نام پژوهشگر: رضا غفاری هریس
رضا غفاری هریس بهمن فیروزمندی
تالش نام سرزمین پر رمز و رازی است؛ این نام در روزگار باستان به منطقه وسیعی اطلاق می شد که شامل سواحل غربی دریای کاسپین در داخل مرزهای فلات ایران تا حوالی رودخانه قره سو در استان اردبیل در غرب و در جنوب تا دره رودخانه سفید رود که مرز بین منطقه کوهستانی تالش نشین در غرب سفید رود و گالش نشین در شرق این رودخانه می شد اما امروزه به شهرستان کوچکی در غرب میانه استان گیلان محدود می شود اما هنوز اکثر ساکنان غرب گیلان از حدود سفید رود تا عنبران و نمین در استان اردبیل خود را تالش می نامند و کمابیش به این زبان و فرهنگ آشنایی دارند. کاوشها و مطالعات باستان شناختی در این منطقه دارای سابقه ای حدود 110 ساله است که با مطالعات ژاک دمرگان و بردارش هنری از سال 1899 میلادی در محوطه های گورستانی چون داش کپرو، لاله زار، حسن زمینی و آق اولر آغاز شده و با چاپ و انتشار این مطالعات در آن زمان نوعی نگرش خاص به عصر آهن و تحولات خاص این دوره در فلات ایران پدیدار شد. این نگرش با طرح سوالاتی چون نحوه حضور و چگونه گی حضور و زندگی اقوام ایرانی و غیر ایرانی که در مناطق شمال و شمال غرب حضور داشتند سعی در تبین آثار هنری و دست ساخته ها و گورستانهای وسیع بجای مانده از این اقوام پرداخت. در این زمینه کاوشها و مطالعات زیادی صورت گرفت که شاید بتوان کاوشهای دره سفید رود در بین سالهای 1340 تا 1350 را نمونه بارز آن دانست که منجر به کشف جالب ترین مجموعه اشیاء هنری باستانی از گورستانهای این منطقه بخصوص مارلیک گردید. کاوشها و بررسی های منطقه تالش نیز بصورت کوتاه و زودگذر در سال 1352 بوسیله مرحوم شهیدزاده در دوخالکوه اسالم دوباره آغاز گردید که این مطالعات عمری زودگذر داشت. اما از سال 1375 و با حضور دوباره پژوهشگران باستان شناسی کشور در منطقه میانرود و وسکه در حوضه رودخانه شفارود شهرستان رضوانشهر در بخش شرقی تالش این مطالعات جانی دوباره گرفت. این هیات باستان شناسی به سرپرستی محمدرضا خلعتبری از سال 1379 کارهای پژوهشی خود را در شهرستان تالش متمرکز نمود و بواسطه بررسی های اولیه با انتخاب حوزه رودخانه کرگانرود به عنوان مرکز ثقل مطالعات خود رهگشای بسیاری از سوالات مطرح شده در زمینه های گوناگون حیات فرهنگی منطقه در طی اعصار و قرون گذشته گردید. در طی کاوشهای منظمی که بین سالهای 1379 تا 1385 در حوزه رودخانه کرگانرود صورت گرفت محوطه های گورستانی وسیعی از قبیل اسب سرا، تندوین، تول، ویل و مریان مورد بررسی و کاوش باستان شناختی قرار گرفت که حاصل تمامی این کاوشها در قالب کتابهایی بصورت منظم چاپ و منتشر گردیده است. با انجام این مطالعات و آغاز کشفیات صورت گرفته شاید بتوان دستبند مفرغی منقور به خط میخی اورارتو را که در گورستان تول و در طی کاوشهای سال 1381 کشف گردید، مهمترین کشف ارزشمند این مطالعات باستان شناختی نامید؛ سوالاتی در زمینه نحوه سکونت و معماری مسکونی و نحوه معیشت این اقوام مطرح گردید. به تبع وجود این گورستانهای وسیع با معماری کلان سنگی و گورهای بزرگ خانواده گی که در این منطقه به وفور یافت می شوند این نکته را به ذهن متبادر می نماید که این گورها دارای صاحبانی با سکونت و معیشتی در خور توجه در این منطقه بوده اند که با توسعه جامعه و ایجاد طبقات مرفه سعی در تقویت جنبه پایداری و ماندگاری فرهنگ و تمدن خود می نموده است. در این پژوهش با کنکاش حوزه آبریز این رودخانه بزرگ و دایمی سعی در بررسی، کشف و معرفی محوطه های مسکونی این فرهنگ در این حوزه شده است که منجر به شناسایی محوطه های مسکونی ارزشمندی چون تول، مکش، آق اولر، رازان و ... شد. بی شک انجام مطالعات و کاوشهای میدانی در روشن نمودن هرچه بیشتر نحوه سکونت و معیشت این اقوام ما را یاری خواهد نمود. واژگان کلیدی: تالش، باستان شناسی، عصر آهن، گورستان، سکونت.