نام پژوهشگر: مهتاب شریفی
مهتاب شریفی شهاب الدین عادل
در این رساله کوشش مستمر در یافتن رد پای فرهنگ امریکائیان افریقایی تبار صورت پذیرفته است . اینکه چرا موسیقی در افریقا اهمیت دارد و هنگامی که این موسیقی به امریکا می رود به دلیل آثار ناشی از برده داری و دردها و آلام سیاهان پس از استعمار به ترانه هایی تبدیل می شود که تمام شاخصه های فرهنگی و نژادی را در خود دارد. از طرفی رد پای این موسیقی در ادبیات دنبال گردید که در این زمینه تسری موسیقی بومی امریکاییان افریقایی تبار به طور موازی پیداست. هنر امریکائیان افریقایی تبار از دو منظر موسیقی و ادبیات، سپس رابطه ی ارگانیک آنها بررسی گردید . آنچه در موسیقی سیاه پوستان وجود دارد، در ادبیاتنیز یافت می شود و در نتیجه در درام نیز وارد شده است. با تحلیل اشعار ترانه ها و موقعیت های دراماتیک می توان دریافت که وجه تیره و دردناک حزن و اندوه در تمام هنرها وجود دارد. آهنگ نیز مانند تصویر برای هنر لازم است تا نیرویی القایی به آن ببخشد. تصویر و آهنگ در هنر سیاهپوستان کمک م یکند تا شنونده از طریق گوش به مفاهیم عمیق دست یابد؛ مفاهیمی از قبیل درد، غربت، انزوا ، فقر وتنهایی. سیاه نمی تواند بدون آهنگ بیان زندگی کند. این سرمایه ای است که او در میعاگاه داد و ستد تمدن افریقا به تمدن امروز جهان عرضه می کند. هنر سیاه بر خلاف هنر اروپایی، زیبایی خود را در ضرورتمندی خود، در خصیصه ی عملکرد خود می جوید و باید گفت که هنری جمعی است. رقص و سرود در همراهی کردن کار، آن را در وزن قرار م یدهد، موزون می کند و کمک م یکند به پیشبرد دستاورد بشری. هنر سیاه چون ملتزم است، همواره فعالیت دارد یعنی موضوع روز را در خود دارد و وابسته به دوران خود است؛ برای ادبیت کار نمی کند، برای اجتماع کار می کند و نتیجه آن شده است که هنر سیاه، در عین وفادار ماندن به سبک افریقایی خود، می تواند بر وفق زمان و مقتضیات به 178 تغییر و تنوع روی آورد و همواره با سمبل سرو کار دارد. در آن، احساس و اندیشه با تصویر و تمثیل بیان می شود، چنانچه در تاتر نیز با استفاده از انواع ماسک ها و بیان اشارات ضمنی به اسطوره ها و مفاهیم قومی و آرکائیک تجلی دارد. در حالیکه هنر به سبک یونانی- رومی به تقلید از طبیعت م یپردازد، هنر افریقایی در جستجوی یافتن مفهوم پنهانی است که در پشت علائم قرار دارد، حقیقت مکتومی که در ورای ظاهر محسوس است. هنر سیاه بیانی است و نه ترسیمی. هنر به سبک یونانی هدف خود را نوازش کردن حس ها و غریزه ها قرار داده است، در حالیکه هنر سیاه می کوشد بیننده را به آنسوی دنیای مادی ببرد، به دنیای ماوراء الطبیعه و او را سهیم کند در قلمرو نیروی نیروها. هنر سیاه هنر تماشا نیست؛ هنر بازشناخت است. هنر یونان که منبعث از دریافت استدلالی است؛ شبیه ساز است، نه اشتراک دهنده در طبیعت، زیرا جنبه ی مجرد و کنایه ای و جوهری ندارد اما هنر سیاه چون با مجاز و استعاره بیان می شود، در روح ایجاد آهنگ م یکند؛ آهنگ تصویر که برانگیزنده ی حالت عرفانی است، عرفانی که در تاتر به طور ذاتی وجود دارد و این از مشخصات تاتر افریقا است که در آن واحد دو امر آموزشی و سرگرم کننده را در بر می گیرد. این تحقیق تاتر معاصر را در مورد بررسی قرار داده است، در جایی که تروریسم، نقض حقوق بشر و ترس فراگیر میان مردم باعث شده است که تاتر زمینه ی قابل ملاحظه ای را برای تماشاگران ایجاد نماید تا آنها بتوانند این درد بزرگ و بی عدالتی و آشوب اجتماعی را تاب بیاورند. اگرچه یک تفاوت مهم میان آگاهی از تاتر و ادبیات افریقا و دنیای غرب وجود دارد که برداشت نادرستی از رابط هی میان دنیای واقعی و غیر واقعی ارائه می دهد و می توان این تفاوت را میان دنیای هنر و فرهنگ روزمر هی مردم یوروبا قائل شد، قومی که تاترشان نمی تواند کپی یا باز تولید زندگی شان باشد؛ زیرا مشخصه های تاتر افریقا در پارامترهای مشابه به درستی خواب داده نمی شوند، همچنین اجرا کنندگان افریقایی با تجربیات شخصی خودشان بازی می کنند و در آخر تماشاگران نیز در تاتر شرکت می کنند تا از تماشای دسته جمعی و گروهی لذت ببرند و احساس در جمع بودن و 179 عدم تنهایی، آنها را به اتحاد و مشارکت گروهی در امور ترغیب می نماید و در واقع می توان چنین برداشت کرد که تاتر مستند در شمال افریقا با هر تاتر مستندی در هر جای دیگر جهان متفاوت است. با مطالعه دوران برده داری، ریشه تاریخی و آیین های کهن امریکائیان افریقایی تبار چنین استنباط می شود که ادبیات دراماتیک معاصر، در اثر شرایط منحصر به فرد قومی و حافظه ی تاریخی که در اثر مرارت ها و ستمدیدگی بر آنها گذشته است، و با این پیش فرض که هیچ سیاه پوستی هنگام وارد شدن به امریکا آزاد نبوده است، مجموعه ی پیچیده ای را تشکیل می دهد که در انواع مختلف هنرهای متعلق به آنها تاثیر داشته و حزن مستتر در آوازهایشان در دیالوگ ها و نوع شخصیت پردازی کارکترها موثر واقع شده است. در مجالی فراخ می توان به تاثیرات جلوه های ویژه و سبک دکورهای اجرای موسیقی بلوز و فضا سازی های پر از سایه و تاریکی و روشنی عمیق صحنه در دکور و صحنه پردازی نمایش ها پرداخت که این می تواند موضوع رساله ای مرتبط با نمایش امریکائیان افریقایی تبار باشد.