نام پژوهشگر: سید احمد عابدین پور

تطیر و تفأل از دیدگاه قرآن و حدیث
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سید احمد عابدین پور   سید محمد هادی زبرجد

واژه تطیّر و مشتقات آن در قرآن کریم آمده است. این موضوع در قرآن کریم به اقوام گوناگونی از جمله، قوم حضرت صالح(ع)، حضرت موسی(ع)، اصحاب قریه و بنابرقولی، به مسلمانان ضعیف الایمان صدراسلام نسبت داده شده است. آنها مشکلات پیش آمده در زندگی خود را از نحوست قدم انبیاء می دانستند و به همین سبب به پیامبران الهی اظهارتطّیر می کردند. قرآن کریم این عقیده را که مبتنی بر موثر دانستن غیرخداوند، در عالم هستی به نحو استقلال است، رد نموده، و درمقابل منشأ حقیقی تمام حوادث را خداوند معرفی مینماید. واژه تفأل و مشتقات آن در قرآن کریم نیامده است، اما آیاتی که در آنها بحث«برکت» مطرح شده است می تواند تا حدودی بر موضوع تفأّل دلالت داشته باشد، در این آیات، خداوند متعال برخلاف عقیده کفار که پیامبران را نحس می دانستند، آنها را افرادی بابرکت معرفی می نماید. در روایات، موضوع تطیر و تفأل به صورت مستقیم به کار رفته است. بر اساس منابع حدیثی، مطلق تفأل(فال نیک و فال بد زدن)، که فرایندی روانی است، با قصد یا بدون قصد، گناه تلقی نمی شود، زیرا محافظت از ذهن و خیال در بسیاری موارد از قدرت انسان بیرون است. با این حال، روایات از تطیر، در مرحله ی اعتقاد و عمل به شدت نهی نموده و آن را نوعی شرک به خالق هستی معرفی کرده اند. اعتقاد به تطیر درحقیقت از سوءظن انسان نسبت به خدای متعال حکایت دارد. تطیر اگرچه باوری خرافی است، لکن دارای تأثیر است و این امر نیز به میزان باور افراد بستگی دارد، اگر به آن شدیداً معتقد باشند، میزان تأثیر آن زیاد می شود، و اگر به آن اعتقاد نداشته باشند هیچ تأثیری ندارد. روایات برای رهایی و درمان این باورخرافی، راهکارهایی مانند: دعا کردن، بی اعتنایی نسبت به آن و توکل کردن بر خدای متعال پیشنهاد داده اند. در مقابل، تاریخ گویای آن است که اولیای دین، فال نیک زدن را دوست داشتند و خود به آن اقدام می کردند و دیگران را به آن سفارش می نمودند.