نام پژوهشگر: موحده کنگانی
موحده کنگانی محمود براتی خوانساری
سفر انسان به ماوراء اعم از آسمان، افلاک، غیب و ملکوت آسمان و جهان مردگان یعنی بهشت و دوزخ، از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. اندیشیدن به فرجام زندگی که در فطرت انسان نهادینه شده است، او را به تلاش برای شناخت موضوعات ذکر شده سوق می دهد و گاهی او را به خیال پردازی در این باب می کشاند. بر اساس گزارش اساطیر، انسان در آغاز جایگاه مردگان و نهایت کار خویش را هبوط به جهان زیرین تصور می کرد؛ اما این فکر تحت تأثیر آموزه های دینی اصلاح گردید و خیال جمعی را برای یافتن زندگی پس از مرگ، به آسمان معطوف ساخت. اذهان جستجوگر و اندیشمند جوامع، برای تبیین و قدرت بخشیدن این باور دینی، به خیال روی آورده و داستان هایی از سفر پرماجرا به آسمان و دیدن بهشت و دوزخ بیان می کنند. گستره این داستان ها در طول زمان های مختلف آن چنان دارای وسعت است که بررسی همه این دست داستان ها به دشواری امکان پذیر است. در ادبیات همه تمدن ها، دست کم نمونه ای از این سفرها و مشاهدات وجود دارد. در ادبیات غنی کشور ما نیز تعداد معتنابهی از داستان های سیر آسمانی شناخته شده است. در این پژوهش، سه داستان سیر آسمانی پارسی یعنی ارداویراف نامه، سیرالعباد الی المعاد و جاویدنامه اقبال، از سه دوره و اندیشه متفاوت برگزیده شده است و کوشیده ایم برای تحلیل بهتر این موضوع، ساختار، محتوا، شیوه های بیانی تمثیلی، جهان بینی حاکم بر اندیشه مولفان آثار و... مورد بررسی قرار گیرد. در نهایت این نتیجه به برداشت رسید که: زمان، مکان، جهان بینی، عقاید مذهبی، آداب و رسوم اجتماعی، شیوه های بیان موضوع و... در شکل دهی این آثار و تفاوت های ساختاری و محتوایی آن ها، نقش اساسی ایفاء می کند و به همین سبب است که همواره داستان هایی با موضوع مشابه سیرآسمانی، به صور گوناگون شرح و بسط داده می شود.