نام پژوهشگر: مصطفی باقری
مصطفی باقری محمد علی باقرپور ولاشانی
هدف این پژوهش پیش بینی گزارش حسابرسان مستقل با استفاده از تکنیک های داده کاوی می باشد. گزارش حسابرسان مستقل در این تحقیق به دو دسته مقبول و غیرمقبول (شامل گزارشات مشروط، مردود و عدم اظهارنظر) طبقه بندی شده است. به منظور پیش بینی گزارش حسابرسان مستقل از سه تکنیک طبقه بندی داده کاوی شامل، درخت تصمیم c5.0، شبکه های عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1382 الی 1388 می باشد. در این تحقیق از 29 متغیر مالی و غیرمالی در قالب 10 طبقه نقدینگی، عملکرد، اهرم مالی، ساختار سرمایه، سودآوری، ریسک ورشکستگی، مدیریت سود، حاکمیت شرکتی، اندازه شرکت و سایر متغیرها (شامل نوع صنعت و عمر شرکت) به منظور آموزش و آزمون مدل استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که میانگین دقت مدل حاصل از تکنیک درخت تصمیم c5.0 جهت پیش بینی نوع گزارش حسابرسی (میانگین دقت 88.64%) از دو تکنیک دیگر بیشتر بوده و این تکنیک توانایی بالاتری جهت کاهش ریسکهای حسابرسی دارد. مهمترین متغیرها جهت پیش بینی نوع گزارش حسابرسی به ترتیب شامل نوع گزارش حسابرسی سال قبل (مقبول یا غیر مقبول)، نسبت سودآوری (سود خالص به درآمد)، نسبت بدهیها (بدهیها به داراییها)، نوع صنعت، نوع عملکرد (سوده یا زیانده)، نوع حسابرس (دولتی یا خصوصی) و ریسک ورشکستگی (ورشکسته یا سالم) می باشند.
مصطفی باقری فاطمه مجیدی
در این پایان نامه پس از مطالعه و بررسی مکرّر تمام آثار منظوم انتشار یافته ی شفیعی کدکنی نتایج بسیاری حاصل شد که در نخستین گام با اندیشه ی وی نسبت به کودک مأنوس شدیم. پشت زمینه ی اندیشه ی شفیعی کدکنی نسبت به کودک، پافشاری بر آموزش فرهنگی کودکان برای رشد و تعالی جامعه است. در بیش تر دل نوشته ها نیز که از کودکی سخن رانده و گاهی هم باحسرت به آن دوران نگریسته، در عین معصوم دانستن کودک، به تربیت و پرورش او توسّط هنرمندانی چون خویش و بزرگان، با تکیه بر فرهنگ اصیل و غنی ایرانی و اسلامی، تأکید ورزیده است. در این بین خودنمایی، بازی، زبان، سادگی ، آزادی، باورنمایی، اسطوره و درک نسبت به فضا، زمان و مکان، از جمله ویژگی های مشترک کودک و شاعر هستند که منجر می شوند گاهی هنرمند در شعرش با حسّ غم غربت، به دوران خوش کودکی و ویژگی های آن دوران، بازگشتی ذهنی داشته باشد. نمود این ویژگی ها در شعر شفیعی کدکنی هم از رجعت به کودکی حکایت دارد. او همانند دیگر هنرمندان به مدد هنرش، با بازگشت به دوران کودکی به جهان و طبیغت به گونه ای می نگرد که گویا خود خالق آن هاست. بازگشت به کودکی برای شفیعی کدکنی راه گریز و فرار از غم غربت زندگی به شمار می آید. شفیعی کدکنی در شعرش هنگام یادکرد نوستالژی کودکی، رهایی جامعه را در نقّاشی های کودکان، به عنوان تفسیری ساده از سرشت و افکار انسان، می بیند.کوچه از جمله ی این نمونه هاست که میل گریز و فرار، از شرایط را در نهاد کودک نشان می دهد. شاعر هم، مانند نقّاش با به کار بردن واژه ی کوچه به خصوص کوچه باغ، میل فرار از شرایط موجود و بازگشت به دوره ی کودکی را نمایان می سازد. علاوه بر آن چه گفته شد، واژگان در القای جوّ نوستالژیکی دخیل هستند. در شعر شفیعی کدکنی کوچه و دامن از این دسته به شمار می آیند؛ کوچه که یادآور دوران کودکی و دامن یادآور آغوش مادر. علاوه بر کودکی، غم غربت از کاشانه و میهن و زادگاه در احساسات نوستالژیکی شفیعی کدکنی، نقش محوری را ایفا می کنند.اوّلین نمود غم غربت از خانه در اشعار شفیعی کدکنی، دوری از زادگاه است. او به دلیل مهاجرت از کدکن، با اندوهی فراوان دلتنگ زادگاهش می شود. امّا غم غربت او منحصر به خاطرات دوران کودکی اش نمی شود. بخشی از آن به طبیعت روستا اختصاص می یابد و از این دیدگاه می توان طبیعت گرایی شاعر را از غم دوری از زادگاه و یا دوری از اصل انسان که در دامان طبیعت پرورش یافته، دانست. در یادکردهای فراوان شهر نیشابور هم، حسّ غربت شاعر به چشم می خورد؛ نه از نوع غم غربت خاطرات زندگی در آن شهر، بلکه غم غربت برای نیشابور، در جایگاه نمادی از تاریخ و فرهنگ کشور ایران و یا خراسان بزرگ گذشته.شفیعی کدکنی با مهاجرت به خارج، برای بازگشت به خانه دلتنگ می گردد، ولی این درد دوری در برابر حسّ عظیم حسرت بر گذشته ی تاریخی و فرهنگی ایران که به دست فراموشی سپرده شده، رنگ می بازد. باید خاطر نشان کرد که نخستین خانه و نخستین وطن همه ی انسان ها، بهشت خداوند است. بشر پس از هبوط حضرت آدم و حوّا، از بهشت و از دست دادن نعمت های بی کران بهشتی، آزادی و قربت به خدا، سوگوارانه خواهان بازگشت به خانه ی نخستین است. در شعر شفیعی کدکنی هم این غم غربت جلوه یافته است، امّا به گونه های متفاوت و در مورد سخن، منحصر به فرد. با تأمّل در یکی از سروده های شفیعی کدکنی پی خواهیم برد که آغاز و پیدایش مفهوم نوستالژی در بشر، پیش از غم غربت دوری از درگاه خداوند، به حسّ بازگشت به قداست اسم ها در ازل بازمی گردد.این نکته در شعر شفیعی کدکنی به عنوان دلتنگی شاعر برای سخن در جایگاه نخستین، به شکلی آشکار بیان شده است (شفیعی کدکنی، 1385: 351). با ذاتی شدن دلبستگی به کلمه، بشر نخستین پس از رانده شدن از نزد خالق هستی با واژه سازی، به منزله ی نخستین اسطوره ها و نمود یکی شدن با جهان، بر زخم دوری از بهشت مرهم نهاده است. شفیعی کدکنی هم به کمک واژگان شعرش، در عناصر طبیعت رسوخ می کند و با آن ها یکی می شود تا درد غریب اش تسکین یابد. بشر همواره در فکر ارتباط با بهشت از طریق کوه و درخت و معنویّات با بهشت برین، به سر برده است. ولی انسان امروزی با عدم موفّقیّت در ساختن بهشتی زمینی به یاری علم و صنعت، دلتنگی بازگشت به خانه ی بهشتی، چندین برابر بشر ابتدایی در وجودش فزونی یافته است. شفیعی کدکنی هم ضمن استفاده از نمادهایی نظیر درخت و پرنده که القاکننده ی حسّ صعود و پرواز برای رفتن به مکانی برین هستند، در اشعارش به غم غربت از بهشت در نهاد انسان و به ویژه انسان امروزی، اشاره می کند و خواهان بازگشت به بهشت و یگانه گشتن با طبیعت است. استفاده از اسطوره برای رفع دلتنگی بشر از دوری روح جمعی خود، نکته ای دیگر است که در بین همه ی انسان ها به عنوان نوستالژی جمعی، مشترک می باشد. غم غربت اسطوره ای شفیعی کدکنی، در اثر مطالعه ی فراوان و درک اندیشه های بزرگان و آمیختگی با طبیعت و احساسات ناب شاعر،در شعرش نمود یافته است. امّا نکته ای خاص در این باب در اشعار شفیعی کدکنی، استفاده از اسطوره به منزله ی محرّک جامعه برای برانگیختن به تکاپو و جنبش بر ضدّ شرایط نابسامان است. یکی از شخصیّت های اسطوره ای که با نوستالژی در شعر شفیعی کدکنی ارتباط مستقیمی دارد، حلّاج، یار باستانی او است که بارها در شعرش بر مرگ او حسرت خورده. حضور شخصیّت حلّاج در شعر شفیعی کدکنی از دو جنبه ی نوستالژیکی اسطوره و غم از دست دادن یاران و عزیزان، قابل تأمّل است. پس از یاد حلّاج به عنوان نوستالژی جمعی، یادکرد مادر به منزله ی نوستالژی شخصی از بارزترین نمودهای اندوه فقدان عزیزان است. یاد حمید مصدّق در شعر «مرثیه» (شفیعی کدکنی، 1388آ: 187) و پرویز مشکاتیان و از همه مهم تر استادش اخوان ثالث، برجسته ترین مصادیق غم اندوه یاران است. شاعری که من اجتماعی او در من شخصی مستهلک شده، از وقایع سیاسی جاری در زمانه هم به دور نیست و در دفتر در کوچه باغ های نیشابور به یاد شهدای جنبش سیاهکل شعرهای متعدّدی سروده است. در کنار یادکرد عزیزان، شفیعی کدکنی به شکل آشکار و منسجم، تنها در دفتر زمزمه به قصد غم غربت از عشقش غزل سرایی کرده است. عشق او طبیعت و جامعه و پیشینه ی تاریخی مملکت و شعرش است. شفیعی کدکنی پس از یادکرد معشوق در جوانی، با گذراندن این دوره و گام نهادن به پیری، بر از دست رفتن فرصت ها و توانایی های گذشته حسرت می خورد. این حسرت مانند برخی از شاعران جان گداز و جان سوز نیست، ولی به عنوان مصداقی از نوستالژی نکته ای ست که نباید از آن غافل بود. پس از سپری شدن عمر انسان و فرا رسیدن دوره ی میان سالی و پیری، اندیشیدن به مرگ می تواند از جنبه های حسرت بر تمام شدن فرصت زندگی، اندوه دوری از عزیزان، شوق بازگشت به بهشت و آسودگی از غم غربت زندگی، در حوزه ی نوستالژی قرار گیرد. شفیعی کدکنی ضمن اعتقاد به ملاک های «بودن و سرودن» در حیات آدمی، به «بودن و شدن» به عنوان فلسفه ی زندگی خود و نگرشش نسبت به مرگ، می اندیشد و با دید نوستالژیکی، مرگی را می پسندد که آغازی دیگر باشد و زندگی تازه و جاودان به انسان بخشد. عشق شفیعی کدکنی به وطن منجر می گردد تا در اندیشه ی آرمان شهر هم به شهری رویایی نیندیشد و در عالم واقعیّت مردم را برای ساخت جامعه ای عاری از ظلم و ستم، به جنبش و تکاپو وادارد. شعر «ناکجا آباد» (شفیعی کدکنی، 1388آ: 216) تنها نمونه ای ست که اندیشه ی مدینه ی فاضله به شکلی منسجم ارائه می شود و در آن با روی کردی سیاسی، به جایی می اندیشد که دیگر سخنش تفتیش نمی شود و به شکلی رویایی به طبیعتی می رود که جای پای کسی نیست.
ندا اله وردی فرزاد حسن پور
وقوع سیلاب های مخرب در دشت های سیلابی خسارت های فراوانی را به دنبال داشته است، از این رو ی پیش بینی رفتار هیدرولیکی رودخانه در برقراری توسعه مناسب این مناطق از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در مسیر رودخانه قلجق، سد مخزنی بارزو در راستای ذخیره و کاهش خطرات سیلاب و سد انحرافی شیروان به منظور تقسیم آب رها شده طراحی و اجرا گردید. در این تحقیق به منظور تعیین تاثیر سازه های هیدرولیکی بارزو و شیروان در پهنه بندی سیلاب رودخانه قلجق از نرم افزار hec_ras که از قابلیت های بسیار خوبی در شبیه سازی رفتار رودخانه و محاسبه پروفیل سطح آب برخوردار است، استفاده گردید. لذا پس از تهیه ی نقشه tin منطقه، ابتدا پلان مسیر و مقاطع عرضی رودخانه با استفاده از hec_georas در محیط gis arc ترسیم گردید و سپس به مدل hec_ras انتقال داده شد. سپس داده های هندسی سازه های هیدرولیکی موجود در مسیر جریان به مدل اضافه گردید. پس از انجام مراحل کالیبراسیون، شبیه سازی جریان متغیر تدریجی در شرایط دائم با استفاده از روش گام به گام استاندارد انجام پذیرفت. در نهایت به منظور محاسبه پهنه سیلاب در منطقه مورد مطالعه، داده-های خروجی مدل hec_ras به محیط arc gisانتقال داده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که حداکثر سیلاب لحظه ای رودخانه قلجق برای دوره بازگشت 100 سال در انشعابات کورکانلو و قوردانلو به ترتیب 4004/539 و 0736/275 مترمکعب بر ثانیه می باشد. میزان پهنه سیلاب رودخانه در این حالت در شرایط وجود و عدم وجود سازه های هیدرولیکی به ترتیب 35/17 و98/19 کیلومترمربع محاسبه گردید. حداکثر سیلاب لحظه ای با دوره بازگشت 50 سال در این انشعابات به ترتیب 0647/459 و 0125/245 متر مکعب بر ثانیه محاسبه گردید که رودخانه توان عبور این جریان ها را نیز ندارد. در این حالت میزان پهنه سیلابی به ترتیب در شرایط وجود و عدم وجود سازه های هیدرولیکی 25/17 و 5/19 کیلومترمربع تخمین زده شد. میزان ماکزیمم توان عبوری در انشعابات کورکانلو و قوردانلو به ترتیب 866/352 و 274/205 مترمکعب بر ثانیه برآورد گردید، که معادل جریان با دوره بازگشت 20 ساله رودخانه می باشد و میزان پهنه سیلابی رودخانه در این حالت 1/18 کیلومترمربع محاسبه شد. براساس نتایج این تحقیق، تلفیق مدل ریاضی hec_ras و سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) ابزاری کارآمد در تعیین پهنه ی سیلابی رودخانه قلجق می باشد.
مصطفی باقری سعید برومندنسب
خصوصیات فیزیکی و ضریب هدایت هیدرولیکی خاک (k) از پارامتر های بسیار مهم در طراحی زهکشی و آبیاری می باشند. برای بررسی تغییرات این ضرایب تحت روش های مختلف خاک ورزی، مجموعه ای از آزمایشهای صحرایی در یک مزرعه ذرت در شمال خوزستان (دزفول) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تیمار و در سه تکرار در سال 1392 انجام گردید. تیمار ها شامل بی خاک ورزی (nt) ، کم خاک ورزی (mt) و خاک ورزی مرسوم (ct) بوده که خصوصیات فیزیکی (مقدار رطوبت، بافت خاک، درصد مواد آلی، جرم مخصوص ظاهری، درصد تخلخل کل و شاخص مخروطی) در دو عمق صفر تا 10 و 10 تا 20 سانتی متری خاک و هیدرولیکی (نفوذ پایه، سرعت نفوذ، هدایت هیدرولیکی اشباع و غیر اشباع) خاک در چهار نوبت شامل قبل و بعد از آبیاری (آبیاری دوم، هشتم و دهم) با دو روش استوانه دوگانه و نفوذسنج مکشی (در پتانسیل های 15- ،10- ،5- ،3- و صفر سانتی متر) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که هدایت هیدرولیکی اشباع و نزدیک اشباع در تیمار خاک ورزی مرسوم به طور معنی داری از دو روش دیگر خاک ورزی بالاتر بود و در تیمار های کم خاک ورزی و بی خاک ورزی این مقدار تقریباً یکسان بود. همچنین بین زمان های مختلف بجز در مکش 15 و ? گاردنر در سایر مکش ها اختلاف معنی دار وجود داشت که نشان می دهد رطوبت اولیه خاک، نقش مهمی روی شدت تغییرات هدایت هیدرولیکی خاک در زمان دارد و اثر متقابل آن ها فقط در مکش صفر معنی دار شد. همچنین روش خاک ورزی، عمق اندازه گیری و اثر متقابل آن ها در سطح یک درصد روی مقادیر جرم مخصوص ظاهری و تخلخل خاک تأثیر داشت. مقدار شاخص مخروطی در دو تیمار خاک ورزی مرسوم و بی خاک ورزی تفاوت معنی داری با هم نداشتند اما این مقدار در روش بی خاک ورزی بیشتر بود. نتایج نشان داد که نفوذ پایه، سرعت نفوذ و هدایت هیدرولیکی اشباع در تیمار خاک ورزی مرسوم به طور معنی داری از دو روش دیگر خاک ورزی بالاتر بود. مقایسه بین دو روش اندازه گیری هدایت هیدرولیکی (نفوذسنج مکشی و استوانه دوگانه) نشان داد که بین دو روش اندازه گیری اختلاف معنی دار وجود داشت که بیانگر بالا بودن هدایت هیدرولیکی در روش نفوذسنج مکشی نسبت به استوانه دوگانه می باشد. بین تیمار های خاک ورزی از نظر میزان حجم آب مصرفی اختلاف در سطح یک درصد و از نظر میزان عملکرد دانه و کارایی مصرف آب هیچ گونه اختلاف معنی داری وجود نداشت که نشان می دهد تغییر در روش خاک ورزی باعث تغییر در عملکرد و کارایی مصرف آب ذرت نمی شود. میانگین عملکرد ذرت در روش بی خاک ورزی (7/6963 کیلوگرم در هکتار) بیشتر از دو روش دیگر و کارایی مصرف آب در سه روش بین 57/0 تا 59/0 کیلوگرم بر متر مکعب بدست آمد.