نام پژوهشگر: مریم بیگلرنیا
مریم بیگلرنیا عباس شاهسواری
موقعیت های کنونی و پراکندگی گونه های 3 جنس fumaria،papaver و roemeria در بیوتوپ های مختلف درون و حومه شهر همدان و تنوع گونه ای در محیط های تحت پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. گونه های این 3 جنس در بیوتوپ های مختلفی از درون و حومه شهر همدان، طی تابستان و بهار سال 1388 و 1389 جمع آوری و نهایتاً شناسایی شدند. نتایج حاصل از مطالعات زیست محیطی نشان دادند که سه گونه از جنس fumaria، (loissel. fumaria vaillantii ، fumaria parviflora lam.. و fumaria asepala boiss.) و دو گونه از جنس roemeria، (roemeria refracta dc. و roemeria hybrida (l.) dc.)،4 گونه از جنس papaver،( bienert ex fedde. papaver piptostigma ، . boiss papaver macrostomum، papaver argemone l. و papaver fugax poir.) در بیوتوپ های مختلف از درون و حومه شهر همدان، در بسیاری از مناطق رودرال و زگِتال با پراکندگی قابل توجهی مشاهده می شوند. نتایج حاصل از تحقیقات نشان دادند که از جنس papaver تنها گونه .papaver argemone l و از جنسfumaria هر سه گونه fumaria parviflora lam. , fumaria vaillantii loisel. و fumaria asepala boissو از جنس roemeria هر دو گونه roemeria refracta dc.، roemeria hybrida (l.) dc. در مناطقی با درجه همروبی h6 (polyhemerob) حضور دارند. میزان پراکنش گونه های جنسpapaver fumaria , و roemeria در محیط هایی با درجه همروبی h5 (?-euhemerob) تفاوت دارد، پراکندگی گونه های این 3 جنس در مزارع (محیط های زگِتال) نسبت به پارک ها و بلوارها و فضاهای سبز بیشتر می باشد. میزان پراگندگی گونه های آنها در محیط هایی با درجه همروبی h4(?-euhemerob) (زمین های رها شده و رودرال) نیز هم چون محیط هایی با درجه همروبی h5 زیاد می باشد. گونه های جنس papaver, fumaria و roemeriaدر هر سه محیط با درجه همروبی h4, 5, 6 دیده می شوند که میزان پراکندگی در محیط هایی با درجه همروبی h4, h5 نسبت به محیط هایی با درجه همروبیh6 بیشتر می باشد. بررسی های مرفومتری صورت گرفته در مورد گونه های مشاهده شده از 3 جنس ذکر شده در فوق نشان دادند که تنوع درون و بین گونه ای در آنها نیز چندان قابل توجه نمی باشند، تا بتوانند به عنوان صفات تاکسونومیکی بارزی برای توجیه علمی در رابطه با ایجاد تغییراتی در گونه ها معرفی شوند. بنابراین، می توان چنین نتیجه گرفت که گونه های فوق نیز دارای ساختار فنوتیپی تقریباً مشابه ای می باشند و حضور آنها در محیط های رودرال و زگِتال نشانه تطابق آنها با چنین مناطق است. حفظ هر یک از این گونه بیوتوپ ها به معنای حفظ یک گونه بیولوژیکی در محیط های درون شهری و افزایش تنوع گونه ای در آنها است. در رابطه با مطالعات ریز ریخت شناسی دانه گرده گونه های مشاهده شده از 3 جنس ذکر شده در فوق نیز نشان دادند که در ساختار آنها تغییرات قابل ذکری، به غیر از تغییرات بسیار جزیی در تنوع درون و بین گونه ای، چیز قابل توجه ای مشاهده نشد تا بتوان در ساختار مرفولوژیکی آنها به نتایج تازه ای دست یافت. برای یک گونه از جنس fumaria به نامfumaria vaillantii loisel.، مطالعات الکتروفورزی نیز انجام گردیده است سپس چنین نتیجه گرفته می شود که نمونه های درون شهری معرف تنوع درون گونه ای با یگدیگر می باشند و نمونه های مورد مطالعه حومه شهر نیز دارای یک تنوع درون گونه ای می باشند. در نتیجه میان این دو گروه از نمونه های جمع آوری شده نیز تنوع دیده می شود و نتایج حاصل از دندروگرام حاصل از آنالیز داده های الکتروفورزی، نتایج به دست آمده از داده های مرفومتری و دانه گرده مربوط به این گونه را تأیید می کند.