نام پژوهشگر: مهدی افخمی اردکانی

الگوی اسلامی -ایرانی پیشرفت در اندیشه امام خمینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  مهدی افخمی اردکانی   اکبر غفوری

از حدود دو قرن پیش که جامعه ی ایران با تمدن جدید غرب و دست آورد های آن مرتبط و آشنا گردیده ، دیدگاه های متفاوتی در خصوص نحوه ی برخورد با آن ابراز شده است . به طوری کلی در این رابطه سه موضع متفاوت را می توان تشخیص داد : تسلیم کامل ، نفی کامل و پذیرای گزینشی . موضع اول و دوّم ، عمدتاً مربوط به قبل از انقلاب اسلامی و موضع سوّم بیشتر پیامد انقلاب اسلامی ، به عنوان عکس العملی نقادانه در قبال غرب ، می باشد. طی دوران سه دهه ی بعد از انقلاب ، اشکالی از الگوهای گزینشی توسعه ی عمدتاً اقتصادی، در ایران اجرا شد که به دلیل نارسایی هاو ضعف های عدیده ی هر کدام از آنها ، اخیراً و به دنبال نام گذاری دهه ی چهارم انقلاب به عنوان « دهه ی پیشرفت و عدالت » از سوی مقام رهبری ، گرایش بیشتر به الگوی بومی با عنوان « الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت » مدنظر مسئولین و جامعه علمی کشور قرار گرفته است . سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که: «آیا اندیشه و سیره ی نظری و عملی امام خمینی به عنوان اندیشمند مذهبی نوگرای اعتدالی می تواند الهام بخش تدوین الگوی مذکور باشد یا خیر ؟ » در همین راستا و به دنبال یافتن مبانی ، شاخصه ها و ویژگی های اصلی پیشرفت در اندیشهی امام، ضمن بیان مسئله و ادبیات تحقیق و بررسی و نقد الگو های اصلی و اصطلاحاً تک خطی پیشرفت غربی ، نگاه نقادانه ی امام به کلیت غرب تبیین گردیده است ، ایشان با الهام از مفهوم قرآنی « قیام لله» آن را مبدأ تمام تحولات فردی و اجتماعی معرفی نموده اند. همچنین در ادامه ، ضمن آسیب شناسی نظری و عملی توسعه به مفهوم غربی ، به ویژه در قبال جهان سوم و مشخصاً ایران دوره قاجار و پهلوی ، رهیافت «پیشرفت» به مثابه الگوی توسعه ی بومی ،ضروری و منطقی تشخیص داده شده است . وبا هدف دسترسی به اندیشه ی امام خمینی در این مورد ، ضمن تبیین مبانی معرفت شناختی ، روش شناختی ، هستی شناختی و انسان شناختی ، ویژگی ها و شاخصه های کلی پیشرفت از نظر ایشان به لحاظ اعتقادی ، رفتاری و راهبردی مورد کنکاش قرار گرفته است و در نهایت ضمن اثبات و تأکید بر امکان و ضرورت الهام گیری از اندیشه و الگو برداری از سیره و خط امام در تدوین راهبرد «الگوی اسلامی –ایرانی پیشرفت» ایده های بنیادی ایشان در مورد «ضرورت تشکیل نظام سیاسی اسلام ( ولایت فقیه ).» ، «استقلال و عدالت اجتماعی» و« احیای هویت اسلامی و ملی» ، به ترتیب به عنوان شاخصه های اصلی پیشرفت در ابعاد سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و در همین چارچوب ، نگاه توحیدی و نقادانه ی ایشان به مقولات عمدتاً دوگانه و تقابلی رایج در اندیشه ی غربی مثل علم و دین ، فرد و جامعه و . . . ، و نظریه اصلاحی ایشان در تبدیل آنها به مفاهیم تعاملی جامع ، به عنوان «الگوی جامع توحیدی پیشرفت » در اندیشه‎ی امام معرفی گردیده است .