نام پژوهشگر: زهرا کیوانلو

چکیده منطقه مورد مطالعه در استان خراسان رضوی ، 13 کیلومتری شمال شهرستان سبزوار واقع شده و از نظر تقسیمات زمین شناسی در زون سبزوار قرار دارد. تفکیک واحدهای سنگی منطقه نشان دهنده ی هفت واحد آذرین شامل هارزبورگیت ، سرپانتینیت ، گابرو ، بازالت، آندزیت بازالت، آندزیت بازالت و توف می باشد. بررسی پتروگرافی نیز نشان می دهد بافت پورفیری مهم ترین بافت این سنگ ها می باشد. وجود زونینگ در پلاژیوکلازها نیز نشان دهنده ی رسیدن آب به مخازن ماگمایی و همچنین نرسیدن بلور به شرایط تعادلی می باشد.کلینوپیروکسن نوع اوژیت و دیوپسید بعد از پلاژیوکلازها مهم ترین فاز فنوکریست می باشد. بر اساس داده های ژئوشیمیایی عناصر اصلی و فرعی، سنگ های منطقه از لحاظ سری ماگمایی جز سری کالکو آلکالن پتاسیم متوسط تاپایین می باشند. همچنین بر اساس نمودارهای تعیین کننده محیط تکتنوماگمایی این سنگ ها در محدوده ی قوس های آتشفشانی قرار می گیرند. رفتار k2o در واحدهای جزایر قوسی عموما ناسازگار است و بنابراین سنگ ها با افزایش فرآیند تفریق به سمت غنی شدگی در پتاسیم پیش می روند. در مورد tio2,cao یک رابطه خطی منفی با افزایشsi دیده می شود که این ارتباط منفی تایید کننده نقش پلاژیوکلاز و مگنتیت به عنوان فازهای اصلی جدا شده در طی تحول و تکامل ماگما هستند. براساس مطالعات epma , ماگمای تولید کننده ی این سنگ ها در فشارهای پایین تبلور یافته , در واقع در فشارهای 1تا6 کیلوبار , دمایی913 تا 043/ 1152 درجه سانتی گراد را دارا می باشد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1390
  زهرا کیوانلو   خسرو ابراهیمی نصرآباد

چکیده سنگ های ولکانیکی این منطقه عموما بازالت,آندزیت,آندزیت-بازالت دارای بافت به شدت پورفیری با زمینه شیشه ای یا میکرولیتی ودارای کانی های پلاژیوکلاز,آمفیبول,الیوین وپیروکسن هستند. سنگ های منطقه سرشت کالک آلکالن دارند و به سری های پتاسیم پایین تا متوسط تعلق دارند. این سنگها از نظرعناصر hreeتهی شده اند ودارای بی هنجاری منفی ti,k,p,nb,taو بی هنجاری مثبتpbاست. بی هنجاری منفیta,nbبیانگر نقش پوسته اقیانوسی در متاسوماتیزم گوه ی گوشته ای است. همچنین آنومالی مثبت pbبه آلایش ماگما با پوسته ی قاره ای ومتاسوماتیزم گوه گوشته ای اشاره دارد. که در نتیجه سنگهای ولکانیکی این منطقه مربوط به زون فرورانش جزایر قوسی باسرشت کالک آلکالن می باشد.

مطالعه نظری جذب سطحی هیدروژن بر روی نانوساختارهای کبالت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1393
  زهرا کیوانلو   علی نخعی پور

در این مطالعه، بررسی نظری جذب هیدروژن بر روی صفحات مختلف از ساختار شبکه مکعبی مرکز وجوه پر و همچنین خوشه‏های نانوساختاری فلز کبالت با استفاده از روش نظریه تابعی چگالی (dft) انجام شده است. همه محاسبات با استفاده از نرم‏افزار adf و با تابع revpbe-d3(bj) زیرشاخه‏ای از gga-d و مجموعه پایه dz انجام گرفته است. برای دست‏یابی به این منظور، ابتدا ساختار شبکه مکعبی مرکز وجوه پر (fcc) فلز کبالت از لحاظ انرژی بهینه گردید و سپس صفحات (100)، (110) و (111) از این شبکه جهت انجام بررسی‏های جذب هیدروژن، انتخاب گردید. در ادامه، انرژی جذب هیدروژن (به‏صورت اتمی و مولکولی) و فرکانس‏های ارتعاشی آن‏ها در موقعیت جذبی سر به سر و سه پوشش متفاوت 25 درصد، 50 درصد و کامل (100درصد) برای هر صفحه، محاسبه گردید. نتایج حاصل از محاسبات نشان می‏دهد انرژی‏های جذب هیدروژن، هم به‏صورت مولکولی و هم به‏صورت اتمی، با افزایش میزان پوشش سطح، کاهش می‏یابد. همچنین با مقایسه انرژی جذب سطحی اتم و مولکول هیدروژن بر روی صفحات مختلف، مشخص گردید که انرژی‏ جذب سطحی متناسب با انرژی کشش سطحی (y) بوده و با افزایش انرژی کشش سطحی برای سطوح مورد مطالعه، افزایش می‏یابد. نتایج نشان می‏دهد که برای بلور fcc، روند افزایش انرژی کشش سطحی (y) صفحات (100)، (110) و (111)، به‏صورت 111< y100> y110yمی‏باشد. بر اساس نتایج به‏دست آمده با افزایش انرژی کشش سطحی، فاصله‏ اتم و مولکول هیدروژن نسبت به سطح کاهش و طول پیوند h-h در جذب مولکولی (فیزیکی) افزایش می‏یابد. همچنین فرکانس‏های ارتعاشی مولکول‏ها و اتم‏های هیدروژن متصل شده به سطح و فرکانس ارتعاشی کششی h-h بر روی سطوح مختلف ساختار مکعب مرکز وجوه پر کبالت با افزایش انرژی کشش سطحی، به‏ترتیب افزایش و کاهش می‏یابد. نتایج بررسی‏های انجام شده بر روی خوشه‏های کبالت نشان می‏دهد با کاهش ابعاد خوشه، انرژی جذب سطحی اتم‏های هیدروژن افزایش می‏یابد.