نام پژوهشگر: سینا فرحزادی
سینا فرحزادی علی مرادخانی
تئاتر ابزورد مثل کمدی، به بیان هگلی حاوی عامل نفی کننده است. اگر کمدی کهن به نفی ارزش های سنّتی جامعه می پرداخت، عنصر نفی شونده در کمدی مدرن می بایست ارزش های دنیای مدرن یا به بیان بهتر دنیای ارزش زدوده ی مدرن و وضعیت انسان در آن باشد. در این محتوا، کمدی و تئاتر ابزورد به هم نزدیک می شوند. هم تئاتر ابزورد و هم کمدی موررد نکوهش های فراوانی قرار گرفته اند که عمدتاً از شناخت ناصحیح آن ها و تأکید بر ارزش های پیشین ناشی می شود. کمدی در طول تاریخ ادبیات نمایشی همواره پست تر از تراژدی دانسته شده است. نظریه ی کمدی هگل این قضاوت را معکوس می کند. مارک روخه با تحلیل انتقادی نظریه ی کمدی هگل ارتباطی میان آن و تئاتر مدرن برقرار می سازد که می تواند در تحلیل تئاتر ابزورد از آن استفاده کرد. در دنیایی که ارزش های عینی فاقد هرگونه ارزشی قلمداد می شوند، سخن از تراژدی به شکل ژانری نمایشی معنایی ندارد؛ زیستن در این دنیای ابزورد خود بزرگترین تراژدی است.