نام پژوهشگر: عبدالرحمن رحیمیان بوگر
عبدالرحمن رحیمیان بوگر حسن صالحی نجف آبادی
تنش خشکی مهمترین عامل محدود کننده کشت و توسعه سبزفرش ها در مناطق خشک و نیمه خشک است. اکنون با توجه به روند کاهشی آب قابل دسترس در این مناطق کاربرد روش های مختلف مدیریتی برای جلوگیری از آسیب های ناشی از کم آبی در جنس های مختلف سبزفرش دارای اهمیت می باشد. بنابراین در بررسی حاضر برای کاهش اثرهای منفی تنش خشکی روی سه جنس سبز فرش های فریژکنتاکی، چاوی و چایر از ترکیب رادیکال آزاد نیتریک اکسید (no) که مولکولی فعال با وظایف ویژه می باشد استفاده گردیده است. برای ایجاد no از دو ترکیب سدیم نیتروپروسید (snp) و پتاسیم نیتریت (pn) در سه غلظت 150، 200 و 250 میکرومولار در شرایط مختلف دورهای آبدهی 3، 5، 7 و 9 روز در جنس های مختلف سبزفرش استفاده گردیده است. این بررسی در قالب طرح بلوک های به طور کامل تصادفی با آزمایش فاکتوریال با دو سال تکرار در سال های 1389 و 1390 انجام شد، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری spss-16 واکاوی و میانگین ها با استفاده از آزمون lsd در سطح 5% مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تنش خشکی به طور معنی داری بر شاخص های ظاهری اثر داشته و باعث کاهش کیفیت ظاهری، ارتفاع، وزن تر و خشک رو شاخساره، شاخساره کل و ریشه گردیده است. تیمارهای مختلف snp و pn به طور معنی داری اثرهای منفی تنش خشکی بر شاخص-های ظاهری گیاه را تعدیل کرده اند. به طوری که تیمار 200 میکرومولار snp و تیمارهای 200و 250 میکرومولار pn بهترین تاثیر را در کنترل اثر منفی تنش خشکی روی شاخص های ظاهری در هر سه جنس سبزفرش داشته اند. همچنین تنش خشکی بر شاخص های شیمیایی اندازه گیری شده تاثیر منفی داشته است، و آسیب های ناشی از آن برای سبزفرش های چاوی و فریژکنتاکی به طور معنی داری نسبت به چایر بیشتر بوده است. اما تیمارهای 200 میکرومولار از هر دو ترکیب snp و pn به طور معنی داری باعث کاهش اثرهای منفی تنش خشکی در هر سه جنس سبزفرش مورد استفاده شده است.
فریبا ساعدی سید محسن موسوی نیک
چکیده: به منظور بررسی منابع مختلف کودی بر عملکرد کمی و کیفی گیاه داروئی کاسنی((chicorium intybus l. تحت تنش خشکی، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1393-1392 در مزرعه تحقیقاتی پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل واقع در شهرستان زهک(چاه نیمه) انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل تنش خشکی در سه سطح d1 : 60 میلی متر تبخیر(شاهد)، d2 : 90 میلی متر تبخیر(متوسط)، :d3 120 میلی متر تبخیر(شدید) به عنوان عامل اصلی و چهار سطح کود شامل : 1-شاهد(بدون مصرف کود)، 2-کود دامی(30 تن در هکتار)،3-کود مرغی(30 تن در هکتار)، 4-نانو پتاسیم 27 درصد(10 کیلوگرم در هکتار)، 5-سولفات پتاسیم(150 کیلوگرم در هکتار) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. صفات مورد بررسی شامل صفات کمی ( ارتفاع گیاه، تعداد شاخه های اصلی و فرعی، قطر و تعداد گل، عملکرد گل خشک و عملکرد شاخساره) و کیفی شامل (کلروفیلa و b، کلروفیل کل، کارتنوئید، فنل کل،پرولین، کربوهیدرات، درصد نیتروژن و پروتئین، عناصر پتاسیم، فسفر و روی،درصد اسانس، عملکرد اسانس، شیکوریک اسید، درصد اینولین، آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر تنش خشکی بر تمامی صفات در سطوح مختلف معنی دار گردید. با تشدید تنش تمامی صفات کمی، رنگیزه-های فتوسنتزی، نیتروژن و پروتئین، اینولین و فسفر نسبت به شاهد کاهش نشان دادند. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و مقدار پرولین، فنل کل، هیدرات های کربن محلول، کارتنوئید، درصد و عملکرد اسانس، شیکوریک اسید، عناصر روی و پتاسیم با تشدید تنش خشکی افزایش یافتند که این افزایش به خاطر سازوکار داخلی گیاه برای مقاومت در مواجهه با شرایط تنش می باشد. طبق نتایج حاصله کودهای مختلف سبب افزایش تمامی صفات کمی وکیفی کاسنی شد. کودهای آلی و نانو پتاسیم بیشترین تاثیر را بر اکثر صفات کاسنی گذاشتند، سولفات پتاسیم در بیشتر پارامترها نسبت به بقیه کودها ضعیف تر عمل کرد. مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین میزان در صفات مورفولوژیک و برخی پارامترهای فیزیولوژیک از جمله کارتنوئید، درصد نیتروژن ، پروتئین، فسفر و آنزیم کاتالاز از کود مرغی و عدم تنش بدست آمد. حداکثراینولین استحصالی از تیمار کود دامی در شرایط بدون تنش بدست آمد که نسبت به شاهد45/13 درصد افزایش نشان داده است. بیشترین مقدار کربوهیدارت محلول، فنل کل، پرولین، درصد و عملکرد اسانس، شیکوریک اسید، روی، پتاسیم و مقدار آنزیم های پراکسیداز و پلی فنل اکسیدازکسیداز از تیمار نانو پتاسیم حاصل شد. به طور کلی کاربرد کود های آلی و نانو در شرایط تنش خشکی سبب بهبود اکثر صفات کاسنی از جمله صفات داروئی آن شامل شیکوریک اسید، اسانس و اینولین می شود لذا کاربرد آنها در راستای کشاورزی ارگانیک و پایدار قابل توصیه می باشد.