نام پژوهشگر: حبیب گوهری

تحلیل ساخت اطلاع در انگلیسی و فارسی و نحو? ترجم? آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  حبیب گوهری   مجتبی منشی زاده

بر اساس رویکرد لامبرکت (1994)، اجزاء، مفاهیم و زیربخش های مهم نظریه ساخت اطلاع مانند مبتدا، کانون، تشخیص پذیری، فعال سازی ونحوه بازنمائی آنها در فارسی و انگلیسی مورد بررسی قرار گرفتند. تفاوت های زبانی در رابطه با نحوه بازنمائی مفاهیم فوق در فارسی و انگلیسی به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند تا مترجمین با بهره گیری از نتایج بدست آمده بتوانند ترجمه ای ارائه نمایند که در آن ملاحظات کلامی و نقشی بهتر رعایت شده باشد. ابزارهای زبانی بکارگرفته در دو زبان توصیف شده و برای علت استفاده از آنها دلائل نقشی و کاربردشناختی ارائه گردیده است. در این رساله دو هدف اصلی دنبال می شود که عبارتند از (1) تحلیل ساخت اطلاع در فارسی و انگلیسی به صورت مقابله ای و (2) تبیین برخی پیامدهای این تحلیل برای ترجمه. برای تحقق هدف نخست، بخش اول رمان "مزرع? حیوانات" اثر جورج اورول و ترجم? فارسی آن بوسیل? امیر امیرشاهی بصورت مقابله ای مورد تحلیل قرار گرفته است. برای تحقق هدف دوم، محقق اقدام به برگزاری دو مرحله آزمون همراه با دور? آموزش ساخت اطلاع نمود. از آزمون آماری مجذور خی، آزمون z و آزمون t جفتی برای تحلیل جهت اثبات یا رد فرضیه ها استفاده شده است. پیکر? زبانی مورد مطالعه (فصل اول مزرع? حیوانات) در انگلیسی مشتمل بر بیش از 290 بند و 665 عبارت اسمی می باشد. در ترجم? فارسی نیز تقریبا به همین میزان داده مورد بررسی قرار گرفته است. سپس، داده ها بر اساس نظری? ساخت اطلاع لامبرکت (1994) و با استفاده از نرم افزار spss مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی داده ها برای نشان دادن تأثیر عوامل مختلف بر روی نمود زبانی در سه حوز? صرف، نوا و نحو صورت گرفت است. در این پژوهش، بطور خلاصه مراحل زیر برای تحلیل داده ها صورت گرفته است: 1- متن اصلی و متن ترجمه شده جمله به جمله با هم مقابله شدند. 2- عبارات دارای مصداق در هر دو زبان شناسائی شده و با هم مقابله شدند. 3- بر اساس ملاحظات کلامی و بر اساس نظری? ساخت اطلاع، وضعیت ذهنی هرکدام از مصادیق به صورت فعال، نیمه فعال، غیرفعال و نو نعیین شدند. 4- در این مرحله سعی شده است تا یک طبقه بندی از روش های نمود صرفی بر پای? نشانه های صوری بعمل آید. بر این اساس، عبارات به گروه های زیر تقسیم شدند: گروه اسمی معرفه، ضمیر، ضمیر صفر، گروه اسمی نکره، و پرسشواژه. گروه های اسمی معرفه و نکره هر کدام به دو زیر گروه دارای نشانه و فاقد نشانه تقسیم شده اند. بنابراین، رویهمرفته در این پژوهش هفت روش نمود صرفی برای بازنمائی زبانی مصادیق شناسائی شدند. 5- در این مرحله سعی شده است که ارتباط بین وضعیت ذهنی مصادیق (مرحل? 3) و شیو? نمود صرفی (مرحل? 4) مشخص شود؛ سوالی که در این مرحله مطرح است این است که شیو? نمود صرفی مصادیق مختلف چگونه است؟ 6- علاوه بر بررسی چگونگی نمود صرفی، شیو? نمود نحوی مصادیق نیز در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. برای تحقق این هدف، در این مرحله به لحاظ نحوی دو جایگاه نهادی و غیرنهادی فرض شد. سپس رابط? بین هرکدام از این جایگاه ها با میزان فعال بودن مصادیق مورد بررسی قرار گرفت. 7- علاوه بر بررسی چگونگی نمود صرفی و نحوی، شیو? نمود نوائی مصادیق (داشتن یا نداشتن تکیه) نیز بررسی شده است. برای تحقق این هدف، در این مرحله عبارات به دو گروه دارای تکیه و فاقد تکیه تقسیم شدند. سپس، رابط? بین میزان فعال بودن مصادیق با وضعیت تکیه (نمود نوائی) مورد بررسی قرار گرفت. بطور خلاصه می توان نتایج پژوهش حاضر را بصورت زیر ارائه نمود: 1- میزان تشخیص پذیری بر روی نمود زبانی در حوزه های صرف، نحو و نوا تأثیرگذار بوده است. 2- تأثیر میزان تشخیص پذیری بر روی نمود زبانی در فارسی و انگلیسی در حوزه های مختلف یکسان نبوده؛ مشخصا این تأثیر در صرف در دو زبان انگلیسی و فارسی منجر به صورت بندی های متفاوتی شده، در حالیکه در نحو و نوا تقریبا منجر به صورت بندی مشابهی در دو زبان شده است. 3- مبتدا و کانون در دو زبان با استفاده از ابزار زبان ویژه نمود یافته اند. علاوه بر این، پارامتر مبتدا-کانون عامل مهمی در صورت بندی زبان تشخیص داده شد. 4- نتایج نشان داد که عملکرد آزمودنی ها متأثر از دور? آموزش ساخت اطلاع در مرحل? پس-آزمون بهتر شده است.