نام پژوهشگر: فریبا آهنگ هفشجانی
فریبا آهنگ هفشجانی منصور میرزانیا
گرایش به زیبایی، به بهترین وجه، در ادبیات کهن ایران زمین، نمود یافته است. آثار ادبی قدیم، خصیصه های با ارزشی دارند که ناشناخته مانده اند و از آن جمله صورخیال برف و باران در شعر شاعران سبک خراسانی است که در این پایان نامه کوشش شده است تا ظرایف خیال گویندگان خراسانی با تکیه بر علم بیان و استناد به شعر آنان، دسته بندی و تفسیر شود. از این دیدگاه، ابر- ذرات ریز آبی که در جو معلقند- با بیشترین بسامد در بین شاعران این سبک، به ویژه منوچهری دامغانی گاه نماد جود و بخشش است و دست بخشنده ممدوح را می ماند و زمانی به مار شکنجی و پیل غرّان و زنگی حامله، تشبیه می شود و باران- فشرده بخاری که به صورت قطره ای بر زمین می چکد - با بیشترین تعابیر استعاری در شعر اشرافیت مدار این سبک، با عناصری چون مروارید، گوهر، یاقوت و ... تصویر می شود. و برف - زیباترین بلور طبیعت که از آسمان بر زمین می نشیند - با تشبیهات و استعارات فراوانی همچون کبوترانی که از ترس باز در هوا راه گم می کنند، زنبورهایی آشفته از خراب شدن لانه، کافوری که گرما زدگی زمین را درمان کند، دیبایی سپید برای تن پوش زمین و ... با تشبیه تفصیلی و محسوس به محسوس که شاخص ترین صورت بیانی شعر خراسانی است، تعبیر می شود. و جایگاه آنها بیشتر در تغزل و تنه اصلی قصاید است.