نام پژوهشگر: مجتبی بختی
مجتبی بختی علی غنایی چمن¬آباد
چکیده : خودبیمارانگاری نوعی اختلال روانی است که با اعتقاد فرد به وجود یک بیماری جدی در خود و نگرانی نسبت به آن شناخته می شود. این اختلال همین طور با جستجوی مداوم اطمینان و مراجعه به مراکز خدمات پزشکی (مراجعه به پزشک) هزینه های مالی قابل توجهی بر فرد و سیستم مراقبت پزشکی تحمیل می کند. در حقیقت این پژوهش برای درک و ارزیابی نشانه های خودبیمارانگاری انجام شده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مستقیم و غیر مستقیم سبک های دلبستگی و ناگویی خلقی بر خودبیمارانگاری انجام شد. مطالعه ی حاضر بر روی 377 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد که با روش نمونه برداری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند و بیماری شناخته شده ی روانی و یا مشکلات طبی و فیزیکی بارز و معلولیت نداشتند انجام شد. دانشجویان علاوه بر سئوالات دموگرافیک به پرسشنامه ها ی خودبیمارانگاری ایوانز، سبک های دلبستگی هازن و شیور و ناگویی خلقی تورنتو پاسخ دادند. در این پژوهش شیوع علائم خودبیمارانگاری در حد مرزی 4/36 درصد و شیوع اختلال آن در دانشجویان مورد مطالعه 5/13درصد بود. از بین51 دانشجوی مبتلا به اختلال خودبیمارانگاری 38 مورد شدت کم و 12 مورد شدت متوسط و تنها 1 مورد سطح بالای خودبیمارانگاری داشتند. اختلال به صورت معنی داری در دختران شایع تر بود، و وضعیت تأهل رابطه ی معنی داری با آن نداشت. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون به منظور بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد که نشان داد رابطه بین سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، دشواری در شناسایی احسات و دشواری در توصیف احساسات با خودبیمارانگاری مثبت و معنادار و رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با خودبیمارانگاری منفی و معنادار است. از ضریب رگرسیون به منظور بررسی میزان پیش بینی کنندگی متغیرهای سبک های دلبستگی و ناگویی خلقی استفاده گردید و نتایج نشان داد که این متغیرها می توانند پیش بینی کننده مناسبی برای خودبیمارانگاری محسوب گردند. بعلاوه تحلیل مسیر برای بررسی رابطه تیپ سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا با میانجی گری دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات در خودبیمارانگاری به کار برده شد که نتایج آن نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا از طریق دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات با خودبیمارانگاری رابطه داشته باشند.