نام پژوهشگر: حسین سهرابی طرقی
حسین سهرابی طرقی مجید معارف
پژوهش حاضر به تبیین «بصیرت دینی در آموزه های علوی» پرداخته است. در این تحقیق، جایگاه و اهمیت بصیرت از دیدگاه امیر المومنین علی (علیه السلام)، عوامل و آثار نیک بصیرت و همچنین مبانی جهل و کوته بینی و پیامد های ناگوار آن مورد بررسی قرار گرفته است. با مراجعه به منابع معتبر و مورد وثوق محققین، تبیین معنای بصیرت، مبیّن آن است که این واژه صرفا به معنای دانش و آگاهی نیست، بلکه معنایی بس عمیق دارد. بصیرت در حقیقت، حاصل بررسی موشکافانه همه ابعاد دور و نزدیک یک مسئله و فراهم آوردن یک معرفت ویژه نسبت به آن به منظور ارزیابی واقعی و ژرف آن مسئله است، به طوری که هیچ گونه تردید و تزلزل در آن راه نیابد. بصیرت با این مفهوم عمیق، در دیدگاه امیرالمومنین (علیه السلام) جایگاهی رفیع دارد. از نظر حضرت، ارزش انسان، وابسته به معرفت و بصیرت او است و ایمان آنگاه برای مومن سودمند است که همراه نور بصیرت باشد. آن که بدون بصیرت گام در راه می نهد، بی گمان به بیراهه خواهد رفت و لذا هر چه پیش رود، از مقصد و منظور دور تر خواهد شد. با توجه به این جایگاه بلند، پژوهش با واکاوی سخنان حضرت به دنبال مبانی و عوامل ایجاد بصیرت می باشد، زیرا کسب این ویژگی که در سرنوشت انسان نقشی حتمی دارد، قطعا مستلزم حصول ملکاتی است که در لایه های عمیق وجود انسان رسوخ کرده باشد. نتیجه این جستجو، پژوهشگر را به مبانی مختلف رهنمون می کند که مهمترین آن ها عبارتند از تقوی، زهد، تفکر و عبرت. تقوی رابطه ای مستقیم در کسب فهم عمیق دارد. پیمودن صراط مستقیم به دلیل خطرات و پرتگاه های بسیاری که در مسیر آن قرار دارد، جز با عنایت و هدایت الهی ممکن نیست و تقوی، این چراغ هدایت را در قلب انسان پرهیزگار فروزان می کند. در حقیقت معارف الهی و معرفت بر حقیقت هستی، میوه شیرینی است که پرهیزگار از درخت تقوی و مجاهدت با نفس می چیند. از زهد به عنوان عامل دیگر بصیرت یاد می شود. دلبستگی به دنیا و برقرار کردن رابطه محبتی با آن، چشم و گوش دل آدمی را نسبت به حقایق آن کور و کر می کند و پرده غفلت را بر عیوب دنیا قرار می دهد. زدودن این غفلت و رفع این حجاب جز با زهد امکان ندارد. تفکر، زمینه ساز بصیرت است و راهگشای هدایت انسان. اندیشیدن حیات قلب بصیر است و تفکر، ذهن را به سمتی که شایسته و سزاوار وجود آدمی است، یعنی وجوب دوری از دنیا طلبی و جهد و کوشش برای آخرت، سوق می دهد. اگر بصیرت به معنای رسیدن انسان به درجه ای از درک و فهم تلقی گردد که بتواند از ظواهر امور بگذرد و به باطن آن بنگرد و از محسوسات عبور کرده و به معقولات برسد و قدرتی فراگیر برای سنجش و اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، حل و فصل امور و انتخاب و تصمیم گیری صحیح در ابعاد زندگی به دست آورد، بی تردید «عبرت» یکی از راه هایی است که می تواند انسان را به این مقصد برساند. در مسیر پژوهش، این سوال مهم باید پاسخ داده شود که چه موانعی بر سر راه بصیرت یابی آدمی وجود دارد. در جستجوی کلام مولا امیرالمومنین (علیه السلام)، حضرت سه میل ویران کننده را از موانع بصیرت و حقیقت یابی، شمارش می کنند : آرزوی دراز، دنیا طلبی، هوای نفس. آرزوها، رابطه مستقیم با کور دلی و کم خردی انسان دارد. کسی می تواند چهره زیبای حقیقت را آنگونه که هست مشاهده کند و به سرچشمه زلال معرفت برسد که دیده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند، زیرا آرزوهای دراز دیدگان بصیرت را نابینا می کند. دنیا طلبی و نگاه استقلالی به دنیا و چشم داشتن به زرق و برق آن، موجب محبت و دلبستگی به آن می شود. بدیهی است که چنین نگاهی به دنیا، بی خبری و جهل نسبت به باطن آن را به دنبال دارد و در حقیقت حجابی خواهد بود بر دیدگان حقیقت بین انسان. پیروی از هوای نفس نیز به معنای مخالفت با حقایق و فرمان های بدیهی عقلی و شرعی است. اگر آدمی با آنچه عقل و شرع حکم کرده مخالفت کند و مبادرت به عملی خلاف و نادرست ورزد، قوه ادراک و عاقله او دچار نقصان و رکود و ناتوانی می شود و از درک بدیهی ترین حقایق یعنی وجود خالق آدم عاجز می گردد. - اگر انسان به بصیرت دست یابد آثار و نتایج نیک و سرنوشت ساز برای او به ارمغان می آید و عدم دست یابی به بصیرت پیامد های ناگواری را به دنبال دارد. چشم بینا، آگاهی و شناخت، چراغی برای تحلیل و سنجش حوادث و تحولات پیرامونی است. این بینش و بصیرت و بهره گیری از خرد، آدمی را بر راهی که انتخاب کرده استوار می سازد و او را در برابر تندباد شبهه و انحراف مصون می دارد. شجاعت و پایداری بر حق، از دیگر نتایج چنین بینشی است. تمیز حق از باطل، جز با ژرف اندیشی و بصیرت امکان پذیر نمی باشد. این بینش عمیق که شناخت و انتخاب راه حق از پیامد های آن می باشد، انسان را از افتادن در پرتگاه ذلت پیروی از باطل مصون می دارد و راه حق را که راه عزت و سعادت است بر او نمایان می کند. از طرف دیگر بی بصیرتی و سطحی نگری، آدمی را بر سر دو راهی های زندگی، دچار تردید و تشکیک نموده و قدرت انتخاب درست را از او سلب می کند و در بسیاری از مواقع او را به گمراهی و هلاکت می کشاند.