نام پژوهشگر: مینا اینانلو
مینا اینانلو سلیمان پاک سرشت
اهمیّت یافتن بدن به عنوان یک عنصرهویّت ساز و تمایزبخش و به عنوان معیاری برای جذّابیّت، کنترل بر نفس و مهارت های اجتماعی و موفّقیّت شغلی و جوانی سبب گردیده تا مطالعات بسیاری حول بدن و عوامل تأثیرگذار بر آن و یا تصوّر از بدن و پیامدهای روان شناختی آن صورت گیرد. به طوری که، تحقیق پیش روی نیز بر اساس وجود چنین ضرورتی صورت گرفته است. امّا، از آنجایی که عمده ی توجّهات تحقیقاتی که حول بدن صورت گرفته اند، اساساً سعی کرده اند تا الگوی رفتاری از قبل تعیین شده را در قالب رفتار بدنی مطالعه کنند و با اتّخاذ موضع بیرونی نسبت به تحلیل این موضوع از فرایندهای معنایابی و تغییر این ساختارها غافل بمانند و در بهترین حالت از طریق فراوانی بروز رفتارهای خاص، نتایج خاصّی را نیز در ارتباط با رفتار بدنی نتیجه بگیرند لذا این موضع تحلیلی با تمرکز بر معناهای رفتاری و با الگوبندی آن ها و با تشریح فرایندها و نحوه ی شکل گیری آن ها در صدد بوده است تا به آن بخش مغفول از رفتارهای بدنی که توجّه به آن ها بر اساس معناهای رفتاری و در متن و زمینه ی اجتماعی است پاسخی داده باشد. نتایج حاصل از این بررسی کیفی که با استفاده از مصاحبه ی عمیق با 27 نفر از دختران و زنان و 15 نفر از پسران و مردان 0 تا 34 ساله تهرانی و با بهره گیری از رویکرد نظریه ی زمینه ای انجام شده است حاکی از آن است که سه سبک مدیریّت بدن بر اساس نح2وه ی تأثیرگذاری زمینه ی کنش، معانی اطلاق شده به رفتار بدنی و بروز عملی رفتارهای بدنی قابل تشخیص است که عبارتند از: بدن به مثابه رسانه، بدن به مثابه دارایی و بدن به مثابه ابزار همنوایی.