نام پژوهشگر: سید مهدی احمدپناه
سید مهدی احمدپناه سعید کشن فلاح
هدایت بازیگر در یک مسیر متغیر و ناهموار در حالی که در ابتدا بازیگر مورد نظر راجع به مسیر و روند حرکت، اطّلاعات زیادی ندارد از اصلی ترین وظایف کارگردانان است. امادر این میان برای تقویت و پالایش بازیگران می بایستی شناخت خوبی از بازیگران داشت تا علاوه بر گزینش مناسب، امر هدایت نیز به درستی انجام شود. از جمله مهمترین راه کار های در شناخت بازیگر، شناخت شخصیتی وی و استفاده از توانایی های به القوه ایست که در وی وجود دارد. پس از شناخت شخصیتی انتخاب روش مناسب هدایت بر حسب شیوه اجرایی مورد نظر از اهمیت به سزایی برخوردار است زیرا که با توجه به وجودشخصیت های گوناگون، هدایت هر یک از بازیگران به سوی نقش مورد نظر در سبک مورد نظر ، روش منحصر به فردی را طلب می کند که کارگردان بر حسب خصوصیات مختلف هر یک از آنها بهترین روش را انتخاب خواهد کرد. در فصل اول این پژوهش که با روش توصیف و تحلیل کتابخانه ای و سپس یصورت تجربی انجام شده، به بیان ضرورت وجود و بیان اهداف پزوهش پرداخته شده و در فصل دوم گوشه ای از تحلیل های انجام شده قبلی بیان خواهد شد. در فصل سوم سعی بر آن خواهد بود که با بررسی آثار کارگردانان شاخص تئاتر و بررسی وضعیت و شرایط جامعه به کشف سبک ها و شیوه های اجرای مناسب در هر مقطع زمانی و نیز چگونگی دست یافتن به این شیوه ها پرداخته شود. در نهایت با جمع بندی و ارائه گزارش اجرای پایان نامه عملی که نتیجه فعالیت کارگاهی و تجربی بروی یافته های بحث بود، این پژوهش به پایان خواهد رسید. واژه های کلیدی: کارگردان، هدایت بازیگر، واقعگرایی، اپیک و ناواقعگرایی