نام پژوهشگر: نعیمه معین الدینی

علم الهی و بررسی تطبیقی علم بلامعلوم با علم اجمالی در عین کشف تفصیلی ملاصدرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1390
  نعیمه معین الدینی   علی اکبر نصیری

بارزترین صفت الهی، «علم» است. انسان از هر طریق پی به وجود خدا ببرد و از هر راه که با او آشنا شود، از او به عنوان حقیقتی یاد می کند که از همه چیز آگاه است؛ زیرا علم کمالی است که آدمی -گرچه به نحو محدود- در خود می یابد، ولی برایش ارزشی نا محدود قایل است. به همین دلیل یکی از موضوعات پر دامنه ای که در فلسفه و کلام اسلامی حائز اهمیت می باشد، بحث علم الهی، به خصوص علم قبل از ایجاد خداوند است. در تبیین این موضوع، چند مسئله نقش مهمی دارند، اول، جایگاه علم، در تقسیم بندی صفات است. در فلسفه ی اسلامی، صفات الهی به دو قسم، ثبوتی و سلبی تقسیم می شوند که علم، در حیطه ی صفات حقیقی ذات الاضافه قرار دارد. دوم، نسبت صفات با ذات، که اکثریت قائل به عینیت مصداقی صفات با یکدیگر و با ذات الهی در عین مغایرت مفهومی صفات هستند. سوم، اینکه فلاسفه بر اساس اصل سنخیت، با شناخت صفات انسانی و رفع نواقصشان، همان صفات را در جهت کمال به خداوند نسبت می دهند. همانگونه که علم، در انسان صفتی اضافی و نیازمند معلوم است، در خداوند هم به همین نحو با رفع جهات نقص می باشد. در مقابل آیات و روایات، صفتیت و موصوفیت را، از نشانه های مخلوقیت دانسته؛ و هر دو را مخلوق معرفی کرده اند. بر این-اساس، موصوف واقع شدن به معنای نیازمندی به خالق است. علاوه بر این، تبیین صفات، بر پایه ی اصل تباین است؛ پس، نه تنها شناخت ذات الهی، که شناخت حقیقت صفات الهی نیز غیر ممکن می باشد. نظریه ی نهایی فلسفه ی اسلامی در علم الهی قبل از ایجاد، نظریه ی ملاصدرا می باشد. وی علم را در حیطه ی صفات حقیقی ذات الاضافه دانسته است و بر اساس اصل سنخیت، با شناخت صفت علم درانسان و رفع نواقصش، همان را در جهت کمال به خداوند نسبت می دهد. همانگونه که علم، در انسان صفتی اضافی و نیازمند معلوم است، در خداوند هم به همین نحو با رفع جهات نقص می باشد. این نظریه مشهور به«علم اجمالی در عین کشف تفصیلی» می باشد که بر مبنای قواعد «اتحاد عاقل و معقول» و «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» تبیین می شود و اشکالات ذیل بر آن مترتب است: اضافی بودن علم، عدم تبیین علم خداوند به معدومات، ممتنعات و نحوه ی تعلق علم الهی بر جزئیات قبل از ایجاد تفصیلی اشیاء، قبول اتحاد عالم و معلوم در خداوند براساس علم حضوری، کل الأشیاء بودن حق تعالی و ذومراتب دانستن ذات الهی به دو مرتبه ی اجمال و تفصیل. در حالیکه، روایات در تبیین علم قبل از ایجاد، آن را «علم بلا معلوم» معرفی کرده اند. جهات رجحان این نظریه، در بیان قید «بلا معلوم» بوده که نافی اضافی بودن صفت علم است، و نتیجه ی مهمی که در پس آن نهفته است، عدم تقیید و تحدید علم الهی به معلوم می باشد که کاشفیت اتم این علم را در پی دارد. کلمات کلیدی: علم، معلوم، اجمال، تفصیل، کشف، ملاصدرا