نام پژوهشگر: حسین جورسرا
حسین جورسرا مهدی دهباشی
مسأله ارتباط دین با عقل و علم جزء دغدغه های اصلی باربور و جوادی آملی در غرب و شرق عالم و با دو جامعه دینی متفاوت می باشد. جوادی آملی با پایه قرار دادن دین، علم و عقل را در درون دایره دینی قرار داده و تعارض بین دین و علم و عقل را موجه ندانسته و تعارض آن دو را با نقل می داند و راه حل های خوبی هم ارائه می دهد اما باربور با پایه قرار دادن علم و پیش فرض جدایی دین با علم به دنبال نظریه ی گفتگو میان آن دو است و دغدغه ی این را دارد که دین همانند علم ساختار و مدل مشخصی دارد و می تواند به عنوان منبع معرفت و روش زندگی قرار گیرد اما جوادی آملی دغدغه ی تأکید بر عقل در دایره دینی را دارد. هر دو متفکر محدودیت علوم تجربی را مطرح می نماید. در تطبیق نظریات این دو متفکر در حوزه نگاه کلان و فلسفی به این سه مقوله و بحث قلمرو دین کمک شایانی از جوادی آملی می توان گرفت و در مسأله علم و ساختارها و روش های آن و در نقد نقل های دینی و طرح معیارهای ارزیابی آنها از باربور کمک شایانی می توان گرفت. دراین رساله ابتدا به دنبال ادبیات تاریخی این مساله وبد توصیف نظریات این دو متفکر وسپس طرح شباهتها وتفاوتها وهمچنین با نگاهی تطبیقی به دنبال درک بهتر این مساله میباشیم