نام پژوهشگر: میلاد انور
میلاد انور سید رشید فلاح شمسی
هدف از این تحقیق بررسی و ارزیابی اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی تغییرات آبدهی جریانات رودخانه حوضه با استفاده از تکنیک های مختلف سنجش از دوری (rs) و همچنین به کارگیری مدل swat به منظور بررسی های کمی داده ها و تایید نتایج به دست آمده در قسمت های قبلی می باشد. در ابتدا با جمع آوری داده های هواشناسی و دبی حوضه سد درودزن به تصحیح و ترمیم داده ها پرداخته شد. روش های آماری رگرسیون خطی و من- کندال به منظور تعیین روند سری های زمانی مورد استفاده قرار گرفت. با تحلیل نتایج مشخص گردید که روند معنی داری در سری های زمانی بارندگی در طول دوره شاخص وجود ندارد و این در حالی بود که روندی معنی دار صعودی بخصوص در ایستگاه های هیدرومتری پایین دست (مناطق پایین رودخانه) مشاهده شد. این نتایج تئوری تجمیع آب های زهکشی شده از مناطق بالادست و تاثیر مستقیم تغییرات کاربری این مناطق را در قسمتهای پایین حوضه تایید می کند. علاوه بر این، در این تحقیق با استفاده از دو نقشه کاربری اراضی حوضه سد درودزن مربوط به اوایل دهه 90 و اوایل سال 2000، روند تغییرات کاربری در این مدت با استفاه از نرم افزار (gis) مشخص گردید. اضافه بر آن با استفاده از روش های مختلف سنجش از دوری (rs) تغییرات دقیق کاربری اراضی حوضه تنگ بستانک (از زیر حوضه های حوضه اصلی) در طول دوره شاخص تعیین گردید (با استفاده از تصاویر ماهواره های لندست tm سال 1990 و لندستetm+ سال 2002). در نهایت ارزیابی های کیفیت تغییرات در حوضه تنگ بستانک از نقشه ndvi تهیه شده از حوضه برای هر دو سال شاخص تعیین گردید. در آخر نرم افزار swat به منظور تعیین دقیق نحوه تغییرات کاربری و اثرگذاری آن بر روی دبی حوضه و تایید نتایج قبلی مورد استفاده قرار گرفت. در نتیجه اگرچه این تحقیق نشان داد که تغییرات (کاهش) منابع طبیعی در هر دو حوضه سد درودزن و تنگ بستانک اتفاق افتاده بود ولی این موضوع نیز اثبات گردید که مناطق تخریب یافته منابع طبیعی بیشتر در داخل پولیگون ها (مرزهای منابع طبیعی) اتفاق افتاده است و تغییرات بیشتر از لحاظ کیفی است نه از لحاظ کمی. هیستوگرام های به دست آمده از نرم افزار swat نیز که با ورودی دو نقشه کاربری اراضی سال های 1990 و 2002 تهیه شده از حوضه تنگ بستانک اجرا گردیده بود، افزایش نسبی روند صعودی دبی رودخانه رادر طول زمان را نشان میداد که این موضوع نیز خود تاییدی بر تخریب منابع طبیعی منطقه بود.
میلاد انور مرتضی مرندی
یکی از مباحث مهم و اساسی در مهندسی ژئوتکنیک، کنترل پایداری شیروانی¬¬ها و خاکریز¬های ساخته شده روی خاک¬های سست در برابر گسیختگی عمقی می¬¬باشد. ستون¬های سنگی یکی از تکنیک¬¬های بهسازی و اصلاح خاک¬¬های ضعیف به شمار می¬آید که موجب افزایش مقاومت، کاهش نشست، افزایش زمان نشست، کاهش احتمال روانگرایی و بهبود پایداری شیروانی¬¬های ساخته شده روی خاک¬های ضعیف می¬¬گردد. لذا در این تحقیق، آنالیز و محاسبه¬ی ضریب اطمینان پایداری شیروانی مسلح شده با ستون سنگی در برابر گسیختگی عمقی با استفاده از روش¬های تحلیل عددی (fdm و fem) مدنظر می¬¬باشد. فعالیت¬های صورت گرفته شامل سه بخش کلی است، بخش اول شامل تأثیر پارامترهای ستون¬های سنگی (فاصله، قطر و زاویه¬ی اصطکاک)، خاکریز (ارتفاع و زاویه¬ی اصطکاک) و خاک رس (چسبندگی) زیر شیروانی می¬باشد. بخش دوم شامل بررسی پارامترهای فاصله¬ی ستون¬ سنگی به قطر آن، زاویه¬ی شیروانی، بررسی تک لایه و دو لایه بودن خاک رس و نسبتهای مختلف عدد پایداری خواهد بود. بخش سوم شامل تأثیر پارامترهای مدول الاستیسیته، ضریب پواسون و زاویه¬ی اتساع بر ضریب اطمینان پایداری شیروانی در برابر گسیختگی عمقی می¬باشد. نتایج نشان می¬دهد که ضرایب اطمینان آنالیز شده با روش ناحیه¬ی معادل، بیشتر از ضرایب اطمینان حاصل از روش ستون سنگی منفرد می¬باشد بنابراین، ضریب کاهنده¬ای برابر 89/0 برای اصلاح مقادیر ضریب اطمینان محاسبه شده بر اساس روش ناحیه¬ی معادل در امور اجرایی پیشنهاد می¬گردد. قابل توجه است که هرگاه دامنه¬ی تغییرات مربوط به پارامترهای c و ? باشد، روش اجزای محدود ضریب اطمینان بیشتری نسبت به روش تفاضل محدود آنالیز می¬کند. در واقع با اینکه هردو روش مبتنی بر معیار موهر-کلمب می¬باشند ولی این معیار برروی روش اجزای محدود تأثیر بیشتری دارد. همچنین با افزایش قطر ستون سنگی (بیش از 1 متر)، مشاهده می¬شود که روند ضریب اطمینان ثابت می¬شود، دلیل این امر آنست که در واقع فونداسیون از حالت خاک رس همگن به حالت ستون سنگی همگن تغییر وضعیت می¬دهد و این یعنی خاک رس و ستون سنگی در کنار هم می¬توانند حالت بهینه¬ای را برای پایداری شیروانی بوجود آورند.