نام پژوهشگر: لعیا چراغی
لعیا چراغی پرویز احمدی مقدم
جهان در دهه های گذشته شاهد نقطه عطفی در انرژی مزرعه ای بود. خاکورزی به عنوان گامی مقدماتی و پایه ای برای هر تولید کشاورزی، حجم بالایی از انرژی را می طلبد. شناسایی صحیح کشش و انرژی مورد نیاز ادوات خاکورزی، به عنوان مهمترین پارامتر در طراحی کامل ادوات و انتخاب بهینه وضعیت کار ادوات مطرح گردیده است. طراحی و ساخت ادوات خاکورزی پیشرفته، با در نظر گرفتن الگوهای مختلف شکست خاک، مستلزم برخورداری از دانش کافی از تأثیر متقابل خاک و ابزار می-باشد.در تحقیق حاضر، برهم کنش بین تیغه مستقیم و خاک در انباره خاک کارگاه مکانیک ماشین های کشاورزی دانشگاه ارومیه به روش تجربی مورد بررسی قرار گرفته و داده های حاصل با نرم-افزارهای آماری spssو mstat-c تحلیل گردیده و نیروهای وارد بر ابزار با داده های حاصل از مدل مک کیز با شرایط عملیاتی یکسان مقایسه گردید. خاک از نوع ماسه ای با دانه بندی خوب تعیین شد. آزمایشات به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام پذیرفت. تیمارهای آزمایش شامل عمق کار در سه سطح (10، 20 وcm 25(، زاویه ابزار در سه سطح (°60، °75، °90) و عرض تیغه در دو سطح ( cm3 و 6( می-باشد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که از نظر کیفی تطابق قابل قبولی بین داده های مشاهداتی و مدل مک کیز و نیز تحقیق گادوین وجود داشت. با افزایش عمق کار، زاویه نفوذ تیغه و عرض تیغه نیروی کششی و مساحت بهم خوردگی افزایش یافت. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثرات تمامی متغیرها و برهم کنش متقابل متغیرها بر روی نیروی کششی و مساحت بهم خوردگی خاک و بازده نیروی کششی در سطح 1% معنی دار بود، تنها اثر عرض تیغه بر روی بازده نیروی کششی معنی دار نبود. بررسی تأثیر متقابل متغیرها با آزمون دانکن در سطح 5% نشان داد که بهترین حالت برای کسب بالاترین بازده نیروی کششی، تیمار r1d1w1 (زاویه °60، عمق cm 10 و عرض 6 سانتی متر) و r1d1w2 (زاویه °60، عمق cm 10 و عرض 3 سانتی متر) بوده که در یک گروه قرار گرفته اند.