نام پژوهشگر: سمیه مالمیر
سمیه مالمیر قاسم پور حسن درزی
مبناگرایی از کهن ترین مباحث معرفت شناسی است که افلاطون وارسطو نیز در آثار خود بدان توجه کرده اند. بنا بر اصول این ساختار معرفتی، باورهای غیر پایه ونظری شخص، مبتنی برباورهایی بدیهی می باشند،از این رو بنابر، ماهیت باورهای پایه و معیاروابزار شناخت، تقریرهای مختلفی چون مبناگرایی سنتی، معتدل،عقل گرا و تجربه گرا به وجود آمدند. هدف این تحقیق این است که ادله مخالفان مبناگرایی را براساس تبیین خاص صدراییان، مورد بررسی انتقادی قرار دهد.بدین ترتیب ابتدا، قرائت های متفاوت این نگرش در ساختار غربی آن واشکالات وارده برآنها، مورد تحلیل وبررسی قرار گرفته، سپس با توجه به مبناگرا بودن حکمای اسلامی و مبانی فلسفی صدراییان در تشکیل این ساختار،از جمله مباحثی چون علم حضوری، وجود ذهنی،تعریف و تقسیم بدیهیات، پذیرش نقش حس در حصول علم وقائل شدن به اصلی اساسی چون امتناع تناقض ،به نقد های وارده پاسخ گفته ایم.حاصل اینکه مبناگرایی باقرائت صدرایی آن مانع از افتادن ساختار توجیه معرفتی باورها،در دام شک وشکاکیت ونسبی گرایی می شود.