نام پژوهشگر: حسام الدین نقوی
حسام الدین نقوی فرامرز خجسته
مفروضات پژوهش این بوده که در هرکدام از دوره های تاریخی یکی از عناصر هویتی مانند دین، زبان، سرزمین ، فرهنگ و ملیت ، هویت غالب بوده و در دوره های بعد هویت های دیگر؛ اما هیچ کدام از این عناصر هویتی، پس از گذران کارکرد خود از بین نرفته بلکه در سلسله مراتب هویتی ، جای گزین هویت های دیگر شده و در دوره های متاخر در پیکره ی بزرگتری که آن را هویت ملی می نامیم ادغام شده اند. روش انجام کار ، هم به شیوه ی توصیفی است و تحلیل محتوا که از کارآمدترین تکنیک ها در پژوهش های ادبی شناخته شده است. درتحلیل محتوا، بایک متغیر مستقل، یک یا چندمتغیر وابسته و یک ثابت مواجه هستیم. متغیر مستقل این تحقیق هویت ملی است که فصل دوم رساله رابا عنوان جامعه شناسی هویت به خود اختصاص داده است. هویت ملی ترکیبی است از دو واژه هویت وملت. در زبان های فارسی ، عربی ، انگلیسی و زبان های هم ریشه ی با آن ها، با تحول مفهومی ، هویت به معنی هم سانی ، ذات، فردیت ، شخصیت و آن چه موجب شناسایی افراد می شود ، مانند کارت شناسایی و شناس نامه به کار برده می شود. هویت سیستم کنترل کننده ای است که مجموعه ای از هنجارها و ضد هنجارها را در فرد و جامعه به وجود می آورد و معنای چگونه بودن را به فرد القا می کند و یا وضعیتی است که به فرد می گوید او "کیست“و " چیست " و بدین سان مجموعه ای از معانی را برای او تولید می کند. پس هویت مفهومی ذهنی، درونی و مرتبط با حوزه معنا بوده و خصیصه ی ذاتی فرد و جامعه نیست ، خصلتی سیال و دگرگون شونده دارد ، و ازلی و ابدی هم باقی نمی ماند بلکه محصول توافق ها و عدم توافق ها است. این فهم هویتی از منابع معناسازی مانند دین، زبان، فرهنگ، نژاد، ملیت، جنسیت، جغرافیا، طبقه اجتماعی و تمایلات گروهی و قومی سرچشمه می گیرد. عنصر آگاهی و تعلق خاطر نسبت به آن گروه از عناصر ضروری سازنده ی هویت های اجتماعی است.همین تعلق خاطرها و آگاهی های جمعی است که فرق و تمایز بین " ما " و " دیگران " را ایجاد می کند و با کلید واژه هایی هم چون : هویت و غیریت ـ خودی و بیگانه ـ خودمانی و غیرخودمانی در هویت شناسی تعریف می گردند. ملت، یک جمعیت انسانی است که اعضای آن دارای سرزمین ، تاریخ ، اسطوره ، خاطره های تاریخی ، فرهنگ عمومی ، اقتصاد ، حقوق و وظایف قانونی مشترکی هستند. حکومت های محلی یا سراسری بعد از اسلام برای توجیه مشروعیت خودبیشر به تاریخ و اساطیر باستانی ایرانی توسل می جسته و بر ریشه های ایرانی خود تأکید می نموده اند،این موضوع و سایر گواهی ها نشان می دهند، عنصر ملیت که در میان ایرانیان از دیرگاه یعنی اواسط قرن سوم میلادی از سوی پادشاهان ساسانی با ایجاد مرزهای سیاسی و جغرافیایی مشخص و رسمی نمودن دین زردشت ایجاد گردیده بود ، هم چنان در ناخودآگاه جمعی وجود داشته است؛ مفهوم هویت ایرانی پس از ساسانیان نیز در چهارچوب روایات تاریخی و ادبی برای استحکام مبانی سیاسی ـ اجتماعی درتقابل با حکومت خلافت عباسی مورداستفاده قرارگرفته است. پیشینه ی حضور عنصر ملت و مرزهای جغرافیایی مشخص به پیش از اسلام و به دوره ی ساسانیان برمی گردد. و این نظریه که یکی از مسائل بحث انگیز و مورد مناقشه در میان نظریه پردازان معاصر می باشد، از مسائل مهم جامعه شناسی تاریخی ایران است. رخ دادهای مهم تاریخی در هرمزگان سقوط ساسانیان و فتح هرمز قدیم (میناب فعلی) درسال 30هجری در زمان خلافت عثمان، به دست سردار او عبدالله بن عامر ، حاکم بصره که منجر به دگرگونی در هویت دینی اهالی می شود هرچند که جزیره قشم و هرمز و سایر جزیره ها و آبادی های هم جوار آن قبلاً و در زمان خلافت عمر فتح گردیده بود. حادثه ی مهم دیگر مهاجرت گسترده ی اقوام عرب همسایه از جمله طوایف بنی صفاق ، ازدی ، بنی عماره و آل ابی زهیر درحدفاصل قشم ، میناب ، بندرلنگه و شمال غربی هرمزگان است که تأثیرات قابل ملاحظه ای در ترکیب جمعیتی فرهنگ ، گویش و هویت اجتماعی در آبادی های نوار ساحلی برجای نهاد. واقعه دیگر برآمدن پادشاهان محلی هرمز توسط محمد درم کوب است که در اواسط قرن پنجم صورت می گیرد. این خاندان حکومتی، ابتدا به صورت نیمه مستقل، حکومتی محلی را بنا نهادند و خراج گزار حکام کرمان و فارس بوده اما در آغاز قرن هشتم به علت تهاجم سرداران گورکانی مرکز حکومت خود را از میناب(هرمزقدیم) به جزیره جرون (هرمزجدید) منتقل می نمایند و با تشکیل حکومتی مستقل پس از چندی آن را به صورت یکی از بزرگترین بنادر آزاد تجاری و بین المللی جهان آن روزگار درآورده و تاثیرات زیادی در شکوفایی اقتصادی، تحولات فرهنگی،غرور ، برتری جویی و هویت اجتماعی منطقه می گذارند. حادثه بسیار مهم دیگر اشغال هرمزگان و خلیج فارس در اوایل قرن دهم توسط حکومت استعمار گر پرتغال است که بیش از 116سال به درازا می کشد. واقعه تاسف بار دیگر موضوع اجاره بندرعباس و توابع آن به امامان مسقط است که در دوره زندیه روی می دهد و تقریبا تا اواخر قاجار به طول می انجامد. فرهنگ شفاهی و آن چه به آن تعلق می گیرد ، بازتاب ارزش های اجتماعی آن مردم و تعلقات خاطر آن هاست. سنت و ادبیات شفاهی بیش از ادبیات مکتوب در نمایش هویت های اجتماعی و احساسات و تعلق خاطر انسان ها دخیل اند. این فرهنگ با دو کارکرد سلبی و ایجابی رفتار باشندگان و زیستمندان خود را قالب می گیرد. فرهنگ شفاهی هرمزگان، این ویژگی را از طریق برخی از اصطلاحات با بار معنایی خاص خود و برچسب های تحقیرآمیز نسبت به دیگران، تمایز " خودی " و " غیرخودی " یا " هویت و غیریت " را نشان داده است و غالباً به صورت سلبی یا ایجابی به برتری خود و فروکاستن ارزش اجتماعی گروه هایی مانند اقوام جت، کرش، لوطی، رودباری، ترک، غز، لر، سیاه، شهرشن، سرحدی و غیربومی پرداخته است در این پژوهش شعر کلاسیک هرمزگان به سه زیربخش رزم نامه ، بزم نامه و رازنامه تقسیم شده است ؛ سه ابر متن شاه نامه فردوسی در "رزم نامه" پنج گنج نظامی در "بزم نامه" و مثنوی معنوی در "رازنامه" به عنوان متون مادر و پیش متن درمتون حماسی ، غنایی و عرفانی در نظر گرفته شده و آثاری که چه از نظر مضمون و چه از لحاظ سبک به تقلید، تکمیل، تضمین و استقبال از آن ها سروده شده اند ، بیش متن نامیده شده اند. موضوعی که درگونه های ادبی و شعری هرمزگان چشمگیر می باشد و یکی از دلایل عمده ی آن برخورد مداوم اقوام " خودی " با " غیر خودی " است، فراوانی رزم نامه ها نسبت به گونه های ادبی دیگر است؛ رزم نامه شعری حماسی است؛ شعر حماسی نیز بر بنیاد ستایش از خیر و نیکی و ستیز با شر و بدی استوار بوده و جان مایه ی آن بر پایه ی اغراق در باب صفات و نکو داشت " خود " و کوچک داشت " دیگری " و " غیرخود " است. در جنگ نامه ی کشم که روایت فتح قشم و شکست پرتغالی هاست و سروده ی یکی از شاعران ناشناس بومی می باشد، به عنوان نمونه و الگویی شماتیک، هریک از عناصر هویت ساز مانند دین، زبان و سرزمین به صورت اختصاصی تشریح و تحلیل شده است. بزم نامه دومین زیربخش ادبیات منظوم هرمزگان است دراین جا، به جای شاه نامه ، پیش متن موردنظر، پنج گنج نظامی و به صورت خاص مثنوی خسرو و شیرین او است؛ سلیمی جرونی که به پیروی از نظامی مثنوی شیرین و فرهاد خود را سروده است، شاعر قرن نهم هجری هرمزگان بوده و این مثنوی را به سلغرشاه یکی از پادشاهان خوش نام هرمز تقدیم کرده است. فرهاد و شیرین ، با محوریت و میانجی هویت ایرانی کاویده شده است. سلیمی جرونی به دلیل رعایت ایجاز، کاربرد هنجارهای گویشی جنوبی و عناصر بومی مانند خرما، رطب، کشتی، ناخدا، نهنگ، دریا، ساحل، گرما ، جرون و... و نیز روی کرد متفاوت او به عشق و تکیه نمودن بر نقش فرهاد و عشق غیر زمینی او به جای خسرو ، دراین مثنوی از نظامی فاصله گرفته و با استفاده از اسطوره ها و قهرمانان ملی ایرانی و بهره گیری از بن مایه ی اندیشه ورزی ایرانیان که همان " نظام دو بینشی خیر و شر است ” ، هویت ایرانی را به نحو بارزی در مثنوی خود به نمایش گذاشته است. سومین زیربخش ادبیات منظوم رازنامه است که در آن دیوان محیا قتالی از شاعران قرن یازدهم هرمزگان با محوریت و انگشت نهادن بر هویت فردی و هویت جنوبی تحلیل گردیده و شعر- موسیقی های او که به شروند معروف است و شناس نامه ای بومی دارد به عنوان بیش متن دیگر ادبیات عرفانی بررسی شده است. نثر در هرمزگان نیز مانند سراسر ایران زمین و ادبیات ملی تا همین اواخر همواره در سایه ی شعر قرار داشته و به همین سبب از نظم عقب مانده است؛ از اینرو در بیان نثر در هرمزگان، نباید همان سیر و تطوری که در ادبیات وجود دارد و ادبیات داستانی، عامیانه، عاشقانه، علمی، تاریخی و خاطره نویسی را در برمی گیرد ، انتظار داشت. به همین سبب برای راه یابی به این گونه ی ادبی از بررسی های آرشیوی و اسنادی استفاده شده مکاتبات اهالی، امیران و پادشاهان هرمز یکی از مهم ترین منابع در مورد پیشینه هرمزگان " اسناد فارسی، ترکی و عربی درباره ی هرمز و خلیج فارس در آرشیو ملی پرتغال " است؛ بخش قابل توجهی از این اسناد به مکاتبات اهالی هرمزگان، به خصوص دیوان سالاران، پادشاهان، امیران و وزیران هرمز خطاب به حکومت، دربار و فرماندهان نظامی پرتغالی و نیز به شرف الدین فالی ، قهرمان مبارزه با استعمار و وزیر تبعید شده ی هرمز به لیسبون است. در این نامه ها که مملو از دل نوشته ها و شکوائیه ی اهالی منطقه ، سران و دیوان سالاران هرمز می باشد، طعم تلخ شکست و ناکامی و تغییر هویت اهالی از " شهروندی " به " شهربندی " به خوبی قابل ردیابی است و عنصر هویتی جغرافیایی، دینی، نژادی و حاکمیت ارضی در خلال آن ها بسیار برجسته و پررنگ است. ادبیات دیوانی هرمزگان دومین زیربخش ادبیات منثور نیز بر پایه ی منابع آرشیوی و اسنادی است؛ این متن ها از میان آرشیو اسناد سیاسی و اجتماعی بندرعباس که درسال 1385 از سوی بنیاد ایران شناسی منتشر گردیده انتخاب شده است و مربوط به اواخر دوره ی صفویه تا پایان قاجاریه می باشد و موضوع آن ها گزارش ها، فرمان ها، احکام، اخبار نظامی و اداری و موضوعات شخصی و گوناگون است. هویت ملی و سرزمینی دراین اسناد هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق دال ها و انگاره های جمعی و به سخنی دیگر به صورت گفتمان(discourse) ظاهر شده است. مکتوبات اهالی هرمزگان در مطبوعات عصر مشروطیت این نوشته ها نیز متون آرشیوی اند که در سال 1385 از سوی بنیاد ایران شناسی تحت عنوان گزیده ی مقالات ، اخبار روزنامه های مهم درباره ی خلیج فارس منتشر شده و مطالبی که دراین قسمت مورد بررسی قرار گرفته ازمیان مکتوبات اهالی هرمزگان از لا به لای روزنامه های حبل المتین ، ثریا ، اختر ، چهره نما برگزیده شده است و محتوای بیشتر آن ها تصویر فضای ادبی آن دوره را نشان می دهد که مملو از روحیه ی ناسیونالیسم بوده و تحقق حاکمیت ملی، مبارزه با استعمار انگلیس... در تاروپود آن ها تنیده است و خبر از آشنایی نخبگان و نویسندگان بومی هرمزگان با این مفاهیم -که از اصطلاحات کلیدی گفتمان هویت ملی است - می دهد. ساده نویسی و گرایش به رئالیسم از خصوصیات ادبی این مکتوبات می باشد. هویت ملی در سفرنامه ی سدیدالسلطنه کبابی سدید به دلیل دوستی و حشرونشر با بیشتر بزرگان و مفاخر ادبی ایران و تحصیل نزد سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ حسین اهرمی، یعنی دوتن از نظریه پردازان عصر مشروطیت، گفتمان هویت ملی، وحدت اسلامی و مبارزه با غرب استعمارگر به عنوان " غیر " و " دیگری " در وی رشدیافته و تقویت می شود. درسفرنامه، اندیشه ی نوجویی و مولفه های آگاهی ملی که مهم ترین آن ها توجه به علم و آموزش، بهداشت عمومی، اصل برابری انسان ها، روحیه تساهل و تسامح، انصاف و انعطاف فکری، پرهیز از مطلق گرایی و کلی گویی، گسترش عرصه های فردی و خصوصی و گرایش به دگراندیشی می باشد، به روشنی قابل مشاهده است. تأثیرپذیری کبابی از ادبیات مشروطه با ساده نویسی و رئالیسم ادبی و خاطره نویسی به عنوان روایت فردگرایانه از زندگی ، اهمیتی نو می یابد. بر پایه برآیند ناشی از این رساله که بر اساس گواهی ادبیات شفاهی و مکتوب پیشین هرمزگان است، نشان می دهد که اهالی این خطه پیش از قرار گرفتن جوامع جهانی در گردونه ی تمدن جدید ، دارای اشکال و صورت های متفاوتی از هویت اجتماعی بوده اند که ریشه در ساختار موزائیکی جامعه ی هرمزگانی داشته است. ساکنان منطقه به دلیل تهاجم و ورود و خروج و جابه جایی مداوم جمعیت ها، مفهوم ریشه داری از " خود " و " غیرخود " در ذهن داشته و لحظه ای از دغدغه ی هویت غافل نبوده اند. در ادبیات منظوم هویت دینی در جنگ نامه ی شاه زندو و حماسه های دینی میناب، هویت دینی- ملی در جنگ نامه ی کشم ، هویت قومی و قبیله ای در جنگ نامه ی دالان ، هویت ایرانی در مثنوی شیرین و فرهاد و هویت فردی و جنوبی در دیوان محیا بازتابیده است. در ادبیات منثور هرمزگان نیز از جمله در منشأت اهالی، امیران و پادشاهان هرمز و ادبیات دیوانی و مکتوبات اهالی هرمزگان در روزنامه های عصر مشروطیت ، ردپای هویت ملی- ایرانی، با بسامد بالای واژگانی چون: حکومت ،دولت ، ملت ، استعمار ، بیگانه ستیزی ، حکومت مرکزی ، اقتدار سیاسی ، مرزهای جغرافیایی ، و در سفرنامه ی سدید ، آزادی ، تفرد ، نوجویی ، علم گرایی ، خرد گرایی و هویت ملی به روشنی مشاهده می شود. در عصر انفجار اطلاعات ، دیگر هیچ هویت مکانی و جغرافیایی و حد و مرزی ، قطعی و دائمی نیست و هیچ گونه تمایز ، تفکیک و جدایی و خودی و غیرخودی ای نیز دست نخورده باقی نمی ماند. پس باید آگاهانه به منظور تحقق تعیین سرنوشت، در مسیر این تحولات قرارگرفت و با آن هم گام شد و نگذاشت تا هویت های خاص ، سنت های ایستا ، تعصب و ایدئولوژی های محدودکننده ، گوهر انسانی را مورد تعرض قرار داده و قربانی یک دیگر نمایند.