نام پژوهشگر: مهسا مقیمی اسفندآبادی
مهسا مقیمی اسفندآبادی احمد منتظر
با از میان رفتن بسیاری از بناهای ارزشمند اصفهان، دست یابی به اطلاعات معتبر و قابل استناد در مورد آن ها، تنها با جستجوی شواهد در بین منابعی چون سفرنامههای سیاحان خارجی، کتاب های جغرافیای تاریخی، تاریخ نگاری ها، گزارشات و ترسیم های منابع باستان شناسی و تطابق آن ها با اسناد تصویری به جا مانده امکان پذیر خواهد بود. با توجه به آن که در منابع تصویری، تفاوت هایی به لحاظ سبک، تکنیک، جزئیات و نوع چاپ به چشم می خورد، در مواردی مدارک موجود برای یک اثر مشخص با هم در تناقضند. همچنین در اسناد ترسیمیتناقض های تاریخی همچون اختلاف زمانی-مکانی بین دیده شدن بنا و ترسیم ناشی از آمیختن نیروی تخیل با روایات و کروکی های اولیه سیاحان نیز به چشم می خورد. در بررسی و ساماندهیاسناد تصویریبناهای از میان رفته می توان با مقایسه و تطبیق، اطلاعاتنادرستو غیرواقعی را شناساییو حذف، و با در کنار هم قرار دادن شواهد مشترک، به تصویری مستند از بناهای مذکور دست یافت. اما برای تهیه ی این تصویر مستند، با توجه به تعداد و نوع اسناد تصویری باقی مانده، باید روشی را انتخاب کرد که محصول نهایی دارای کمترین تناقض با اسناد تصویری اولیه باشد. از این رو از اهداف اصلی این پژوهش شناسایی منابع دست اول و تمایز آن ها با منابع دست دوم، شناسایی ترسیم کننده ها و یا عکاسان، آثار کپی شده، سیر تحول ترسیم ها، شناسایی تمایزات و اشتراکات اسناد می باشد. در ادامهجهت نیل به نتایجی عملی، ابتدا از بین روش های موجود، مناسب ترین را انتخاب کرده و پس از آن تا آنجا که بدون ایجاد شبهه میسر باشد به ترسیم مدارک معماری سه بنای از میان رفته جهان نما، نمکدان و تالار آیینه خانهپرداخته می شود. همچنیندر طول این پژوهش به پاسخ هایی برای پرسش های نظیرِ آیا نقاط مشترک بین تصاویر مارا در رسیدن به طرح اصلی هدایت می کند؟ آیا شناخت سیر تحول بنا پس از طبقه بندی زمانی تصاویر امکان پذیر است؟ آیا نقاط تمایز تصویری ناشی از خطای تصویرنگاری است یا تحول بنا را در برهه ی زمانی خاصی نشان می دهد؟ دست خواهیم یافت.این پژوهش از منظر نوع و هدف تحقیق در بخش اول کاربردی بوده و اطلاعات اولیه را برای بخش دوم فراهم میآورد.اما بخش دوم توسعه ای است. از منظر فرآیند یا روش اجرای تحقیق، بخش اول تاریخی و در بخش دوم تحقیقی توصیفی استو از نظر تدوین گزارش،تلفیقی از دو روش موضوعی و توالی زمانی می باشد. بنابراین میتوان اذعان داشت که بخش اول ویژگی های یک پژوهش کیفی و بخش دوم ویژگی های یک پژوهش کمی را دارا میباشند.