نام پژوهشگر: احمد نقیب زاده
محمدعلی کریمی حسن سرایی
هدف اصلی رساله حاضر پرداختن به "علل نهادینه نشدن احزاب سیاسی در ایران ( 1285 تا 1357 ه.ش)" است. بدون شک، حزب سیاسی در معنای جدید آن برای نخستین بار در کشورهای غربی پدیدار گشت و با فراز و فرودهایی فرایند نهادینه شدن را سپری نمود و سپس به سایر کشورها راه یافت. در ایران اولین احزاب سیاسی در مجلس دوم شورای ملی رسمیت یافتند و شروع به فعالیت کردند. اما، احزاب ایران بر خلاف احزاب اروپایی علی رغم تلاش فراوان نتوانستند پایدار بمانند و نهادینه گردند بنابراین، در این تحقیق برای پی بردن به عوامل و شرایط موثر در نهادینه نشدن احزاب ایران، ابتدا، زمینه های تاریخی تاثیر گذار در پیدایش و نهادینگی احزاب سیاسی ایران مورد بررسی قرار گرفتند و با مقایسه این زمینه ها با زمینه های تاریخی ای که احزاب اروپا از بطن آنها ظهور کردند تفاوتهای عمده و اصلی این دو موقعیت برجسته گشتند. در ادامه، توصیف نسبتا مفصلی از شش حزب برجسته و شاخص دوره مورد مطالعه به عمل آمد و سپس با استفاده از از نظریه ساموئل هانتینگتون سطح نهادمندی حزبی در دوره مذکور بررسی و نهایتا، به کمک رویکرد مشترک دو نظریه پرداز مشهور در این رشته، میلدرد شوارتز و کای لاوسن، علل نهادینه نشدن احزاب به تصویر کشیده شده اند. با توجه به تاریخی بودن موضوع، روش تحقیق تاریخی و روش مقایسه ای - تاریخی بر ای تحقق موارد فوق به کار گرفته شدند. داده های مورد استفاده ار اسناد و مدارک موجود و از منابع دست اول و دوم حاصل شده اند. استفاده از منابع ثانویه، به لحاظ کمبود منابع اولیه، بیشتر بوده است. نتایج کلی حاصل از ای ن تحقی ق حاکی از این هستند که شرایط تاریخی و زمینه های اولیه بروز و ظهور احزاب سیاسی ایران، نظیر وجود دولت خود کامه، نفوذ بیگانگان در کشور، موانع و مشکلات ناشی از قانون مشروطه، ضعف دموکراتیزیشن (دموکراتی ک شدن)، همچنین منشاهای احزاب سیاسی کشور، پیوندشان با منافع سازمان یافته ، ارتباط آنه ا ب ا شهروندان ، ساختار سازمانی و رابطه با محیط نهادی شان همگی در نهادینه نشدنشان سهم قابل ملاحظه ای داشته اند .لازم به ذکر است که چهار مورد اول بیش از موارد بعدی در عدم نهادینگی احزاب سهم ایفا کرده اند.
محید گل پرور سید علی مرتضویان
تحولات شتابان در همه ی عرصه های حیات بشری، چشم اندازهای پیشین حیات سیاسی را دگرگون کرده و افق های تازه ای را آشکار نموده است. دگرگونی های بنیادین حاصل شده، شناخت «امر سیاسی» بر بنیادهای موجود را با ناکارآمدی مواجه نموده و استقرار شناخت بر بنیادهای متفاوتی که امکان شناخت آینده های سیاسی بسیار پیچیده و سیال را فراهم آورد، ضرورت بخشیده است. هدف این پژوهش نشان دادن کاستی ها و محدودیت های بنیادهای شناخت سیاسی کنونی و تبیین بنیادهایی است که با عبور از ساختارها و مرزبندی های کنونی، از رهگذر به کرسی علم نشاندن دانش آینده پژوهی سیاسی، امکان شناخت خلاقانه ی پیچیدگی های فزاینده ی آینده های سیاسی را بطوری هوشمندانه فراهم آورد. مدل بکار گرفته شده برای تبیین بنیادهای شناخت هوشمند آینده های سیاسی، مدل هولوگرافیک، رویکرد آن انتگرال و روش برگرفته از این رویکرد روش aqal و imp است تا به یاری آنها، بتوان آینده های سیاسی را همزمان، از همه ی منظرهای فردی/ جمعی و درونی/ بیرونی و بر اساس همه ی مراتب آگاهی فردی/ اجتماعی مورد تبیین قرار داد. با بهره مندی از مدل, رویکرد و روش مذکور، تلاش گردیده نشان داده شود که به منظور دستیابی به شناختی هوشمند، شناخت آینده های سیاسی بایستی بر بنیادهایی: فرامتافیزیکی، روابط در عین استقلال جدایش ناپذیر بین حوزه های عینی و ذهنی و فردی و جمعی، «امر واقع» گسترش یافته ی درونی/ بیرونی چند واقعیته، ساختار منطقی چند ارزشی و چند منطقی، مفاهیم و سازه های مفهومی دربرگیرنده ترِ برهانی/ استعاری و شناخت مبتنی بر همه ی مراتب آگاهی، سامان یافته و استوار گردد. در این صورت، آینده پژوهی سیاسی قادر خواهد بود امر پیچیده ی آینده هایی که با دگرگونی فزاینده همراه است را مورد شناخت قرار دهد. همچنین استدلال گردیده است که شناخت آینده های سیاسی ضرورتاً بایستی بر بنیادها و مفروضاتی استوار گردد که متضمن شناختی هوشمند باشد.
مصطفی پارسای جمیل احمد نقیب زاده
موفقیت در مبارزه با تروریسم بین الملل و تمامی مظاهر آن به عزم جدی تمامی کشورها و نهادهای مسئول برقراری نظم و امنیت بین المللی همچون شورای امنیت سازمان ملل متحد و اجماع بر تعریف جامعی از تروریسم و عدم تبعیض بستگی دارد. تا پیش از سال 2001، موضوع تروریسم عمدتاً در دستور کار مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار داشت. محوری ترین مسئله ای که مجمع عمومی با آن مواجه بوده، مسئله تعریف تروریسم است و این که چگونه باید موضوع تروریسم را به عنوان یکی از مناقشه برانگیزترین موضوعات، تبدیل به موضوعی نمود که همگان بر سر آن اجماع داشته باشند. به همین دلیل کمتر می توان قبل از 11 سپتامبر 2001 به اقدامات و تلاش های سازمان یافته ای در این رابطه، و یا قطعنامه های مشخصی اشاره نمود. با وقوع حادثه 11 سپتامبر شاهد ورود ساز و کار جدید در ادبیات سیاسی سازمان ملل نظیر کمیته ضد تروریسم بودیم. شورای امنیت به ایجاد تشکیلات جدید به نام کمیته ضد تروریسم به منظور تأمین اهداف قطعنامه 1373 که همانا مبارزه جهانی در جهت امحای تروریسم بین الملل و منع تأمین مالی تروریسم می باشد، مبادرت نمود.
فاطمه همویی حمیرا مشیرزاده
رابطه بریتانیا و اتحادیه اروپا همواره یکی از موضوعات مهم و چالش برانگیز در عرصه سیاست داخلی این کشور در طول 50 سال گذشته بوده است. بریتانیا یکی از کشورهای مهم اتحادیه اروپایی است که در کند کردن سرعت همگرایی در اروپا نقش بسزایی داشته و همواره یکی از کشورهایی بوده که با تبدیل این اتحادیه به یک فراکسیون اروپایی مخالفت کرده است. به علاوه، این کشور روی خوشی به سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا و سیاستهای هماهنگ مالیاتی نشان نداده است. این کشور همچنین در اکثر زمینه ها، رویه ملی خود را حفظ کرده است به طوری که همچنان از پیوستن به نظام "یورو" (پول واحد اروپایی) خودداری می کند و آخرین کشوری بود که به منشور اجتماعی اروپا پیوست. حال این سوال پیش می آید که چگونه این رویکرد بدبینانه و پرتنش نسبت به وحدت اروپا امکان پذیر شده و چه شرایطی در شکل گیری چنین نگرشی دخیل بوده است ؟ پژوهشگر در این رساله بر آن است تا بعد از مروری تاریخی بر پیشینه روابط بریتانیا و اتحادیه اروپا، با استفاده از روش تحلیل گفتمان به استخراج گزاره ها و استعاره های اروپایی موجود در گفتمان سیاست خارجی بریتانیا و تحلیل و بررسی آنها پرداخته و بدین ترتیب چگونگی امکان پذیری این رویکرد جنجال برانگیز نسبت به وحدت اروپا را توضیح دهد.
زهره صمصامی مزرعه آخوند احمد نقیب زاده
در تحقیق حاضر قصد بر آن است که به بررسی پیامدهای اجتماعی و سیاسی اصلاحات ارضی بپردازیم. می دانیم که وقوع اصلاحات ارضی باعث تأثیرات و تغییرات گسترده ای در بخش های مختلف جامعه شد. در این تحقیق فرضیه ی ما این است که پیامدهای اجتماعی سیاسی اصلاحات ارضی منجر به رشد و تشدید حاشیه نشینی شهری و در نهایت گسترش و تقویت رادیکالیزم در میان جوانان حاشیه نشین در دهه های 40 و 50 شد. در این راستا، ابتدا به بررسی مهم ترین زمینه های داخلی و خارجی ای خواهیم پرداخت که سبب ساز اصلاحات ارضی شد. آن گاه به بررسی ویژگی های اصلاحات ارضی در قالب مواردی چون سابقه، مجریان، چگونگی اجرای اصلاحات ارضی، تغییر در الگوی مالکیت و ... خواهیم پرداخت. سپس بیان می کنیم که وقوع اصلاحات ارضی منجر به مهاجرت وسیع روستاییان به شهرها شد و چون این روستاییان درآمد اندکی داشتند مجبور به سکونت در حاشیه شهرهای بزرگ شدند که در نتیجه موجبات تشدید و رشد حاشیه نشینی شهری را پدید آوردند. در پایان با توجه به زمینه های داخلی و خارجی گسترش رادیکالیزم در دهه های 40 و 50 به بررسی دستگاه فکری جوانان حاشیه نشین می پردازیم که چگونه به سمت فعالیت ها و حرکات رادیکال علیه رژیم شاه حرکت کردند.
وریا شیخ ذکریایی ارسلان قربانی شیخ نشین
چکیده ندارد.
محمدعلی امراللهی رامشه احمد نقیب زاده
چکیده ندارد.
حسن شفیعی احمد نقیب زاده
"ایلات و عشایر" همواره در تاریخ سیاسی ایران نقش آفرین بوده اند. بنابراین تاریخ سیاسی ایران را نمی توان بدون مطالعه جامعه ایلی بررسی کرد. در این پژوهش به تبیین تاثیر متغیر اقتدارگرایی سیاسی بر ماندگاری نظام ایلی در ایران با تاکید بر دو ایل بزرگ : ایل بختیاری و ایل قشقایی پرداخته می شود.
ابوالفضل دلاوری احمد نقیب زاده
1 - خلاصه مباحث رساله: موضوع این پژوهش ، سرشت کشمکش های سیاسی در ایران معاصر بود. سئوال اصلی ما این بود که: چرا در طی یکصد سال اخیر، کشمکش های سیاسی در ایران همواره با خشونت و بی ثباتی همراه بوده و کمتر در شکل های مسالمت آمیز، رقابتی و ثبات آفرین جریان یافته اند. برخی از پیش فرض های اصلی ما به قرار زیر بود: 1 - "کشمکش " وجه طبیعی و تا حدی اجتناب ناپذیر زندگی سیاسی است (و یا دست کم تا امروز اینگونه بوده است). 2 - کشمکش های سیاسی می توانند سرشت و شکل های متفاوتی داشته باشند. از جمله اینکه می توانند در قالبهائی نهادمند به شیوه ای مسالمت آمیز و با نتایجی ثبات آفرین ظاهر شوند و یا به عکس سرشتی تخاصمی، خشونت آمیز، غیر نهادی و بی ثبات کننده به خود بگیرند. 3 - سرشت کشمکش های سیاسی در هر جامعه بیش از هر چیز تحت تاثیر ماهیت ، گرایش ها و ترکیب گروههای اجتماعی و نیروهای سیاسی برآمده از آنها شکل می گیرد و خصلت می یابد. بر اساس مفروض های بالا، ما مفهوم شکافهای اجتماعی-سیاسی را مفهومی مناسب برای کشف و توضیح نیروهای معارض و نحوه رویتروئی آنها با یکدیگر یافتیم و گفتیم که فهم سرشت کشمکش های سیاسی در هر جامعه با مطالعه ویژگیها و صورتبندی شکافهای اجتماعی-سیاسی موجود در آن جامعه میسر است . بر این اساس فرضیه خود را در مورد ایران به این صورت تنظیم کردیم که: "سرشت کشمکش های سیاسی در ایران معاصر و از جمله تداوم خشونت و بی ثباتی سیاسی در این دوره با ویژگیهای شکافهای اجتماعی-سیاسی موجود در این کشور ارتباط دارد". برای آزمون فرضیه مزبور، در بخش نخست این رساله با توجه به مباحث و نظریه های موجود در مورد کشمکش های سیاسی و بر اساس مفهوم "شکافهای اجتماعی-سیاسی" و متغیرها و شاخص های مرتبط با این مفهوم، یک چارچوب نظری را برای مطالعه خود تدارک دیدیم. در این چارچوب نظری "شکافهای اجتماعی
مهدی رهبری احمد نقیب زاده
چکیده ندارد.
محمدسالار کسرایی احمد نقیب زاده
این رساله در دو بخش تهیه شده است . در بخش اول که از دو فصل تشکیل می شود، ارکان نظری و مظاهر سیاسی اجتماعی تجدد مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. در این بخش مبانی تجدد و مقولات اساسی آن و نیز پایگاه اجتماعی تجدد و چگونگی بسط آن بررسی و تحلیل می شود. در بخش دوم که از چهار فصل تشکیل شده است ، ورود فکر تجدد به ایران بحث و بررسی می شود که اول آن به بررسی اوضاع اجتماعی، اقتصادی ایران، فصل دوم آراء و نظریات پیشگامان مشروطه و انقلاب مشروطیت ، فصل سوم زمینه های اجتماعی عدم توفیق تجددگرایان در مشروطه و نهایتا فصل چهارم نتایج سیاسی تجدد و تجددگرایان مورد بحث قرار می گیرد.
احمد محقر احمد نقیب زاده
بررسی تاریخ حیات سیاسی مسلمانان شبه قاره نشان می دهد که ورود بریتانیا به شبه قاره هند نقطه عطفی در زندگی مسلمین این منطقه ایجاد کرده است . قبل از ورود بریتانیا مسلمانان از نفوذ چشمگیری در شبه قاره برخوردار بودند، لکن از آنجا که استعمار بریتانیامسلمین و مکتب حیات بخش اسلام را مانع جدی در برابر ایمال توسعه طلبانه خود می یافت ، از ابتدای امر شروع به تضعیف آنان نمود. برای تحقق این هدف نیز هیچ راهی سهل الوصل تر از تحریکات فرقه ای نبود، لذا با نزدیک شدن به هندوها، آنان را علیه شیعیان تحریک و تشجیع نمود. سرانجام، چنان عرصه بر مسلمین تنگ شد که تحمل وضع موجود برای آنان دشوار گشت و به پیروی از منویات رهبرانی چون مرحوم اقبال لاهوری و محمدعلی جناح - و علیرغم مخالفت برخی روحانیون و جمعیت العلما هند - به منظور برخورداری از کشورپاکستان رای دادند. هرچند برخی عقیده دارند که تجزیه هند هم با نظر مساعد بریتانیا همراه بوده است . بدین ترتیب از بستر کشمکشهای فرقه ای کشوری پدید آمد که با گذشت کمتر از نیم قرن از عمر آن، هنوز بقایا و تاثیرات حاصل از شرایط دوران همزیستی محنت باربا هندوها را به نمایش می گذارد و این تاثیرات چیزی جز همان بقایای "روح فرقه گرایی " در میان این ملت نیست . ملتی که درآن دوران به این نتیجه رسیده بود که برای حفظ عقیده خود در برابر هجوم فرق و مذاهب دیگر باید کاملا" مجهز و آماده باشند. اینک همان سخت گیری و عدم تساهل در برخورد گروههای اسلامی با یکدیگر به چشم می خورد.
محمدحسین حافظیان احمد نقیب زاده
سوال اصلی پژوهش این است که چه عواملی موجب مشارکت گسترده زنان در روند انقلاب اسلامی گردید. سوالات فرعی پژوهش عبارتند از اینکه آیا مشارکت زنان در انقلاب صرفا بازتاب پیروی باز مردان بوده است و یا اینکه ویژگی مستقل داشته است ؟ نوع مشارکت زنان در انقلاب به چه صورت بوده است ؟ (بسیجی یا داوطلبانه، اشکال صلح آمیز و یا همچنین خشونت بار) نقش و سهم زنان در پیروزی انقلاب اسلامی چه بوده است ؟ کدام یک از اقشار جامعه زنان، فعالترین نقش را در انقلاب داشته اند؟ فرضیات پژوهش ، فرضیه اصلی پژوهش این است که مشارکت گسترده زنان در انقلاب اسلامی ایران ناشی از شکاف میان انتظارات زنان و امکانات نظام سیاسی بوده است . این فرضیه بدین معنی است که به خاطر پیدایش برخی جریانهای اجتماعی در ایران پیش از انقلاب ، به ویژه روند شبه نوسازی رژیم پهلوی، یک رشته خواسته ها و انتظارات از سیستم سیاسی پیداشد. و لیکن ناتوانی و یا بی تمایلی نظام سیاسی برای پاسخ گویی به آن خواسته های زنان منجر به ایجاد وضعیت انقلابی و ورود و مشارکت زنان در روند انقلاب گردید. البته مساله سکاف ارزشی و فرهنگی میان نظام سیاسی و زنان مسلمان ایرانی نیز در زیر همین عنوان کلی شکاف گنجانده شده است . از فرضیات فرعی پژوهش می توان به اینها اشاره کرد، مشارکت گسترده زنان در انقلاب اسلامی بر اثر احیای آموزه های انقلابی اسلام بوده است . دیگر آنکه مشارکت گسترده زنان در انقلاب اسلامی سیمای مستقلانه ای داشته است و نه صرفا پیروی از مردان.
علیرضا کاهه احمد نقیب زاده
همانگونه که ذکر شد، سعی این رساله بر این است تا پدیده تحزب ایران را در بستر زمانی خاصی مورد مطالعه قرار دهد، به این منظور در بخش اول، شرایط سیاسی - اجتماعی و اقتصادی ایران در دهه 1320، بررسی می گردد و به منظور درک بهتر این شرایط، نگاهی نیز به دوره های قبل از آن یعنی مقطع بین انقلاب مشروطه تا ظهور رضاخان و عصر رضاخان افکنده می شود. در طی این بخش سعی شده است تا بیان اوضاع و احوال اجتماعی با دیدی جامعه شناسانه انجام گیرد و صرف تاریخ نگاری نباشد. در قسمت دوم این بخش ، برخی از احزاب ایران در دهه 1320، مورد مطالعه قرار می گیرند. لازم به ذکر است که بعلت طولانی شدن مطلب ، از بیان سابقه حزبی ایران از مشروطه تا پایان حکومت رضاخان، خودداری می شود. در بخش دوم مباحث نظری ارائه شده از سوی دانشمندان مختلف ، در باب احزاب سیاسی، بطور مختصر آورده شده است . این بخش که تحت عنوان چهار دیدگاه در جامعه شناسی احزاب آورده شده است ، تنها به خاطر آشنایی با مباحث نظری موجود در این زمینه نبوده، بلکه از این نظریات در بررسی نظام حزبی ایران در دهه 1320، نیز استفاده شده است . که فصل پایانی این رساله مشخصا در این مورد می باشد. بخش سوم که مهمترین قسمت این رساله می بشاد به بررسی علل نهادینه نشدن احزاب در ایران می پردازد که به سه فصل علل اقتصادی - اجتماعی، فرهنگ سیاسی و عوامل کوتاه مدت و خاص دهه 20، تقسیم شده است . بررسی علل اقتصادی - اجتماعی، براساس این دو فرض انجام گرفته است : اول اینکه احزاب پدیده جوامع مدرن هستند و شکل گیری نظامهای حزبی بعنوان آخرین مرحله از روند توسعه سیاسی جوامع غربی بوده است . و دوم، احزاب سیاسب نوع خاصی از سازماندهی نیروهای اجتماعی هستند و در واقع ترجمان شکافهای اجتماعی موجود در متن جامعه می باشند. در این راستا ابتدا به سیر تحول جوامع غربی از سنتی به مدرن اشاره مختصر شده است و سپس به متن اجتماعی جامعه ایران و نیروهای اجتماعی جامعه پرداخته شده است . در این قسمت همچنین به برخی نظریات اقتصادی نیز اشاراتی می شود. سپس در فصل بعدی عامل فرهنگ سیاسی و نتایج سیاسی ناشی از آن بر کارایی نظام حزبی و همچنین ریشه های پیدایش این نوع فرهنگ خاص اشاره می گردد. و در نهایت در فصل پایانی برخی علل کوتاه مدت و خاص این عصر را بر پدیده تحزب ایران مورد بررسی قرار داده ایم. همچنین تطبیق نظریات سیاسی با وضعیت حزبی ایران در دهه 1320، در این فصل آمده است . در پایان نیز، یک نتیجه گیری کلی از مباحث مطرح شده در پایان نامه آورده شده است .
علی فتحی زاده دهکردی احمد نقیب زاده
طی دو دهه اول انقلاب اسلامی ایران به دلایلی نظام سیاسی متکثر همراه با احزاب سیاسی قدرتمند در کشور شکل نگرفته است . در فاصله سالهای 1360 تا 1376 ه . ش تفکر سیاسی حاکم در کشور اندیشه جناحی بوده است تفکر جناحی ماهیت رسمی و حقوقی ندارد. جناح اساسنامه و مرامنامه ندارد و از عدم شفافیت رنج می برد و حتی کادر رهبری و اعضای هواداران مشخصی ندارد رفتار سیاسی در جناح بندی غالبا مبتنی بر تصمیم گیریهای محفلی و تابع نظرات تعداد معدودی از سرکردگان جناحی بوده است . در این پژوهش باستناد قراین و شواهد و اطهار نظرهای صاحبنظران دانشگاهی و مسئولین سیاسی کشور نشان داده می شود که جنبش اصلاحات طی سالهای 1376 به بعد جناح بندی سیاسی کشور را شفاف تر کرده و بسترهای لازم را برای توسعه تحزب ایجاد نموده و این امر موجب ظهور احزاب سیاسی جدید شده است .
علیرضا سمیعی اصفهانی احمد نقیب زاده
موضوع توسعه، مراحل و استراتژیهای آن، از جمله هدفهای اصلی عصر ما را تشکیل می دهد. از این رو بیشترین بحث و جدال را در متون مختلف علوم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پدید آورده است لیکن نظریه پردازان مختلف پس از چند دهه موشکافی هنوز از بابت فراگردهای شالوده ای آن در شک و تردید در نتیجه الگوهای متعدد توسعه پیشنهاد شده است که حتی یکی از آنها مقبولیت عام و جهان مشمول پیدا نکرده است. به اعتقاد اکثر نظریه پردازان توسعه، دولت نقش اساسی و غیر قابل انکاری در فرایند توسعه ایفا می کند، در این میان بسیاری از نظریه پردازان با دیدی یکسویه و تاکید پیش از حد بر نقش دولت و اصلاحات از بالا، توانائیها و قابلیتهای جامعه را در امر توسعه نادیده می گیرند. و عده ای دیگر با تمرکز بر نقش گروهها و نیروهای مختلف جامعه و اصلاحات از پائین، از ظرفیتها و نقش برجسته دولت غافل مانده اند. در ایران نیز ((گفتمان توسعه و نوسازی)) یکی از محورهای اصلی مباحث متفکران و دولتمردان سیاسی در یکصد سال اخیر بوده است و در این رابطه آثار زیادی توسط پژوهشگران و صاحبنظران داخلی و خارجی به نگارش درآمده است، هر کدام از این محققان سعی کرده اند از دیدگاهی خاص و با تکیه بر یک یا چند متغیر به ایضاح و تبیین مقوله توسعه و عقب ماندگی در ایران بپردازند. لیکن علیرغم توجه بیش از حد به ساختار نظام سیاسی و دولت و نقش آن در مسیر اصلاحات و دگرگونیهای سیاسی-اقتصادی، متغیر جامعه مدنی اگر نگوئیم اصلا. بگونه ای بسیار محدود (بویژه در دوره پس از انقلاب) مورد اقبال و بحث کارشناسی قرار گرفته است. به اعتقاد نگارنده رساله حاضر در ایران همواره بین حکومت و نفوذ جامعه مدنی از حیث مشارکت و تاثیرگذاری بر سیاستها شکافی وجود داشته است و این شکاف منشا و تبیین کننده بسیاری از تحولات سیاسی-اجتماعی معاصر بوده است از این رو در نوشته حاضر سعی ما بر آن است که نقش توامان یا تعامل دولت و جامعه مدنی در فرآیند توسعه در ایران (بویژه در تحولات بیست سال پس از انقلاب، 78-1358) را از منظر جامعه شناسی سیاسی و اقتصاد سیاسی مورد بررسی قرار دهیم. بر این اساس پس از طرح مبانی نظری و متدلوژیک پژوهش، پیشینه و سیر تاریخی گفتمان توسعه و جامعه مدنی را مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس با بهره گیری از داده های تاریخی و آماری به تحلیل و تبیین رابطه ومیزان نقش دولت، گروهها و نیروهای مختلف جامعه در روند توسعه و دگرگونیهای پس از انقلاب (شکل گیری نظام، جنگ تحمیلی، بازسازی و اصلاحات پس از جنگ، واقعه دوم خرداد و رویدادهای پس از آن) خواهیم پرداخت.
بهرام مستقیمی قمی احمد نقیب زاده
در اوایل سال 1998 با اقدام صربستان به سرکوب زدن شدید آلبانیاییان کوزوو بحران در آن منطقه جنبه بین المللی پیدا کرد و منجر به درگیری قدرت های بزرگ و مداخله نظامی ناتو شد. این واقع نخستین بحران در منطقه و جهان نبود. به هر حال، با تحلیل و مقایسه بحران ها برای یافتن چرائی و چگونگی شکل گرفتن، بسط یافتن و خاتمه پذیرفتن آنها می توان به نکات مشترک و اصول و قواعدی درباره همه آنها دست یافت. همه این نکات مشترک، قواعد و اصول با عدم اطمینان ملازمه دارند.با توجه به نکات مشترک و اصول و قواعد مزبور، از لحاظ بحث حاضر، پرسش این است که آیا با زیرگرفتن شرایط بین المللی و اوضاع داخلی کشورها پیش بینی یک بحران بالقوه امکان پذیر است و آیا می توان از این امکان برای رسیدن به هدف های خاص استفاده کرد؟ (فکر توطئه) به عبارت دیگر، آیا دستیابی به هدفی از پیش تعیین شده از طریق فرایند راهبری بحران مبتنی بر یک برنامه عمل به دقت طراحی شده امکان پذیر است؟ با توجه به ناسازگاری عدم اطمینان موجود در فرایند راهبری بحران با دقت مفروش در فکر توطئه پاسخ منفی است. بررسی حاضر، که در دو قسمت ساماندهی شده است، پاسخ مزبور را تایید می کند. قسمت نخست به بحثی کلی درباره بحران اختصاص یافته که، در چهار فصل)) تعریفی از بحران به دست می دهد و پدیدار بحران، راهبردی بحران و نتایج و آثار بحران، همین طور فکر توطئه)) را بررسی می کند. در قسمت دوم بحران کوزوو بره عنوان یک مطالعه موردی موضوع رسیدگی قرار گرفته است. این قسمت، مرکب از پنج فصل، درباره سامانه بین المللی در انتهای سده بیستم و ارزیابی یافته های بخش نخست درباره بحران کوزوو است.