نام پژوهشگر: رسول صادقی نقدعلی

بررسی تطبیقی تأثیر فرهنگ بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره دهه ی اول انقلاب اسلامی ودوران سازندگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  رسول صادقی نقدعلی   حسین سلیمی

در این پژوهش ما به دنبال جواب این سوال بودیم که آیا فرهنگ جامعه بر جهت گیری افکار کارگزاران در تصمیم گیری سیاست خارجی ج.اا در طول دو دوره دهه ی اول انقلاب و دوران سازندگی نقش داشته یا خیر ؟ به بیان دیگر در تعامل دیالکتیک ساختار و کارگزار ، نقش کدام یک تأثیرگذارتر بوده است؟ به دلیل گسترده بودن بحث ما با تکیه بر دو شاخص مهم و تأثیرگذار یعنی«فرهنگ دینی » و «فرهنگ بیگانه ستیزی» به بررسی این موضوع پرداخته و در طول نگارش پژوهش از روش تبیینی –تحلیلی استفاده کردیم.تغییرات فرهنگی بوجود امده در طول دو دوره را با استمداد از نظریه های جامعه شناسی انقلاب «چالمرز جانسون» و «کرین برینتون» بررسی کرده و در ادامه آن ، بازتاب این تغییرات فرهنگی بر جهت گیری سیاست خارجی را در چارچوب نظریه سازه انگاری(دیدگاه ساختار – کارگزار )مورد تحلیل قرار دادیم.بر اساس این تحقیق از میان شاخص های متعدد تأثیر گذار بر سیاست خارجی دو دوره ، «فرهنگ دینی» و «فرهنگ بیگانه ستیزی » نقشی مهم در ایجاد ساختار اجتماعی در دهه ی اول انقلاب اسلامی داشته و با توجه به رابطه ساختار – کارگزار(رابطه قوام بخش بین فرهنگ داخلی ، ساختار نظام بین الملل و رهبر انقلاب ) ما شاهد جهت گیری منحصر به فردی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشیم.با پایان جنگ تحمیلی و شروع دوران سازندگی و پیدایش تغییر و تحول در نظام اجتماعی و ساختار نظام بین الملل و همچنین انتخاب اقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری ،جهت گیری سیاست خارجی به گونه ای متفاوت نسبت به دوره قبل شکل می گیرد. به بیان دیگر می توان گفت که با تولیدنمادها،فرهنگ جدید و در نتیجه ایجاد ساختار جدید بوجود آمده ی بعد از وقوع انقلاب اسلامی ، ما شاهد سیاست خارجی منحصر به فرد هستیم.در ادامه در دوران سازندگی،با تغییر در تحولات داخلی و خارجی و در نتیجه ایجاد تغییر در فرهنگ جامعه و تولید نماد هایی متفاوت از دوره قبل،ما شاهد جهت گیری متفاوتی در سیاست خارجی نسبت به دوره قبل از جانب کارگزاران نظام می باشیم.