نام پژوهشگر: طیبه فولادچنگ

بررسی رابطه عوامل شناختی و رفتاری با سازگاری و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1390
  طیبه فولادچنگ   جهانگیر کرمی

مالتیپل اسکلروزیس شایع ترین اختلال تحلیل برنده غلاف میلین در سلسله اعصاب مرکزی است. این بیماری در سنین اولیه جوانی با تخریب موضعی یا تکه تکه شدن میلین در سلسله اعصاب مرکزی شروع می شود و با دوره های نامنظم عود و بهبود علائم همراه است. بیماری ام.اس جزء بیمار ی های مزمن است که ابعاد روان شناختی بسیاری دارد. اغلب در بیماری های مزمن ابعاد روا ن شناختی چشم پوشی می شود در حالی که بیشتر بیماران با این جنبه های روان-شناختی که از مشکلات پزشکی مزمن ناشی می شود، سازگار می شوند. از ابعاد روان شناختی موثر بر بیماری می توان بعد شناختی و رفتاری را نام برد. از نظر شناختی عواملی همچون باورهای خودکارآمدی و ادراک بیماری و از نظر رفتاری نیز عواملی چون کنترل و تنظیم هیجانات، پذیرش بیماری و سازگاری با آن می تواند موثر باشد. هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطه عوامل شناختی-رفتاری بر سازگاری وکیفیت زندگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس است. این پژوهش از نوع کاربردی است و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مرد و زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس ساکن در شهر اصفهان و کرمانشاه می باشد. نمونه شامل 212 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود که 87 نفر از مرکز توانبخشی بهزیستی و انجمن ام.اس استان کرمانشاه و 125 نفر از کلینیک تخصصی ام.اس بیمارستان الزهرا و انجمن ام.اس اصفهان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه ادراک بیماری(bipq)، مقیاس آسیب پذیری روانی(pvs)، مقیاس باورهای مربوط به هیجان (bes)، مقیاس پذیرش بیماری مزمن(achc)، پرسشنامه سلامت عمومی(ghq)، پرسشنامه کیفیت زندگی (msqol) و مقیاس سازگاری اجتماعی وشغلی(wsas) می باشد و داده ها توسط برنامه آماری spss-18 آنالیز شدند. نتایج حاصله نشان داد که بین عوامل شناختی و رفتاری و سازگاری، سلامت عمومی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس همبستگی معناداری وجود دارد. کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران ساکن شهر اصفهان و سازگاری در بیماران ساکن شهرکرمانشاه بالاتر بود.