نام پژوهشگر: راحله یزدانی فرد
راحله یزدانی فرد مهدی سیف برقی
در اقتصاد دانشی امروز، برای هر سازمانی مدیریت بهینه منابع انسانی به منظور افزایش کارایی و اثر-بخشی کارکنان و همچنین رضایت شغلی آنها و کاهش هزینه های آموزشی حائز اهمیت است. یکی از فعالیت-های مدیریت منابع انسانی انتخاب و انتصاب کارکنان مناسب برای موقعیت های شغلی مناسب است که تاثیر بسزایی در عملکرد سازمان دارد. در بسیاری از سازمان ها فرایند انتخاب و انتصاب کارکنان بر اساس قضاوت های شخصی تصمیم گیران صورت می گیرد که این امر باعث افزایش درصد خطا در فرایند مذکور می شود. در پی این، محققان زیادی به ارائه روش های علمی جهت رفع این مشکل پرداخته اند. در پژوهش حاضر فرض بر این است که تعدادی داوطلب با مهارت های متفاوت، متقاضی استخدام در موقعیت های شغلی موجود در سازمان هستند. هر موقعیت شغلی دارای تعدادی معیار مستقل از هم به عنوان معیارهای احراز شغل است. هدف پژوهش حاضر طراحی یک سیستم پشتیبان تصمیم هوشمند جهت کمک به تصمیم گیران در فرایند انتخاب مناسب ترین داوطلبان و تخصیص آنها به موقعیت شغلی متناسب با شرایط و مهارت هایشان است، به نحوی که میان مهارت های داوطلب و شرایط احراز موقعیت شغلی مربوطه، بیشترین تطبیق وجود داشته باشد، از طرفی رضایتمندی داوطلبان از تخصیص صورت گرفته حداکثر و هزینه های آموزشی تحمیل شده به سازمان، جهت افزایش تطبیق داوطلبان با شرایط احراز موقعیت شغلی، حداقل گردد. جهت دستیابی به این هدف، یک سیستم پشتیبان تصمیم هوشمند طراحی شده است. سیستم مذکور، ابتدا با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به تعیین وزن هر موقعیت پرداخته است. سپس با بهره-گیری از روش ضریب پراکندگی ارتباط میان داده های پرسنلی و عملکرد آنها شناسایی و وزن هر معیار تعیین گردیده است. در مرحله بعد با استفاده از توابع عضویت فازی، درجه تطبیق میان مهارت های داوطلبان و معیارهای احراز موقعیت های شغلی محاسبه شده است. نهایتاً مسئله مورد بررسی به صورت یک مدل برنامه-ریزی خطی عدد صحیح چندهدفه فرموله و با کمک روش های تصمیم گیری چندمعیاره همچون روش تابع مطلوبیت، ال.پی متریک، ایده آل جابجا شده و تاپسیس حل شده است. ارزیابی نتایج بدست آمده حاکی از آن است که سیستم پیشنهادی، به طور قابل قبولی قادر به پشتیبانی از تصمیم گیران حوزه منابع انسانی در فرایند انتخاب و تخصیص مناسب داوطلبان به موقعیت های شغلی است، به طوری که درجه تطبیق میان مهارت های داوطلبان انتخاب شده با شرایط احراز موقعیت های شغلی مربوطه و همچنین سطح رضایتمندی داوطلبان از تخصیص های صورت گرفته حداکثر و هزینه های آموزشی تحمیل شده به شرکت حداقل گردد. علاوه بر این به دلیل بهره گیری از روش های علمی در مدل ارائه شده، می توان اطمینان یافت تاثیر قضاوت های شخصی تصمیم گیران در طول فرایند به حداقل رسیده است.