نام پژوهشگر: سیوان ولدبیگی
سیوان ولدبیگی کیومرث حبیبی
چکیده «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بالْقِسْطِ...» (حدید 25) ما رسولان خود را با نشانه های روشن فرستادیم و با آن ها کتاب آسمانی و میزان]= معیار شناسایی حق و قوانین عادلانه[ نازل کردیم تا مردم به اجرای عدالت بپا خیزند. بر اساس آموزه های دینی، جهان هستی بر پایه ی عدل و حق پایه ریزی شده است و چون انسان خلیفه پروردگار عادل در این جهان هستی است ازین رو عدالت به جهت فطری بودن آن مورد توجه انسان و مکاتب الهی و انسانی بوده است. از طرفی انسان به اقتضای نیاز، موجودی اجتماعی است و یکی از آثار حتمی زندگی اجتماعی، تزاحم در منافع و تجاوز به حقوق دیگران به مقتضای غریزه سودجویی انسان در برآورده کردن نیازهایش می باشد و ادامه چنین روندی جامعه انسانی را به انحطاط و نابودی می کشد. در اینجاست که به حکم فطرت و عقل انسان نیاز به مفهوم عدالت برای بقاء وسعادت انسان و جامعه ضرورت می یابد. امروزه یکی از مشکلات اساسی توسعه فضایی و ناحیه-ای،گسیختگی سازمان فضایی و عدم سلسله مراتب مبتنی بررابطه تعاملی میان سکونتگاهها است.در همین راستا تعیین و تشکیل سلسله مراتبی از سکونتگاهها که بتواند چارچوب موثری برای توزیع جمعیت،فعالیتها،خدمات و کارکردها در سطوح مختلف باشد ضروری است. بنابراین بکارگیری معیارها و روشهای کمی،جهت سطح بندی سکونتگاهها در سیستم فضایی مناطق،نه تنها موجب شناخت تفاوت میان سکونتگاهها می گردد،بلکه این سطح بندی، معیاری برای تعیین مرکزیت،همچنین تعیین انواع خدمات مورد نیاز و تعدیل نابرابری بین سکونتگاهها است(حکمت نیا،موسوی؛1385،ص 209). درهمین راستا سازمان فضایی شهر که متشکل از مناطق و نواحی شهری است از این قاهده مستثنی نیست به گونه ای که وجود نابرابری در توزیع خدمات و امکانات شهری که امروزه اکثر شهرهای کشور را در برگرفته است موجبات گسیختگی سازمان فضایی شهری و نابرابری اجتماعی را فراهم نموده و شکافی اجتماعی- اقتصادی را در ساختار اجتماعی شهر بوجود آورده است که تبلور عینی چنین ساختار شکنی اجتماعی را می توان در شکل گیری مناطق برخوردار،محروم و کاملا محروم و تقسیم بندی های از این دست مشاهده نمود. بنابراین در این تحقیق با استفاده از روش همبستگی به عنوان روش انجام تحقیق و با استفاده از مدل های سازمان فضایی و مکان یابی خدمات شهری همچون ضریب ویژگی ،ضریب پراکندگی، تاکسونومی عددی ، موریس و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی به عنوان روشهای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در طول تحقیق، به منظور بررسی وضعیت عدالت اجتماعی در فضای شهری محدوده مورد مطالعه که متشکل از 21 ناحیه شهری است معیارهای عدالت اجتماعی( نیاز- منفعت عمومی- استحقاق)، را با بهره گیری از مجموعه-ای از شاخصها(شاخص های توسعه انسانی ،شاخص های فقر،شاخص های مسکن،شاخص های مرتبط با کاربری اراضی و ... ) در قالب سه دسته شاخص اقتصادی،اجتماعی و کالبدی بعنوان مهمترین عوامل موثر در تحقق و عدم تحقق عدالت اجتماعی(توزیعی) در ساختار فضای شهری،از طریق محاسبه شاخصها و مقایسه آنها با وضع موجود و همچنین انطباق آن با پیشنهادات طرح های توسعه شهری سنندج مورد بررسی قرار می گیرند تا در نتیجه این تحلیل ها و بررسی معیارها مشکلات،موانع و کمبودها در خصوص تخصیص و توزیع متوازن هر یک از شاخص ها در ساختار فضای شهر، تبین و راهکارهای مناسب جهت متعادل نمودن هرچه بیشتر مسئله تخصیص و توریع شاخصها در راستای معیارهای عدالت اجتماعی، به منظور تحقق هرچه بیشتر عدالت در ساختار فضای شهری(عدالت توزیعی) ارائه گردد. نتایج حاصله بیانگر آنست که از نظر توزیع شاخص ها، فقط شاخص های تراکم خانوار،ضریب فعالیت،درصد باسوادی در وضعیت متعادل وسرانه مسکونی در وضعیت نسبتاً متعادل قرار دارند همچنین ساکنان با سطح اقتصادی-اجتماعی بالاتر از کاربری های خدمات شهری بهتری برخوردارند و الگوی توزیع کاربری های خدماتی شهری به نفع گروه های مرفه تر جامعه عمل نموده است بنابراین با وجود عدم تعادل در توزیع فضایی شاخص ها در بین نواحی و همچنین وجود همبستگی مستقیم و معنادار بین سطح اقتصادی-اجتماعی ساکنان نواحی با میزان برخورداری از کاربری های شهری و شاخص های کالبدی و نیز قرار گیری نواحی مرکزی شهری به عنوان قلب تبنده شهر که مورد توجه واستفاده عموم شهروندان شهر است در سطوح بسیار پایین توسعه کالبدی ، عدالت اجتماعی(معیارهای عدالت اجتماعی)در ساختار فضایی شهر سنندج به چشم نمی خورد.