نام پژوهشگر: حسن قمی
حسن قمی حبیب الله عباسی
در سد? اخیر، همراه با تحولاتی که در تمام ابعاد زندگیِ ایرانی صورت گرفت، شعر فارسی نیز به عنوان یک پدید? فرهنگی و انسانی، تعریف و کارکردی نوین و متفاوت با کارکرد کلاسیک خود، یافت. پشتوان? فرهنگی یکی از سرچشمه های تجرب? شعری به شمارمی آید، که در شعر معاصر، متناسب با زمان، کارکردی متفاوت با کارکردش در شعر کهن یافته است. یکی از کارکردهای معاصر و متعارف آن، که در دستگاهِ بلاغی قابل بررسی است، شگرد نقاب است. در این شگرد، شاعر غالباً نام شخصیتی برخاسته از پشتوان? فرهنگیخود را در محور عمودیِ شعر می آورد و از ورای آن، اندیشه، احساس و سخن ناگفتنیِ خود را به صورت غیر مستقیم و از زبانِ او بیان می کند. نقاب گیری، علاوه بر مقاصد هنری، دلایلِ سیاسی و اجتماعی نیز دارد. اگرچه نقاب، کم تر مورد توجه منتقدین شعر فارسی قرارگرفته است، در شعر معاصر فارسی، نمونه های فراوانی برای این اسلوب بیانی می توان یافت. این پژوهش، با هدف تبیین جایگاه نقاب در شعر معاصر فارسی، با روشی کتاب خانه ای و توصیفی-تحلیلی، پس از تدوین چارچوب نظریآن، آثار شعری نیمایوشیج، اخوان ثالث و شفیعی کدکنی را به عنوان نمایندگان سه دور? تاریخی شعر نو، از این زاویه می کاود.در این نوشتار، سیمای شعر معاصر فارسی به صورت بسیار اجمالی ترسیم می گردد و در پیِ اثبات اسقلال آن از شعر کلاسیک، شاخصه-های بلاغی و کارکردهای سنت در آن روشن می شود. سپس، شگرد بلاغی نقاب، تعریف و محدود? آن مشخص می گردد. آن گاه، میزان حضور و نیز، چگونگیِ تبلور این تکنیکِ بلاغی، در شعر شاعران نام برده تحلیل و تبیین می شود.