نام پژوهشگر: نادر ولایی
نادر ولایی حبیب الله رحیمی
شروط ضمن عقد به عنوان تکمیل کنندهی آثار عقود از اهمیّت بسزایی برخوردار است؛ از این حیث شناختی صحیح از ماهیّت شرط در تمامی مسائل مربوط به شروط ضمن عقد لازم است که موجب تبیین بهتر احکام شروط ضمن عقد و تشخیص آن از دیگر اجزاء عقود به خصوص در عقود غیر معیّن میشود. نهاد شرط ضمن عقد مختص فقه امامیّه می باشد و به گونهای که در فقه امامیّه مورد پذیرش واقع شده است در فقه عامه مورد پذیرش نمیباشد؛ به همین دلیل شناخت ماهیّت شروط ضمن عقد در فقه امامیّه مورد توجّه بوده است. نحوهی پیدایش شروط ضمن عقد در فقه امامیّه ارتباط بسیاری با محدود بودن بودن آثار عقود معیّن دارد و پی بردن به این پیشینه کمک شایانی در شناخت شروط ضمن عقد دارد. نظر مشهور در فقه امامیّه شرط را الزام و التزام تبعی معرفی می کند، لیکن این نظر دارای ایراداتی است از جمله اینکه، یکی از آثار شرط یعنی ایجاد تعهد را به جای ماهیّت آن معرفی می کند در این زمینه میکوشیم تا ماهیّتی از شرط ارائه نمائیم که در نظریه عمومی شروط به خوبی پاسخگوی مسائل باشد. شروط مندرج در قانون با توجّه به آثار مختلفشان به سه قسم تقسیم شدهاند از این جهت آثار شروط ضمن عقد متنوعاند؛ ایجاد تعهد، ایجاد آثار اعمال حقوقی و توصیف مورد معامله سه اثر شروط ضمن عقد مندرج در قانون مدنی میباشند. این شروط با توجه به آثارشان از یکدیگر متمایز میشوند، هر چند همگی به عنوان توافق طرفین دارای یک ماهیّت هستند. توافقاتی مانند شرط اجل و شرط انفساخ با اینکه دارای ماهیّت همسانی با شروط ضمن عقد هستند ولی آثار آنها را ندارند و برخی احکام شروط ضمن عقد را نمی توان در خصوص آنها جاری دانست. شروط ضمن عقد دارای آثار مشترکی هستند که برخی از این آثار از توصیف رابطهی بین شرط و عقد به دست میآید.