نام پژوهشگر: مینو علوی حجازی
مینو علوی حجازی عالیه یوسف فام
مثنوی مولانا مفصل ترین اثر عرفانی در ادب پارسی است. مولانا با بیانی آکنده از شور و اشتیاق سالکان راه حقیقت را برای وصول به حق راهنمایی می کند. در این سیر و سلوک آشنایی با دو اصطلاح صحو و سکر بر رهروان طریقت لازم و ضروری است. مولانا در مسیر تعالی روح انسان با دل کندن از جهان مادی از مرحله شریعت و علم الیقین و صحو و هوشیاری به مرحله حقیقت و حق الیقین وسکر و نا آگاهی گام می گذارد و وجود خود را در هستی محبوب خویش فانی می کند. سکر در لغت به معنی مستی و بیخودی و صحو یعنی بیداری و هوشیاری در اصطلاح مراد از سکر:کیفیت نفسانیه است که موجب انبساط روح است و عبارت از غفلتی است که به واسطه غلبه سرور عارض می شود. بالجمله هنگامی که عشق و محبت به آخرین درجه برسد و بر قوای حیوانی و انسانی چیره گردد، حالت بهت و سکر و حیرت پدید آید و سالک را مبهوت و سرگردان کند. گویند مرحله ی بیخودی را مرحله سکر نامند که در آن مرحله سالک را نه دین است و نه عقل نه تقوی و نه ادراک و در مقام نیستی محو گشته و از شراب طهور مست و حیران ،و سرانجام سر به خاک مذلت و نیستی نهاده است. و مراد از صحو: بازگشت و معاودت قدرت و قوت تمیز و رجوع احکام جمع و تفرقه با محل و مستقر خود]است[ و بیانش آن است که چون وجود سالک در نهایت حال به غلبه انوار ذات، فانی و مستهلک شود، حق - سبحانه – در نشأت ثانیه، او را وجودی باقی بخشد که از لمعان انوار ذات، متلاشی و مضمحل نگردد. و هر وصفی که از وی فانی شده، اعادت کند. پس عقل نیز که رابطه تمیز است معاودت نماید. کلید واژه ها: مثنوی مولوی، صحو و سکر.