نام پژوهشگر: رضا بهارلو
رضا بهارلو منیژه محامدی
در این پژوهش با بررسی آثار یاسمینارضا چگونگی آفرینش یک نمونه از ساختارهای نو در نمایشنامه نویسی معاصر مورد کاوش قرار گرفته است. برای نیل به این هدف لازم بوده که نخست ساختار مورد نظر جهت مقایسه مشخص گردد که ساختار ارسطویی برگزیده شده و میزان انحرافات و نوآوری های موجود در ساختار نمایشنامه های رضا با این ساختار قیاس گردید. پنج اثر مطرح رضا به نام های ‹ گفتگوهای پس از یک خاکسپاری ›، ‹ هنر ›، ‹ مرد اتفاقی ›، ‹ سه روایت از زندگی › و ‹ خدای کشتار › هر کدام نخست جداگانه با ساختار ارسطویی مقایسه شده و پس از آن نهایتاً هر پنج اثر با خود نیز مقایسه گشته تا سرانجام چگونگی خلق و شکل گیری ساختار نمایشنامه های وی مشخص گردد. در این بررسی مواردی چون وحدتهای سه گانه، روند خطی و علت و معلولی رویدادهای داستان و به پیروی آن عناصر شخصیت، گفتار و ایده بسیار حائز اهمیت بوده و تحلیل ها بر این اساس صورت پذیرفته است. ما پس از بیان شرح حال زندگی و معرفی رضا به تشریح عناصر درام از نگاه ارسطو پرداخته ایم و همچنین وحدتهای سه گانه را توضیح داده ایم. پس از آن به طور موشکافانه پنج اثر یاد شده را تجزیه و تحلیل کرده ایم. میزان پایبندی و مقابل آن میزان انحراف رضا در هر اثرش نسبت به دیگری و نسبت به ساختار ارسطویی متفاوت است. او در نمایشنامه ‹ خدای کشتار › بگونه ای عمل کرده که گمان می رود این نویسنده به ساختار ارسطویی کاملاً پایبند است. ولی وقتی انحرافات عظیم او خصوصاً در نمایشنامه های ‹ هنر › و ‹ مرد اتفاقی› را می بینیم مجبور می شویم دیدگاهمان را تغییر دهیم. او با آثاری چون ‹ گفتگوهای پس از یک خاکسپاری › و ‹ سه روایت از زندگی› نیز بگونه ای ضد و نقیض عمل کند. آثار او همچنانکه نسبت به ساختار ارسطویی خروجهایی دارند، هر یک نسبت به دیگری نیز دارای تفاوتهای ساختاری است. ویژگیهای مشترک آثارش را می توان عناصر شخصیت، گفتار و ایده دانست. وی نسبت به رعایت وحدتهای سه گانه نیز هیچ تعصبی ندارد بگونه ای که با توجه به شرایط گاهی آن را رعایت کرده و گاهی خروج می کند.