نام پژوهشگر: هانیه صدری مجد
هانیه صدری مجد مسعود راعی شریف
هدف از تحقیق حاضر، آزمون این مسئله است که آیا درفهم دانشجویان زبان خارجی از اصلاحات زبان بیگانه براساس تشابه آن اصطلاحات با معادلهای فارسی در سطوح مختلف ساختاری اصطلاحات عامیانه تفاوت فاحشی وجود دارد یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت است ،آیا علامتی مبنی بر انتقال داده ها از زبان فارسی به زبان بیگانه در هریک از سطوح مختلف مذکور وجود دارد؟ همچنین تعیین نوع و تکرار انواع مختلف کاربردی درک مطلب در هرگونه از گونه های اصطلاحی فوق از اهداف این تحقیق بوده است . اصطلاحات عامیانه زبان انگلیسی ( به عنوان زبان دوم ) بر اساس شباهتشان با معادلهای زبان فارسی به سه بخش " متفاوت " ، " مشابه " و " بدون نظیر " تقسیم بندی میشوند. با استفاده از یک آزمون مناسب که بر اساس یک پرسش نامه طرح ریزی گردیده و بر روی 98 دانش آموز دوره های پیشرفته زبان انگلیسی مورد امتحان قرار گرفته است و مقایسه پاسخ های به دست آمده از این افراد ، نتایج زیر به دست آمده اند : 1- درک دانش آموزان از گونه های مختلف اصطلاحی بسیار متفاوت است. 2-دانش آموزان بیشترین امتیاز را در بخش اصطلاحات "مشابه" و کمترین امتیاز را در بخش اصطلاحات "متفاوت "کسب کردند. به نظر میرسد دانش آموزان دریافته اند که زبان اول نمیتواند همواره به عنوان یک منبع مطمئن مورد استفاده قرار گیرد .انتقال مثبت فقط در زمینه اصطلاحات مشابه و انتقال منفی در زمینه اصطلاحات متفاوت اتفاق افتاده و در زمینه اصطلاحات بدون نظیر هیچ انتقالی صورت نگرفته است. 3-هنگامیکه تشابه کلامی بین اصطلاحات زبان اول و دوم کاهش میابد ،دلگرمی دانش آموز به زبان اول هم به طور محسوسی کم میشود و این بدین معنی است که هنگامی که هیچ تشابه کلامی بین اصطلاحات بدون نظیر که بیشترین فاصله را از زبان اول دارند به چشم نمیخورد، دانش آموزان بیشتر از روش های کلامی زبان دوم نظیر " تخمین از متن " ویا " ساخت تصویر معنا گرا " استفاده نموده اند، درحالیکه در زمینه اصطلاحات مشابه بیشتر به معادلهای فارسی در ذهن خود اتکا نموده اند . همچنین در زمینه اصطلاحات متفاوت تکیه دانش آموزان به زبان اولشان هیچ کمکی به آنها نکرده است. این تحقیق به مدرسان و طراحان سیستم های آموزشی کمک مینماید که روش های بهتری را برای آموزش گونه های مختلف اصطلاحات به دانش آموزان زبان دوم در پیش گیرند.