نام پژوهشگر: زهرا السادات طاهری قلعه نو

بررسی عوامل دگردیسی سیمای محمود غزنوی در متون عرفانی (تا قرن هفتم)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  زهرا السادات طاهری قلعه نو   محمود عابدی

واقعیت این است که حکایات و داستان های مربوط به محمود سلطان غزنوی و ایاز غلام ترک او، در گذر زمان دچار تغییر و تحول شده اند و به صورتی درآمده اند که کمتر شباهتی با واقعیت‎های تاریخی مربوط به محمود و ایاز دارند، یکی از عواملی که سبب دگردیسی سیمای محمود و ایاز شده‎است، وجود آثاری بوده است که به این ماجرا دامن زده‎اند. نقل شدن‎های مداوم و افتادن حکایت‏های مربوط به این دو شخصیت در زبان داستان نویسان و اهل ذوق و عرفان سبب شده است یک حکایت و داستان معمولی به صورت‎های گوناگون در متون عرفانی بیان شود و گویی خصوصیت و عادت مردم است که کارهایی را که دوست دارند به کسی که جایگاهی دارد نسبت بدهند و با این کار در بزرگ کردن او می کوشند، همه این‏ها زمینه دگردیسی محمود غزنوی را به قهرمانی جاویدان و در عین حال مقدس به دلیل شخصیت کاریزماتیک محمود و نیز به این علت که او اسطوره دینداری بود، فراهم کرد. بدین ترتیب نویسندگان و شاعران داستان‎های محمود و ایاز را خارق‏العاده ترسیم کردند. همین داستان‏پردازی‎ها و شاخ و برگ دادن‏ها و هوا‏خواهی‎ها سبب شد که سیمای محمود و ایاز در هاله‏ای از ابهام فرو رود. به طوری که با گذشت زمان بسیار و با توجه به آثار موجود نمی‎توان درباره واقعیت یا افسانه‏ای بودن سیمای آن‏ها به طور قاطع مطلبی را بیان کرد، زیرا داستان‏هایی که در مورد آن‏ها پرداخته‎ شده‎است در نزدیک‏ترین متون زمانشان نیز به چشم نمی‎خورد. محمود و ایاز در آثار صوفیان آن‏گونه‎اند که مولفان با استفاده از این دو شخصیت‎ معانی بلندشان را به گوش خوانندگانشان می‎رسانند، برای این نویسندگان، کسانی که چهره‎شان در هاله‎ای از ابهام و قداست فرو رفته‎است گزینه مناسبی برای این مقصود بوده اند. از آن‎جا که استفاده از حکایات و داستان‏ها برای بیان دقایق و نکات عارفانه ضروری است، آثار عرفانی مملو از حکایات و داستان ‏است. ذهن مخاطبان نیز برای فهم مباحث استدلالی و منطقی نیازمند شواهد و مثال است، کاربرد داستان‏ها روش مناسبی برای این مقصود است. ذهن خیال‎پرداز مولفان و شاعران محمود و ایاز را که شخصیت‏هایی خاکستری و تاریک - روشنی در تاریخ بودند، در متون عرفانی نمادی از خداوند و بنده قرارداد، رازآلودگی سیمای محمود و ایاز و نوع رابطه‏شان، شاعران و نویسندگان را واداشت تا با توجه به این ابهام محمود را تجلی‎ای از خداوند بدانند، زیرا خداوند نیز وجود قدسی و رازآلود دارد. آن‏ها شخصیت ایاز را نیز تجلی انسان دانستند و رابطه محمود و ایاز را که رابطه‎ای ‎است برآمده از اختلاف و اختلاط میان دو طبقه بالادست و پایین‎دست، نمودی از ارتباط خدا و بنده تلقی کردند. محمود غزنوی از آن روی که فاتحی است که در لوای دینداری به قهر کافران همت گماشته و نیز بدین سبب که غلامی به نام ایاز را عاشقانه می‎پرستد، مورد توجه اهل نظر قرار گرفته‏است. این پ‍‍ژوهش؛ نشان می‎دهد که محمود و ایاز به تدریج در متون عرفانی و ادبی دگردیسی یافتند، به گونه‎ای که در ابتدا محمود و ایاز در حکایات کوتاه و گاهی به صورت تک جمله‏ای آورده‏شدند و به مرور زمان در آثار یک مولف چندین حکایت از محمود و ایاز به چشم خورد. آثار سنایی و عطار اوج درخشش شخصیت محمود و ایاز است. ارزش کار سنایی در این است که به شعر جنبه مردمی می‏دهد و محمود را طرف گفتگو با عامه مردم می‏کند؛ کاری که بعد از او عطار آن را به بهترین شکل انجام داد. محمود که در زمان حیاتش به سبب وجهه دینی و اشعار ستایشگرانه شاعران دربارش دچار دگردیسی شخصیت شده‏بود؛ با گرفتن القاب و عنوان‏‎های مختلف و با وجود ایاز، در متون عرفانی و ادبی جاویدان شد. تحولی که در قرن چهار رخ داد این بود که محمود غزنوی که «انگشت در کرده و در همه جهان قرمطی می‏جوید» به عنوان سفیر دینداری و مروّج اسلام معرفی شد، کسی‏که با خواندن تواریخی که حتی به نفع و به جهت تمجید و تعریف از او نوشته شده است؛ می‏توان به میزان خشونت‎ها و قتل و غارت‎های او پی برد. واقعه‎ای که بعدها رخ داد، این بود که مولفان صوفیه در متون عرفانی و ادبی محمود را به چنان تقدسی رساندند که گاهی از یادها رفت که، محمود غزنوی که بوده‏است و چه نوع کارهایی را انجام داده ‎است. نگارنده با انتخاب این موضوع برآن بوده‎است تا عواملی را که سبب دگردیسی سیمای محمود در متون عرفانی شده‏است، بررسی کند. مسئله پژوهش مسئله اصلی این پژوهش، تحلیلی واکاوانه در میان آثار عرفانی تا قرن هفتم است، براساس این پژوهش عوامل دگردیسی محمودغزنوی شناخته می شود. با توجه به اهمیت مسئله سعی شده است به شخصیت تاریخی محمود غزنوی و ایاز با نگاهی کلی گرایانه نگریسته شود. بعد از آن محمود و ایاز در متون عرفانی و ادبی نماد پردازی شد و تحلیل داستان‏‎ها مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت دگردیسی سیمای محمود و ایاز در متون عرفانی تا قرن هفتم که هدف اصلی و مهم این پژوهش بود و عوامل دگردیسی نیز با توجه به یافته ها توصیف و تبیین شد و سیر دگردیسی محمود و ایاز نشان داده شد. پرسش‎های پژوهش 1.محمودغزنوی چگونه به متون عرفانی وارد شد؟ 2.چه عواملی سبب شد محمود و ایاز که چهره‎ای تاریخی‎اند به چهره‎ای عرفانی تبدیل شوند؟ 3.کدام یک از شاعران و نویسندگان بیش از دیگران به محمود پرداخته‎اند و چرا؟ 4.شخصیت محمود از نگاه سنایی و عطار یکسان است؟ 5.چه عواملی سبب تفاوت نگاه سنایی و عطار نسبت به محمود غزنوی شده است؟ 6. کدام صفات برجسته محمود در آثار عرفانی برجسته می‏شود؟ ضرورت پژوهش و فایده آن با توجه به تحقیقات و مقالاتی که راجع به محمود و ایاز صورت گرفته ‏است، و با توجه به این‎که هیچ‏کدام از آن‎ها به تحلیل شخصیت محمود و ایاز نپرداخته‎اند‎ و نیز درخشندگی و حضور فعال محمود و ایاز در متون عرفانی با توجه به شخصیت تاریخی که داشته‎اند، ضرورت طرح این مسئله به عنوان پایان نامه را فراهم کرد. در این پژوهش سعی شده است، علاوه بر دادن اطلاعاتی جامع درباره شخصیت محمود غزنوی در فضای تاریخی و بررسی او در متون عرفانی، به این موضوع که چه عواملی سبب دگردیسی سیمای او شده‏است، بپردازیم. تصویری که از سیمای محمود و ایاز در ادبیات مطرح شده‏است، ناتمام و پایان ناپذیرست، این مسئله نیز ضرورت طرح این بحث را دو چندان کرد. نتیجه گیری در جای جای این نوشتار کوشیده‎ایم با استناد به متون تاریخی و منابع دست اول سیمای محمود غزنوی را آشکار و روشن سازیم. از یاد نبریم که در قلمرو بررسی تحلیلی آن هم از نظرگاه دگردیسی هنوز اندک مایه‏ایم و برای گستردن و پروردن آن نیازمند پژوهش‎هایی کارشناسانه هستیم. در کلیت این پژوهش نگارنده دریافت که سلطان محمود غزنوی برخلاف دیگر پادشاهان قدرتمند تاریخ در پس پشت خویش لایه‏هایی پنهان دارد که ذهن عارفان را به خود متوجه ساخته‏است. در ژرفای این پزوهش دریافتیم که سلطان محمود غزنوی نه مانند دیگر پادشاهان بلکه هم‏چون انسانی آرمانی در مدینه فاضله ذهن شاعران و نویسندگان عارف‏مسلک به دلایلی چون وجود اسناد و مطالبی دال بر رابطه او با عارفان و مردان حق، غزوات و جنگ‏های دینی که شکل او را مقدس و تبدیل به رهبری دینی کرد، وجود شاعران هم‏نفس او که چون شبکه‏های ماهواره‏ای و رادیویی و تلویزیونی قله‏های صعود و تحول او را یک‏شبه فراهم کردند، روابط سیاسی و مقبولیتی که از خلیفه دریافت می‎کرد، شخصیت مقدس و محبوب و کاریزمای او که در افقش همه ویژگی‏های یک رهبری ایده‏آل را داشت و در نهایت شخصیت افسانه‎ای ایاز، نقطه عزیمت سلطان محمود غزنوی را به شخصیتی اسطوره‎ای‏مهیا ساختند.