نام پژوهشگر: سمیه بختیاری
سمیه بختیاری علی اکبر کجباف
مقدمه ایلات و عشایر در تاریخ ایران تا دوره ی پهلوی همواره نقش مسلط و حساسی را ایفا نموده اند؛ به طوری که بیشتر سلسله های ایران پس از اسلام تا روی کار آمدن حکومت پهلوی منشأ ایلی داشته اند. ایل بختیاری در میان ایلات، از دوره ی صفویه تا اواسط دوره پهلوی نقش فعالی در عرصه ی سیاسی- اجتماعی ایران ایفا نموده است و طایفه محمودصالح در این ایفای نقش، حضوری شایسته داشته است. حکومت شش ماهه علیمردان خان از خوانین محمودصالح و تلاش او برای تشکیل حکومت، نبرد ابدال خان عموزاده و داماد علیمردان خان با آغامحمدخان پیش از استقرار حکومت قاجار و حمایت از مشروطه و شرکت در فتح تهران و سقوط استبداد صغیر توسط نوادگان ابدال خان و شورش در برابر سیاست های مغلوب کننده ی نظام ایلی پهلوی اول به رهبری علیمردان خان، ردپای این طایفه را در تحولات سرنوشت ساز تاریخ ایران می نمایاند. همچنین این طایفه در جهت گیری های کلی دیگر طوایف، نسبت به سیاست های دولت و ایلخان از دوره ناصرالدین شاه به بعد نقش چشمگیری داشته؛ به طوری که حسینقلی خان نخستین ایلخان رسمی ایل بختیاری، برای تداوم و تثبیت قدرتش دست به کودتا علیه خوانین وقت چهارلنگ که از طایفه محمودصالح بودند؛ زد و قدرت خانی را از خانواده خدارحم خان به خانواده ی اله کرم خان که هر دو از نوادگان ابدال خان هستند؛ منتقل کرد. برای شناسایی نقش و جایگاه این طایفه درون جامعه ایلی که دارای هویتی تاریخی، فرهنگی و سیاسی است؛ به نظر می رسد شناخت جامعه ی ایل بختیاری در اولویت قرار دارد. جامعه ایلی، معیارهای متفاوتی نسبت به دیگر جوامع روستایی و شهری دارد که این معیارها در تک تک افراد ایل نهادینه شده است. همچنین ایل بختیاری علاوه بر این معیارها، دارای ساختار اجتماعی- سیاسی منحصر به فردی است که پیش از پرداختن به قسمتی از این ایل، بایستی این ساختار را در نظر گرفت. ایل بختیاری به دو شاخه ی چهارلنگ و هفت لنگ تقسیم می شود و طایفه محمودصالح یکی از طوایف چهارلنگ می باشد. بنابراین ایل بختیاری، درون معیارهای جامعه ی ایلی قرار دارد؛ شاخه چهارلنگ درون ساختارهای منسجم اجتماعی- سیاسی ایل بختیاری جای گرفته و طایفه محمودصالح جزئی از این ساختار نسبتاً پیچیده با معیارهای جامعه ایلی است. مطالعه و شناخت طایفه محمودصالح در ساختار ایل بختیاری از سقوط صفوی تا سقوط پهلوی اول از وجوه و ابعاد اهمیت بسیاری برخوردار است. با این وجود تا کنون در مورد طایفه محمودصالح، تحقیقی صورت نگرفته و کتاب مستقلی به نگارش در نیامده است. از آن جایی که قدرت سیاسی از اواسط دوره ی قاجار تا اواسط پهلوی اول توسط طایفه دورکی هفت لنگ قبضه شده بود؛ تمامی کتب و تحقیقات به نقش و اهمیت این خوانین پرداخته و دیگر شعب ایل بختیاری با کم توجهی مواجه بوده است. البته برخی از محققین به طور خاص و موردی به خوانین به نام این طایفه، چون علیمردان خان دوره فترت افشار- زند و علیمردان خان دوره پهلوی پرداخته اند که کتب علمی و مستندی نیستند. همچنین آوازه این خوانین محمودصالح و عدم داشتن کتب تاریخی مدون در نزد بختیاریها منجر شده که دیگر تیره ها، این خوانین را در شاخه و تبار خود وارد کنند. این تاریخ سازی در کتب مورخان بختیاری و سیاحان که از کتب اصلی پژوهش در حوزه بختیاری می باشند؛ وارد شده است. این پژوهش، در راستای بررسی نقش و جایگاه طایفه محمودصالح در ایل بختیاری در فصل اول به کلیاتی شامل پیشینه و اهمیت این موضوع، روش ها و مراحل انجام تحقیق، اهداف، پرسش ها و فرضیات مطرح شده می پردازد و سپس تعدادی از منابع استفاده شده، مورد نقد و ارزیابی قرار خواهند گرفت. در فصل دوم به مفهوم جامعه ایلی و معیارهای آن، جغرافیای طبیعی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی ایل، خاستگاه نژادی بختیاریها و وجه تسمیه آن و ساختاراجتماعی- سیاسی ایل و تقسیمات ایل و طایفه محمودصالح پرداخته می شود. فصول سوم تا ششم به نقش و جایگاه این طایفه در دوره صفوی، افشار، زند، اوایل قاجار، دوره ناصرالدین شاه، مشروطه و دوره پهلوی اول پرداخته می شود.
سمیه بختیاری محبوبه سعادت
هدف از پژوهش حاضر، بررسی بازنمایی جنسیت در عکسهای مجموعه کتابهای اینترچینج (ویرایش سوم) بوده است. به این منظور چهار عکس از هر جلد این مجموعه (مجموعا ً شانزده عکس) به صورت تصادفی انتخاب شد و از نظر سه معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی که در نشانه شناسی اجتماعی کرس و ون لیوون (2006) مطرح شده اند مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن اینکه آیا مقوله های تبلیغات جنسیتی گافمن (1979) در این عکسها مشهود می باشد، نتایج را با این مقوله ها مقایسه نمودیم. تحلیل کمی داده ها حاکی از برابری مرد و زن بود به جز در (1) ساختار تجزیه ای- ادراکی که بیشتر برای به تصویر کشیدن مردها استفاده شده است و (2) ساختار پیشنهادی- درخواستی که در آن، زنها بیش از اینکه در ساختار درخواستی ظاهر شوند به صورت پیشنهادی به تصویر کشیده شده اند. از طرف دیگر، تحلیل کیفی داده ها نشان داد که زنها و مردها در بعضی موارد به صورت کلیشه ای به تصویر کشیده شده اند: (1) زنان در نقش مصرف کننده، در مقایسه با مردان در همین نقش، به عنوان بخشی از فرهنگ بیننده ترسیم شده اند (2 عکس)، (2) زنان و مردان به وسیله ی قاب بندی از هم جدا شده اند (8 عکس)، (3) زنان به گونه ای به تصویر کشیده شده اند که گویی به محیط خانه تعلق دارند (1عکس)، (4) گرفتن گواهینامه رانندگی و شرکت در اعتصاب به عنوان نمادی برای مردان نمایش داده شده است (2 عکس)، (5) شرکت کردن مردان در اعتصاب، در مقایسه با شرکت کردن زنان، به عنوان بخشی از فرهنگ بیننده نشان داده شده اند، (6) خجالتی بودن به صورت نمادی برای زنان نشان داده شده است (1 عکس) و (7) مردان در نقش آشپز، در مقایسه با زنان در همان نقش، به گونه ای ترسیم شده اند که گویی به دنیای بیننده تعلق ندارند (1 عکس). مقایسه ی نتایج با مقوله های گافمن نشان داد که سه مقوله ی رتبه بندی کاری، ویژگی زنانه و فرار از مدرک تا حد کمی در این عکس ها مشهود می باشند. علی رغم نتایج به دست آمده، از آنجا که هدف اصلی این تحقیق، بررسی بکارگیری مدل نشانه شناسی اجتماعی کرس و ون لیوون (2006) برای تحلیل چند عکس کتابهای اینترچینج (ویرایش سوم) بوده است، نتایج تنها با رعایت احتیاط قابل تعمیم به تمام محتوای کتابهای مورد بررسی می باشد.
سمیه بختیاری حسین شریعتمداری
در سال های اخیر جنبه های زیست محیطی استفاده از علف کش ها در کشاورزی به عنوان یک معضل جدی مطرح بوده است. استفاده از برخی فرم های تجاری علف کش ها به دلیل آبشویی و مهاجرت آن ها به منابع آب منجر به ایجاد خطرات زیست محیطی جدی می شود. هدف از انجام این مطالعه تهیه فرمولاسیون های کند رها از علف کش 2,4-d به منظور کاهش آبشویی و بالا بردن کارآیی آن جهت کنترل علف های هرز بود. این نوع فرمولاسیون ها بر اساس جذب علف کش 2,4-d توسط رس های اصلاح شده بنتونیت، زئولیت و سپیولیت تهیه شدند. 2,4-d یک علف کش آبگریز است و به دلیل آبدوست بودن سطح رس های طبیعی، امکان جذب آن بر سطح این رس ها وجود ندارد. بنابراین با توجه به اهمیت فرمولاسیون های کند رها در حفظ محیط زیست، این رساله در پنج مطالعه مجزا با هدف کلی سنتز فرمولاسیون های کند رهای علف کش 2,4-d انجام شد. در مطالعه اول، ا استفاده از کاتیون آلی(سورفاکتانت) ستیل پیریدینیوم برمید، در دو سطح یک و دو برابر ظرفیت تبادل کاتیونی رس های بنتونیت، زئولیت و سپیولیت، سطح رس ها از حالت آبدوست به آبگریز تبدیل شد و این تغییر سطح با استفاده از مطالعات دستگاهی مانند xrd، ft-ir، tga و sem تایید شد. در مطالعه ای دوم، جذب علف کش توسط رس های اصلاح شده و طبیعی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که با اصلاح سطح رس، جذب علف کش به مقدار قابل توجهی افزایش می یابد و این افزایش جذب متناسب با مقدار سورفاکتانت اضافه شده است. در مطالعه سوم، واجذب علف کش از رس ها به منظور بررسی آزاد سازی جزء فعال علف کش و امکان استفاده از این نوع رس ها به عنوان حامل در فرمولاسیون های کند رها مورد بررسی قرار گرفت. مقدار واجذب علف کش بسته به نوع رس و همچنین شدت جذب علف کش توسط رس های مختلف متفاوت بود اما اکثر رس های اصلاح شده برگشت ناپذیری جذب علف کش از سطح رس را نشان دادند. در مطالعه دیگر، پس از تایید امکان جذب علف کش بر سطح این رس ها و همچنین واجذب کم آن، فرمولاسیون های کند رها ساخته شدند و آزاد سازی علف کش از این نوع فرمولاسیون ها و فرمولاسیون تجاری مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که حدود 100 درصد از جزء فعال علف کش در همان دقایق اولیه انجام آزمایش از فرمولاسیون تجاری آزاد و وارد محیط شد و این در حالی بود که درصد آزاد سازی جزء فعال علف کش از فرمولاسیون-های ساخته شده، 168 ساعت بعد از کاربرد، از 18 تا 90 درصد متغیر بود که می تواند بیانگر سرعت آزاد سازی کم این فرمولاسیون ها باشد. در این مطالعه، همچنین تحرک و آبشویی علف کش از فرمولاسیون های کند رها در مقایسه با فرمولاسیون تجاری با استفاده از تاثیر مقدار جزء آبشویی شده علف کش در ستون خاک بر رشد گیاه محک شاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین درصد کنترل کنندگی جزء فعال علف کش برای فرمولاسیون تجاری در عمق-های پایینی خاک و برای فرمولاسیون های سنتز شده در عمق های بالایی خاک بوده است که این امر می تواند نشان دهنده آبشویی کمتر علف کش از فرمولاسیون های کند رها باشد. در نهایت ، کارآیی فرمولاسیون های سنتز شده در کنترل علف هرز شبدر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این آزمایش بیانگر کارآیی یکسان فرمولاسیون های کندرها با فرمولاسیون تجاری در کنترل این علف هرز بود. به طور کلی فرمولاسیون های کند رهای ساخته شده در این مطالعه کارآیی بالایی در کاهش آزاد سازی علف کش، کاهش آبشویی و افزایش راندمان آن جهت کنترل علف های هرز نشان دادند که از نظر اقتصادی نیز با توجه به کمتر شدن تعداد دفعات مصرف و کاهش هدرروی آن از طریق آبشویی می تواند بسیار مقرون به صرفه باشد.
سمیه بختیاری حسین شریعتمداری
آهن یکی از عناصر ضروری برای رشد تمامی گیاهان است که در صورت کمبود آن،کلروفیل به اندازه کافی تولید نمی شود و برگ های جوان دچار زرد برگی می گردند. سرباره و لجن کنورتور از محصولات فرعی کارخانه ذوب آهن بوده که به دلیل دارا بودن اکسیدهای آهن به عنوان اصلاح کننده های کلروزآهن گیاهان پیشنهاد شده اند. علی رغم اثرات مثبت کاربرد این مواد بر کاهش کلروز و افزایش عملکرد گیاهان، تأثیر کاربرد این مواد در سال های متوالی بر روی گیاه مطالعه نشده است. لذا در این پژوهش اثرات تجمعی و باقیمانده این دو ترکیب بر عملکرد و جذب عناصر توسط گیاه سورگوم و همچنین غلظت عناصر قابل عصاره گیری با ab-dtpa مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در مزرعه تحقیقاتی خزانه دانشگاه صنعتی اصفهان در قالب طرح کرت های خرد شده با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و سه تکرار طی سه سال متوالی اجرا شد. تیمارها شامل تغذیه برگی با کلات edta -fe ، لجن کنورتور و سرباره هر کدام در چهار سطح(یک، دو، سه و چهار برابر مقدار توصیه آزمون خاک) بر حسب آهن قابل جذب این ترکیبات و شاهد بودند. جهت اعمال تیمارها در سال اول سه بلوک و در هر بلوک 10 کرت (3×12 متری) ایجاد شد در سال دوم یک سوم کرت ها رها شد ولی در دو سوم دیگر کرت ها مطابق سال اول کودهی صورت گرفت. در سال سوم، دو سوم کرت ها رها و در یک سوم دیگرکرت ها کوددهی صورت گرفت. هر سال در کرت ها سورگوم کشت گردید و در سال سوم 90 روز پس از کشت گیاه برداشت گیاه و نمونه برداری از خاک سطحی(عمق20-0سانتیمتری) صورت گرفت و پس از آماده سازی نمونه ها غلظت آهن، منگنز، مس، روی، سرب و فسفر قابل عصاره گیری با ab-dtpa از خاک، عملکرد وزن خشک گیاه و غلظت آهن، منگنز، مس، روی، کلسیم، منیزیم، فسفر و سرب ساقه و برگ اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که کاربرد سرباره و لجن کنورتور متناسب با مقدار کود به کار رفته و همچنین تعداد سال های کوددهی سبب افزایش آهن، منگنز، روی، فسفر و سرب قابل عصاره گیری باab-dtpa ازخاک نسبت به شاهد شد. لجن کنورتور بیشترین اثر تجمعی و باقیمانده را بر آهن، روی و سرب قابل عصاره گیری با ab-dtpa ازخاک داشت. بیشترین اثر تجمعی و باقیمانده بر منگنز قابل عصاره گیری باab-dtpa مربوط به سطوح مختلف سرباره بود. کاربرد سرباره و لجن کنورتور متناسب با مقدار کود به کار رفته و همچنین تعداد سال های کوددهی سبب افزایش معنی دار عملکرد سورگوم شد. غلظت آهن ساقه و برگ متناسب با مقدار لجن کنورتور و سرباره به کار رفته و همچنین تعداد سال های کوددهی افزایش یافت اما این افزایش به دلیل اثر رقت ناشی از افزایش عملکرد معنی دار نبود. با افزایش تعداد سال های کوددهی و سطوح کوددهی جذب آهن، منگنز، روی، کلسیم و منیزیم افزایش یافت.
سمیه بختیاری یحیی معروف
چکیده ندارد.