نام پژوهشگر: سید نصرالدین صالحی
سید نصرالدین صالحی عباس زراعت
یکی از عناوین حائز اهمیتِ مورد بحث در فقه و شرع، «بغی» میباشد. منشأ انتخاب این کلمه آیهی 9 سورهی مبارکهی حجرات میباشد. وفق دستور این آیه اگر دو گروه از مومنان با یکدیگر مقاتله و جنگ کردند پس بایستی بین آنها صلح و آشتی برقرار کرد و اگر گروهی بر دیگری تجاوز و ستم نمود، باید با ستمگر به جنگ و قتال برخاست تا به امر پروردگار گردن نهد. ولیکن اکثر فقها با استناد به این آیهی شریفه، «بغی» را خروج علیه امام عادل تعریف کردهاند. اما به نظر میرسد در راستای تعریف «بغی» بایستی آن را به دو گونه تقسیم کرد: گونهی نخست زمانی اتفاق میافتد که دو گروه از مسلمین با هم به مخاصمه برخیزند و گروهی بر دیگری ظلم و ستم روا دارد که در اینجا باید علیه ظالم وارد جنگ و مقاتله گردید تا از ظلم خود دست برداشته و به امر خداوند تسلیم گردد. گونهی دوم «بغی»، مجموعه رفتارهایی است که فقها عموماً در کتاب جهاد به آن اشاره کردهاند و آن شورش و قیام علیه حاکم یا حکومت اسلامی است. چنین رفتارهایی طبق سیاست اسلام نوعی جنگ داخلی محسوب شده و مقابله با شورشیان با فراخوان حاکم اسلامی انجام میگیرد. حکومت اسلامی به دلیل اهمیت و موقعیتی که دارد از همان گاه نخست حیات خود، به ویژه در زمان حکومت عدل امام علی، با بغات و رفتارهای آنان مواجه بوده است و هم اینک که حکومت اسلامی به محوریت ولایت فقیه در ایران شکل گرفته نیز احتمال وقوع چنین رفتارهایی دور از ذهن نیست. مکتب اسلام نیز که همواره دغدغهی حاکمیت حق و اقتدار حکومت خود را دارد، برای دفع چنین خطرات احتمالی در درون نظام و حفظ کیان و اقتدار خود، رویکردهای مختلفی را در مقابله با رفتارهایی که امنیت و آسایش دولت و ملت را به مخاطره میاندازد، اختیار نموده است. رویکردهای متفاوت سیاست اسلام در زمینهی رفتارهای مسلمین علیه دولت و حاکمیت سیاسی (مثل بغی) و نیز جرایم علیه نظم عمومی و ملت (مثل محاربه)، به طور کامل مورد پذیرش نظام حقوقی ایران قرار نگرفته است و در جهت اهمیت و حفظ ثبات در حاکمیت سیاسی، در هر دو زمینه رویکرد کیفری اتخاذ گردیده است.