آنها به صورت تخریب لیگنین و سپس سلولز مشخص گردید. نمونه¬سازی¬ها با استفاده از چوب کبوده (populus alba l.) انجام گرفت. تاثیرات تیمارهای آغشتگی کروم¬تری¬اکسید (5% در آب)، روغن بزرک (خالص)، بوراکس (5% در آب)، دی متیل سیلیکون (خالص)، نانوذرات دی¬اکسید تیتانیوم آناتاز، روتایل و مخلوط (جداگانه به صورت 1% در ایزوپروپانول)، نانوذرات اکسید روی (1% در ایزوپروپانول)، دی¬اتانول¬آمین (10% در اتانول)، بنزوتری¬آزول (2% در آب)، بیس [2- هیدروکسی 5- ترت اکتیل 3- (بنزوتری¬آزول) فنیل] متان به عنوان جاذب فرابنفش (2% در تولوئن)، بیس (1، 2، 2، 6، 6- پنتامتیل 4- پیپریدینیل) سباکات به عنوان آمین ممانعت شده (2% در تولوئن)، تتراکیس [متیلن 3- (3 ، 5- دی ترت بوتیل- 4- هیدروکسی فنیل) پروپیونات] متان به عنوان آنتی اکسیدان¬ فنولیک (1% در تولوئن) و تریس (2، 4- دی ترت بوتیل فنیل) فسفیت به عنوان آنتی اکسیدان فسفیتی (1% در تولوئن) در چوب، و کارایی آنها در برابر هوازدگی ارزیابی گردید. بررسی¬ها از طریق سنجش جذب ناخالص و خالص تیمار، رطوبت تعادل چوب (2895 isiri)، چگالی (3042 isiri)، جذب آب (809 isiri)، مواد استخراجی (tappi t207-om88 و tappi t204-om88)، آبشویی (bs en 84:1997)، واکشیدگی (2896 isiri)، همکشیدگی (2898 isiri)، ph متری (روش sithole)، هوازدگی مصنوعی (astm 2565-99) و کاهش جرم ناشی از آن، رنگ¬سنجی، طیف-سنجی مادون قرمز و ارزیابی با میکروسکوپ الکترونی روبشی انجام گرفت. نتایج فاز دوم گویای قابلیت کاربرد تیمارهای نانوذرات دی¬اکسید¬تیتانیوم آناتاز، آمین ممانعت شده، دی¬اتانول¬آمین و آنتی¬اکسیدان¬ها در برابر هوازدگی بود. ارزیابی در نمونه¬های تاریخی نیز نشان داد که تیمار آنتی¬اکسیدان فسفیتی از تخریب ناشی از هوازدگی جلوگیری می¬کند. می¬توان از تیمارهای آمین ممانعت شده و دی¬اتانول¬آمین نیز جهت حفاظت چوب در برابر هوازدگی استفاده نمود.
فاطمه اخلاقی حسین احمدی
با توجه به ویژگی های شخصیتی هر چه سازگاری و تناسب میان شخصیت و شغل بیشتر باشد، رضایت بیشتری در پی خواهد داشت و هرچه این سازگاری کمتر باشد، علاوه بر عدم تامین رضایت شغلی، آثار و تبعات منفی متعددی را در سازمان به دنبال خواهد داشت. از این رو، انتخاب شخصیت متناسب با شغل مورد نظر می تواند عملکرد بهتری را برای سازمان به همراه آورد و بر نگرش کارکنان نسبت به کارشان تاثییر بگذارد و رضایت شغلی مطلوبی را در بر خواهد داشت لذا در این پژوهش به بررسی رابطه میان نقش شخصیتی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی در میان کارکنان دانشگاه آزاد واحد یادگار امام پرداخته شد. جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق شامل کلیه پرسنل دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) که جمعا415 نفر می باشند هست. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید. بر اساس این فرمول حجم نمونه تعداد 200 نفر تخمین زده شد و نمونه ها با استفاده از ابزار پرسش نامه مورد سنجش و بررسی قرار گرفتند. پایایی داده ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت و پرسش نامه از جهت روایی و پایایی تایید شد. داده های بدست آمده نیز با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه بررسی فرضیه اول مبنی بر اینکه بین نقش شخصیتی ) قدرت طلب و موفقیت طلب) پرسنل و رضایت شغلی رابطه وجود دارد، نشان داد بین دو متغیر نقش شخصیتی و رضایت شغلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. هم چنین نتیجه بررسی فرضیه دوم مبنی بر اینکه بین نقش شخصیتی پرسنل( موفقیت طلب و قدرت طلب) وتعهد سازمانی رابطه وجود دارد، نشان داد بین دو متغیر نقش شخصیتی و تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود ندارد. هم چنین نتیجه بررسی فرضیه سوم مبنی بر اینکه بین رضایت شغلی و تعهدسازمانی رابطه وجود دارد نشان داد بین دو متغیر رضایت شغلی و تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود ندارد. هم چنین نتیجه بررسی فرضیه چهارم مبنی بر اینکه بین سطح تحصیلات با نقش شخصیتی پرسنل( قدرت طلب و موفقیت طلب) رابطه وجود دارد نشان داد بین نقش سطح تحصیلات و نقش شخصیتی پرسنل رابطه معنادار وجود دارد .در نهایت نیز نتیجه بررسی فرضیه پنجم مبنی بر اینکه بین سطح تحصیلات با میزان رضایت شغلی کارکنان واحد یادگار امام تفاوت معناداری وجود دارد نشان داد بین دو متغیرتحصیلات و نقش شخصیتی پرسنل به احتمال 99 درصد رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. محدودیت های پژوهش در بخش میدانی این بود که بسیاری از پاسخگویان در زمینه پر نمودن پرسش نامه همکاری مناسبی با محقق نداشته اند چرا که اعتقاد چندانی به چنین تحقیقاتی نداشتند.هم چنین نتایج این تحقیق مخصوص دانشگاه آزاداسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) است و دیگر دانشگاه ها و سازمان ها با دیده ی احتیاط با آن نظر دارند و از نتایج آن استفاده می کنند و عدم آشنایی برخی از پرسنل دانشگاه آزاداسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) با مفاهیم مورد بررسی در این پژوهش از دیگر محدودیت های این پژوهش بود. کلید واژه ها: نقش شخصیتی، رضایت شغلی، تعهد سازمانی، موفقیت طلب، قدرت طلب.
لیلا کیانی هرچگانی حسین احمدی
در این پایان نامه ، به گونه شناسی و انجام مطالعات آرکئومتالورژی بر روی اشیا مفرغی کشف شده از کورگان های جعفرآباد و طوعلی سفلی (دومین فصل کاوش) در حاشیه رود ارس در شهرستان خدا آفرین ، پرداخته شده است. هدف از این مطالعات شناخت هرچه بیشتر فرهنگ اقوام کوچرو و جنگجوی اوراسیا درشمال غرب ایران، به همراه بررسی دقیقتر صنعت و هنر فلزگری در میان این اقوام است. در مجموع103 شی مفرغی از این کاوش بدست آمده که موردگونه شناسی و طبقه بندی قرار گرفته است. گونه شناسی این آثار با مقایسه تطبیقی آنها با نمونه های مشابه مناطق همجوار صورت گرفته است که در نهایت قدمت این آثار را می توان مربوط به عصرآهن ii در ایران دانست. از این میان 3 اثر شاخص از 94 عدد زیورآلات این کاوش شامل النگو، گوشواره و انگشتر برای کسب اطلاعاتی از جمله اجزا تشکیل دهنده آلیاژ، تکنولوژی و شیوه ساخت و تزیین آنها، مورد مطالعات و بررسی های آرکئومتالورژی قرار گرفت. مطالعات آرکئومتالورژی شامل مطالعات متالوگرافی، تحلیل داده های sem- eds و عکسبرداری با اشعه ایکس است.
عادله علیپور منصور وفایی
شورای امنیت که از ارکان اصلی سازمان ملل متحد میباشد ، بار گران و خطیر حفظ صلح و امنیت بین المللی را به دوش میکشد.از اینرو آنچه از عملکرد این رکن انتظار میرود انست که همانا با الهام از فلسفه وجودی اش تضمینی برای استقرار آرامش، ثبات امنیت و مهار بحران در سطح منطقه و بین الملل باشد که در این مسیر به تبع از ساز و کارهای مجاز خود بهره خواهد جست .پس از پایان جنگ سرد و فرجام نظام دوقطبی ضرورت تجدید نظر در ساختار شورای امنیت به عنوان یک نیاز اساسی در پیشبرد اهداف مختلف بین المللی موضوعیت و محوریت یافت. عملکرد شورا پس از جنگ سرد همچنان متاثر از فضای رقابتی سیاسی بین قطبهای بزرگ ادامه یافت تا جاییکه به نوعی عملکرد فرا قطعنامه ای و جناحی شورای امنیت در مواجهه با بحرانهای بین المللی که ناشی از تاثیر و نفوذ قدرتهای بزرگ و رقابت بین آنها بوده است شاید به نحوی این ضرورت در اصلاح ساختار شورای امنیت را قوت بخشید.
محدثه عابدینی عطاء الله حسنی
چکیده ندارد.
حسین احمدی جلیل ابریشمی
چکیده ندارد.
محمد ایزدپناه حسین احمدی
چکیده ندارد.
حسین احمدی علی محمد حاضری
این تحقیق را با فرض تاثیر قشربندی اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی، شروع کرده و در ادامه تحقیق به این نتیجه رسیده ایم که در کنار تاثیر مستقیم قشربندی اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی، این عامل از طریق خرده فرهنگ طبقاتی نیز بر پیشرفت تحصیلی تاثیر می گذارد. در زمینه عوامل خرده فرهنگ طبقاتی بر سه عامل انگیزه موفقیت ، تقدیر گرایی و حساسیت والدین در مورد پیشرفت تحصیلی فرزندان توجه کرده ایم. سپس به مشخص کردن عوامل قشربندی اجتماعی پرداخته و با استفاده از مدل گرب در زمینه بنیان های نابرابری، تحصیلات ، وضعیت اقتصادی و شغل را به عنوان عوامل قشربندی اجتماعی در نظر گرفته ایم که بر پیشرفت تحصیلی تاثیر دارند. این عوامل همراه با سایر متغیرها، در فصل روش تحقیق تعریف عملیاتی شده و در قالب پرسشنامه از نمونه مورد بررسی اطلاعات لازم جمع آوری شده اند که جامعه آماری در این تحقیق دانش آموزان پسر سال دوم دبیرستان های شهر زنجان در سال تحصیلی 1376-77 بوده اند که از طریق نمونه گیری چند مرحله ای تعداد 212 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه در میان آنان پخش شده و اطلاعات جمع آوری گردید. اطلاعات حاصل از نمونه آماری در فصل مربوط به یافته های پژوهشی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است و نسبت به تایید یا رد فرضیات مطرح شده با توجه به اطلاعات جمع آوری شده اقدام شده است ، که این اطلاعات نشان می دهند، فرض رابطه بین شغل والدین و پیشرفت تحصیلی رد و ارتباط پیشرفت تحصیلی با وضعیت اقتصادی و تحصیلات والدین تایید شده است .
حسین احمدی
چکیده ندارد.
حسین احمدی فاطمه عزالدینی
آنومالیهای دندانی به طور وسیعی در مردم سراسر جهان شیوع دارد که بروز این آنومالیها رابطه تنگاتنگی با بیماریهای سیستمیک و سابقه فامیلی دارد مطالعه حاضر شیوع آنومالیهای رشد تکاملی، مرفولوژییک، در کلیشه پانورامیک در شهر یزد میباشد. این بررسی یک مطالعه توصیفی تحلیلی که به صورت مقطعی بر روی 480 کلیشه رادیوگرافی opg از بیماران بین سنین زیر 20 سال تا بالای 50 سال صورت گرفته است. روش نمونه گیری در این تحقیق بطریقه غیر احتمالی و آسان می باشد. روش انجام کار با استفاده از نگاتسکوپ و با مشاهده مستقیم یعنی کلیشه بر روی نگاتسکوپ قرار می گیرد و مستقیما مشاهده می شود و در صورت وجود آنومالیها، آنها را در جداول تهیه شده قرار می دهیم. نتایج حاصل از تحقیق به صورت زیر می باشد: 1- بیشترین شیوع آنومالی بر حسب جنس در پسرها مربوط به dilaceration در 47 نفر (2/65%) بو در مقایسه با دخترها که 25 نفر (8/34%) می باشد و کمترین میزان آنومالی مربوط به تالون کاسپ talon cusp (1/5%) که این میزان تالون کاسپ talon cusp تماما در پسرها مشاهده شد. 2- بیشترین شیوع آنومالی بر حسب بیماریهای سیستمیک مربوط به تالون کاسپ talon cusp که از سه بیمار دارای تالون کاسپ talon cusp (1/5%) 2 بیمار (6/66%) دارای بیماریهای سیستمیک می باشد و کمترین میزان آنومالی بر حسب بیماریهای سیستمیک مربوط به دندانهای نهفته که در 12 نفر (30%) می باشد.3- بیشترین شیوع آنومالی بر حسب سابقه فامیلی مربوط به تالون کاسپ talon cusp که از 3 نفر دارای تالون کاسپ talon cusp ((1/5%) 2 نفر (6/66%) دارای سابقه فامیلی می باشد. و کمترینمیزان آنومالی بر حسب سابقه فامیلی مربوط به dilaceratior که از 72 نفر (9/43%) 16 نفر (3/22%) دارای سابقه فامیلی بودند. 4- بیشترین شیوع آنومالی بر حسب سن مربوط به dilaceration 72 نفر (43/9%) می باشد و کمترین میزان آنومالی مربوط به fusion و ماکرودنشیا macrodontia 1 نفر (05/0%) می باشد.
حسین احمدی
چکیده ندارد.