نام پژوهشگر: وحید نقابی
وحید نقابی محمد علی مولایی
بر طبق نتایج تحقیقات بسیاری ازجمله (جنسن، 2000) عملکرد شرکت ها از مکانیزم های متفاوت کنترل شرکتی که یکی از آن ها ساختار مالکیت است، تاثیر می پذیرد. مطالعات در زمینه ساختار مالکیت در سه حوزه متمرکز بوده است: تمرکز در مالکیت شامل (دمستز و لن، 1985؛ مک کانل و سرواس، 1390؛ موروک، 2000؛ شلیفر و ویشنی، 1986)؛ مالکیت درونی شامل (مک کانل و سرواس، 1390؛ موروک، شلیفر و ویشنی، 1988)؛ و نوع مالکیت شامل (گیلو و سالاس، 1992؛ پدرسن و تامسون، 1997). مطالعات در حوزه تمرکز در مالکیت به نتایج متفاوتی دست یافته اند و پی به رابطه مستقیم یا معکوس و یا حتی عدم وجود ارتباط بین تمرکز در مالکیت و عملکرد شرکت ها برده اند؛ از جمله: جنسن و مکلینگ 1976 پیشنهاد می کنند که تمرکز در مالکیت اثر مستقیم بر عملکرد شرکت دارد زیرا تمرکز در مالکیت ممکن است به عنوان یکی از مکانیزم های کنترل داخلی و کنترل شرکتی موجب کاهش مشکلات ناشی از نمایندگی گردد و تضاد بین منافع مدیریت و مالکان را کاهش دهد. مالکیت متمرکز ممکن است سبب شود به جای آن که این مدیران از نفوذ خود در شرکت برای نظارت بر عملکرد مدیریت استفاده کند در جهت منافع شخصی و در خلاف جهت منافع سهامدارن اقلیت استفاده نمایند و بنابر این (دمستز،1983؛ و دمستز و ویلالونگا، 2001) پی به رابطه معکوس بین مالکیت متمرکز و عملکرد شرکت برده اند. در مجموع می توان گفت این ارتباط بسته به زیربناهای فرهنگی و قانونی و سایر عوامل دارد که می تواند در کشورهای مختلف متفاوت باشد، همچنین بخشی از این تفاوت ها در متمایز بودن متغیر های مستقل و وابسته نمود می کند.