نام پژوهشگر: مهدیه کارگر سنگاچینی
مهدیه کارگر سنگاچینی محمدکاظم یوسف پور
مثنوی معنوی اثر ارزشمند مولانا جلال الدین محمّد بلخی است که گذر روزگاران آن را به دست فراموشی نسپرده است. شاید یکی از دلایل ماندگاری مثنوی، داستان های دلنوازی است که موجب تلطیف کلام متعالی مولانا گردیده و هر روزه پنجر? جدیدی بر آن گشوده می شود و مخاطبان او را به نگاهی تازه بر این داستان ها دعوت می کند. گاه برخی از داستان ها به صورت شگفتی با شیوه ها و اصول داستان نویسی نوین گره می خورد و این امر بر هنر داستان پردازی مولانا بیش از پیش صحه می گذارد. اصطلاح صحنه به معنای ظرف زمانی و مکانی برای وقوع عمل داستانی است. این نوشتار توجه خود را بر این عنصر داستانی مبذول داشته است و قصد دارد نشان دهد که چگونه مولانا در برخی از حکایات خود، این عنصر را هنرمندانه به خدمت گرفته است. مکان و زمان به عنوان مولفه های اصلی صحنه از نظر انواع مختلف آن مورد بررسی قرار می گیرد و مشخص خواهد شد که از میان انواع مختلف مکان، «مکان مجازی» و «مکان در مقام یک تجربه» در مثنوی کاربرد دارند، اما حکایات این اثر از «مکان هندسی» خالی است. در مبحث زمان نیز، از میان انواع زمان (تقویمی، کیهانی، حسی و زمان روایت)، بخش عینی و بیرونی آنها در شکل گیری بُعد زمانی حکایات نقش آفرین است. مولانا ظرف زمانی برخی از داستان های خود را به کمک نشانه های زمان تقویمی و همچنین زمان کیهانی، می سازد و با بر هم زدن نظم روایی به گذشته نگری یا آینده نگری و به کمک تداوم روایی و بسامد از عهد? انتقال های صحنه های داستان برمی آید. بدین گونه داستان های او را تا حد زیادی به اصول داستان نویسی امروز نزدیک می شود. همچنین از آنجا که انتزاع کامل عناصر داستانی از یکدیگر دشوار است پیش از پرداختن به روش های صحنه پردازی در مثنوی، مبحثی به عناصر موثر بر صحنه از جمله طرح، درونمایه، شخصیت و زاویه دید اختصاص داده شده و ارتباط آنها با صحنه پردازی و تأثیر و تأثراتی که هر یک بر صحنه دارند مورد توجه قرار می گیرد و نشان داده می شود که چگونه مولانا با توجه به این مولفه ها به گزینش ظرف زمانی و مکانی در حکایات خود دست می یازد. پس از آن به روش های مستقیم (از طریق توصیف مستقیم) و غیر مستقیم (به کمک شخصیت، گفتگو و لحن) در صحنه پردازی مثنوی پرداخته می شود. در پایان نیز برای تبین مطلب، میان حکایتی مشترک در مثنوی با کلیله و دمنه و همچنین حکایتی دیگر در اسرار نامه مقایس? تطبیقی در صحنه پردازی آنها صورت می گیرد. هدف ما از نوشتن این پایان نامه شناساندن هنر داستان پردازی مولوی از منظر صحنه و صحنه پردازی آن است، تا نشان دهیم که این مولفه در مثنوی مغفول نمانده و در برخی داستان های آن، از عناصر اصلی محسوب می شود.