نام پژوهشگر: سید مرتضی فتاحی
سید مرتضی فتاحی سید علی مرتضویان
ماهیت اندیشه توسعه سیاسی در ایران در دهه دوم پس از انقلاب اسلامی ایران چیست؟ چارچوب های نظری جامعه شناختی به طور خاص چه تأثیری در شکل بخشیدن به اندیشه های مذکور داشته اند؟ آیا می توان اندیشمندان توسعه سیاسی در دهه دوم پس از انقلاب اسلامی را به عنوان اندیشمندان تعامل گرا نام نهاد؟ در آن صورت تعامل ساختار- کارگزار در اندیشه های آنان به آراء کدامیک از جامعه شناسان تعامل گرای معاصر نزدیک تر و پیام آور چه اندیشه هایی در عرصه توسعه سیاسی در ایران است؟تحقیق حاضر بر آن است تا به داوری دقیقی در خصوص پاسخ سوالات مذکور در قالب «فرضیه تحقیق» به این شرح دست یابد: میان مقوله های«روشنفکری جمعی»،«دموکراسی مشارکتی و سیاست عادت واره ها» ، «چند فرهنگ گرایی» و «افکار عمومی کیفی» به عنوان محور دموکراتیک ساختن جوامع در بطن جامعه شناسی سیاسی سازه گرایی ساختارگرایانه در اندیشه بوردیو با مهمترین مقوله های مطرح در اندیشه توسعه سیاسی در ایران در دهه دوم پس از انقلاب اسلامی نوعی سنخیت و همخوانی وجود دارد. در این میان با بهره گیری از روش تحقیق نظریه مبنایی (grounded theory) و تکنیک تحلیل محتوا بر مبنای شرح دادن در قالب «روش تحقیق کیفی» و با تمرکز بر تحلیل نه (9) نفر از متخصصان و تحلیل گران اندیشه توسعه سیاسی در ایران از طریق انجام مصاحبه های عمیق ، بررسی دقیقی در خصوص ابعاد صحت و سقم فرضیه مذکور به انجام رسیده است. جستار حاضر نهایتا ضمن رهگیری ظهور مقوله هایی نظیر «روشنفکری مردمی» ، «دموکراسی مبتنی بر چند فرهنگ گرایی» ، «عادت واره های انتخاباتی» و «دموکراسی مشارکتی» به عنوان مقوله های همخوان با اندیشه بوردیو در فضای اندیشه پردازی توسعه سیاسی در ایران در اواخر دهه دوم پس از انقلاب ، روند اندیشه توسعه سیاسی در ایران را در مسیر تحول از تاکید بر «کنش» یا «ساختار» به سوی تعامل «کنش و ساختار» مقوله پردازی نموده است؛ وضعیتی که در صورت تبدیل شدن به شبه پاردایمی قدرتمند در اندیشه توسعه سیاسی در ایران به موازات همسویی با تعامل گرایانی همچون بوردیو می تواند ارمغان دموکراتیک تر شدن مردم سالاری در ایران را در ساحت پویش های فکری اندیشه گران ایرانی توسعه سیاسی و بواسطه برخوردی عمیق تر با واقعیات و فرآیندهای دموکراسی بهمراه داشته باشد.