نام پژوهشگر: علی رضا حسین زاده دیلمی
علی رضا حسین زاده دیلمی سید جلال دهقانی فیروز آبادی
بسمه تعالی عنوان: تأملی در عناصر تمدنی اندیشه ی ولایی شیعی و روند تأثیرگذاری آن بر سیاست بین الملل چکیده: سخن گفتن از سیاست بین الملل بدون توجه به مختصات انسانی، اجتماعی و تاریخی آن، گمراه کننده خواهد بود؛ از این رو در مطالعه سیاست بین الملل، اتخاذ رویکردی که بتواند ضمن در امان نگاه داشتن محقق از خطر تنگ نظری، امکان فهم نسبت های علی، و فرایندهای تکوینی را در پیوند منظومه ای متغیرهای متکثر و متنوع فراهم آورد، ضرورت دارد. به نظر می رسد رویکرد تمدنی چنانچه مفهوم تمدن به درستی متعلَق تصور و تصدیق قرار گیرد، در جهت تأمین چنین جامعیتی در فهم سیاست بین الملل مفید باشد. لذا این پژوهش، وجوه نظری و عملی سیاست بین الملل را از رهگذر بررسی ظرفیت عقلانی شیعه و فرایند اشتداد استقلال منظومه ولایی بازخوانی می کند؛ و ضمن آنکه خطوط گسل سنت های نظری سیاست بین الملل با نظام اندیشه ی شیعی را در امتداد «هستی شناسی منقطع از رابطه و نسبت علّی میان وجود و امکان» و «معرفت شناسی ذهن بنیان و فرضیه محور»، تشخیص می دهد، به بررسی نقش پیشران و انتظام بخش عناصر «استقلال» و «رقابت» برای سیاست بین الملل در غیاب یک اقتدار مرکزی، می پردازد؛ در این بررسی، تمدن به عنوان بیشینه ی استقلال استعلایی که در افق اعلای استقلال یک دولت به منصه ی ظهور می رسد، مستعدترین کانون مستقل و منظومه فراگیر قدرت، برای شکل دادن به رقابت سیستم ساز در سیاست بین الملل معرفی شده است. تمدن، به عنوان سازه و سامانه ای موزون و منظومه ای منسجم و پویا، متشکل از نظام های اجتماعی متعدد همسو است که با همه ی اجزای متعیَّن خود به مثابه یک کل واحد، حامل فرهنگ و برآیند عقلانیت یک جامعه ی متشکل انسانی است و در امتداد فرایندی تکاملی طی یک بلوغ تدریجی اجتماعی، از تبلور عینی و تعین تام یک شبکه ی منسجم معنایی در ظرف زمان و مکان به منصه ی ظهور می رسد؛ و آرایش این جهانی همه ی شئون حیات جامعه ی متبوع خود را حول یک محور معنابخش واحد، امکان پذیر می کند و بقای آن، از میزان غنای معنایی و قابلیت خود سازمان بخشی در مواجهه با تقاضاهای نوین، متأثر است. در بررسی تمدن، الگوی کل نگر و سیستمی برای تجزیه و تحلیل ظرفیت ها و تکاپوهای تمدنی، مناسب تر به نظر می رسد و در تبیین نسبت نظام سازی شیعی با سیاست بین الملل، و همچنین آثار احتمالی که فرایند شکل گیری تمدن شیعی می تواند برای آینده ی سیاست بین الملل در پی آورد، می توان از روش بررسی و تحلیل روندها سود برد. جامعیت، پویایی و نیز شمولیت جهانی ملت ابراهیم، ظرفیت عقلانی گسترده ای را برای شیعه در جهت قوام بخشیدن به یک نظام منسجم اجتماعی، و طرح آن به عنوان یک الگوی متمایز پیشرفت و مدیریت جامعه ی انسانی ایجاد نموده است. این ظرفیت، علاوه بر آنکه در طول تاریخ، منشأ تمدن زایی قرارگرفته است، در حال حاضر نیز با محوریت انقلاب اسلامی ایران و نظام ولایی برآمده از آن، فرایند تعمیق و توسعه یک نظام داخلی اصیل و مستقل را برپایه ی یک نظام فاعلی توحیدی و در جهت یک نظام غایی عدل محور، طی می کند. از آنجا که تحدید دامنه ی نفوذ تمدن غرب، در اثر تشدید استقلال و توان تأثیرگذاری سیستمی منظومه ولایی، با واکنش دولت مرکزی و دولت های اقماری منظومه ی غربی که کانون های برتر قدرت و تأثیرگذاری در نظام بین الملل کنونی محسوب می شوند همراه است، انتظار می رود سرنوشت سیاست بین الملل تحت تأثیر آرایش رقابتی نوین تمدن ها رقم بخورد. همچنین عزیمت جنبش نظریه پردازی شیعی از مبدأ یقین و با هدف غاییِ اقامه ی حق، تکاپوهای تجدید نظرطلبانه ای را در فضای فرانظری سیاست بین الملل سبب می شود، که می تواند ضمن احیای نقش و رسالت نظریه بین المللی برای تحقق آرمان های انسانی به جای تحلیل و گمانه زنی صرف، رونق فضای نقد و نظر را در مبادلات علمی میان تمدنی به همراه آورد.