نام پژوهشگر: احمد شاهیوندی
احمد شاهیوندی حمید رضا وارثی
چکیده: امروزه یکی از معیارهای سنجش توسعه یافتگی کشورها از سوی سازمان های بین المللی و اقتصاد جهانی میزان دستیابی و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می باشد. علاوه بر دستیابی به این ابزار، توزیع عادلانه آن برای خدمات رسانی بهتر و به روزتر نیز بسیار حائز اهمیت است. هدف از انجام این پژوهش، شناخت قابلیت ها و نحوه توزیع فضایی زیرساختی الکترونیکی است. نقشی که این زیرساخت ها می توانند در تحقق شهر الکترونیک در اصفهان داشته باشند، ارزیابی موانع تحقق شهر الکترونیک و در نهایت ارائه مدلی جهت تحقق شهر الکترونیک در اصفهان می باشد. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل کاربران اینترنت در مناطق 14گانه و کارشناسان فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان های شهر اصفهان می باشد. با توجه به جامعه آماری، از کاربران اینترنت 354 نفر و از کارشناسان فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیر فناوری اطلاعات هر سازمان به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند و از طریق پرسشنامه محقق ساخته به سنجش نکته نظرات آنها پرداخته شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های کمی و کیفی استفاده شده است. برای بررسی فرضیات تحقیق از مدل های مک گراناهان، ضریب اختلاف و ضریب ویژگی و همچنین از آزمون های آماری؛ تی مستقل، من ویتنی، تحلیل واریانس و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. در نهایت برای بررسی مدل نظری پژوهش از آزمون تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که توزیع فضایی شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات در مناطق14گانه شهر اصفهان یکسان نمی باشد و توزیع آنها پراکنده است. بنابراین فرضیه اصلی اول پژوهش تأیید می گردد. نظرات کارشناسان فناوری اطلاعات و کاربران اینترنت نسبت به موانع تحقق شهر الکترونیک در اصفهان یکسان بوده و فقط در زمینه ضعف ابزارهای اولیه ارتباطی تفاوت معناداری وجود داشته است. بنابراین از مجموعه فرضیات اصلی دوم فقط فرضیه فرعی سوم مورد تأیید می باشد. همچنین بین زیرساخت های مناسب شهری و تحقق شهر الکترونیک رابطه معناداری وجود دارد، بر این اساس فرضیه اصلی سوم پژوهش نیز تأیید می گردد. بررسی مدل نظری پژوهش نیز نشان می دهد که؛ دسترسی مناسب به وسایل ارتباطی، سرمایه گذاری بخش های دولتی و خصوصی ، تأمین زیرساخت های فناوری اطلاعات، ارتقاء فرهنگ استفاده از اینترنت و بهره گیری از نیروهای متخصص در سازمان ها و مراکز خدمات رسانی، می تواند تا حدود زیادی در تحقق شهر الکترونیک در اصفهان موثر باشد. کلید واژه ها: فناوری اطلاعات و ارتباطات، توزیع فضایی، شهر الکترونیک، کاربران اینترنت، کارشناسان فاوا، شهر اصفهان.
سحر غلامی بورانی محمود محمدی
امروزه اهمیت صنعت گردشگری و پیامدهای مثبت آن در ابعاد توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی جامعه بر کسی پوشیده نیست. حال آنکه نبود برنامه ریزی دراین زمینه نه تنها پیامدهای مثبت آن را نصیب جامعه نخواهد کرد، بلکه موجبات تزلزل پایه های پایداری را نیز فراهم خواهد کرد. شهر آمل بعنوان دروازه ورودی منطقه شمال کشور و پیوندگاه دو کانون عمده گردشگری کوه و دریا، و با برخورداری از منابع باارزش تاریخی- فرهنگی، پتانسیل بالایی در جذب گردشگر دارد؛ با این وجود عدم برنامه ریزی و مدیریت مناسب منابع و خدمات گردشگری موجب گردیده است که این شهر نه به عنوان مقصد، بلکه توقفگاهی عبوری برای گردشگران شهرهای اطراف باشد. لذا پژوهش حاضر در پی آن است تا بمنظور تبدیل شهر آمل به مقصد گردشگری و ارتقاءکیفیت زندگی شهروندان، با روشی توصیفی- تحلیلی و با شیوه کتابخانه ای و میدانی از طریق تکمیل پرسشنامه به گردآوری اطلاعات پرداخته و با سه شیوه تحلیل توصیفی، تحلیل استراتژیک swot، و تحلیل فضایی ahp به ارائه برنامه راهبردی و پیشنهاد مناسب ترین نقاط استقرار خدمات گردشگری در شهرمی پردازد.
مرتضی بابائی احمد شاهیوندی
چکیده در حال حاضر، صنعت گردشگری یکی از بزرگترین صنایع دنیاست. کشورهای مختلف توانسته اند با سرمایه گذاری در این بخش بهره های بسیاری در این زمینه ببرند. موفقیت و رشد پایدار گردشگری در گرو عناصر و عوامل متعددی است که روی هم رفته سامانه گردشگری را تشکیل می دهند.یکی از مهم ترین این عوامل که رونق و توسعه گردشگری در گرو آن است، «امنیت گردشگران در مقصدهای گردشگری» است. امروزه امنیت به عنوان مهمترین و زیربنایی ترین اصل در تدوین راهبردهای توسعه گردشگری در جهان به شمار می آید. امنیت یک مقصد گردشگری در گرو عوامل زیادی است که یکی از این عوامل محیط فیزیکی آن مکان می باشد. از این روی در این پژوهش محورهای گردشگری شهر اصفهان از دید شاخص های کالبدی موثر بر امنیت، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در پژوهش حاضر که جزء پژوهش های کاربردی است؛ سعی شده است با استفاده از شیوه توصیفی و استنباطی به تحلیل تأثیر شاخص های کالبدی بر امنیت محورهای گردشگری شهر اصفهان پرداخته شود. روش هایی که برای تحلیل امنیت محورهای گردشگری بکار رفته اند عبارتند از: روش تحلیل واریانس یک طرفه و روش مدل سازی معادله ساختاری. استفاده از این روش ها نیازمند وجود شاخص هایی در رابطه با کالبد و همچنین امنیت محورها می باشند که با مطالعه مبانی نظری موجود در زمنیه امنیت فضاهای شهری و بررسی ویژگی های محیط های گردشگری شاخص هایی برای استفاده در این پژوهش طرح شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه یا آنووا و همچنین با توجه به آزمون مقایسه تعقیبی فیشر می توان گفت رابطه معناداری از نظر تفاوت میزان امنیت در بین محورهای گردشگری مورد نظر این پژوهش وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که محور زاینده رود با محورهای گردشگری بازار و جلفا در اکثر ابعاد امنیت تفاوت معناداری از نظر سطح امنیت دارا است. همچنین با استفاده از روش مدل سازی معادله ساختاری مشخص شد ابعاد مختلف امنیت از وضعیت شاخص های کالبدی محورهای گردشگری شهر اصفهان تأثیر می پذیرند. خروجی های مدل حاکی از آن است که بعد امنیت روانی گردشگران و استفاده کنندگان از فضا به میزان 88 درصد، بعد امنیت اقتصادی به میزان 83 درصد، بعد امنیت اجتماعی به میزان 27 درصد و بعد امنیت محیطی به میزان 82 درصد متأثر از شاخص های کالبدی محورهای گردشگری شهر اصفهان می باشند. کلید واژه ها: امنیت، گردشگری، شاخص های کالبدی، محورهای گردشگری و شهر اصفهان
منصور صرامی احمد شاهیوندی
این تحقیق با توجه به ضرورت ، تاثیرات روانی فضای شهر بر زندگی شهروندان اهداف کلی و جزئی مثل: دست یافتن به منظرهای زیبای شهری به توسط احجام شهری مطلوب و تاثیر گذاری مضاعف احجام شهری بر مخاطب و ارتقاء حس زیبایی شناسی آن را دنبال نمود.پژوهش یا هدف بررسی هماهنگی حجم های نصب شده در شهر اصفهان با فضای پیرامون و بافت شهری در دهه هشتاد با تاکید بر ارزش های تجسمی انجام گرفت. این پژوهش با طرح سوالاتی مثل :1. قالب و محتوای حجم های نصب شده در شهر اصفهان چه هماهنگی با بافت شهری دارد ؟ 2. آیا حجم های منصوب در شهر با فضای پیرامون خود هماهنگی دارد ؟3. تا چه میزان در آثار حجم منصوب به ارزش های بصری و تجسمی پرداخته شده است؟ . روش مورد استفاده تحقیق کاربردی و روش یافته اندوزی کتابخانه ای و میدانی ومصاحبه ای میباشد . و نیز به منظور جمع آوری اطلاعات و نظر سنجی از مخاطبین آثار ،پرسشنامه ای بر اساس داده های فصل دوم که حاوی 17 سوال بسته است تنظیم شده است.در این میان 20 نفر به عنوان نمونه تحقیق از کارشناسان شهر سازی و هنری به روش تصادفی انتخاب شدندتا به عنوان مخاطب پاسخگوی پرسشنامه باشند. نتایج پژوهش بر اساس داده ها و اطلاعات فصل دوم ، پرسشنامه و مصاحبه، حاکی از آن بود که احجام مورد بررسی به طور کل متوسط و ضعیف میباشد و محقق برای ارائه راهکارهای بهبود نقاط آسیب زا مواردی مثل 1.شناخت بهترین نقاط شهر برای نصب آثار2.همکاری و تبادل نظر متخصصین شهرساز و هنرمندان3.در نظر گرفتن تمام جوانب برای انتخاب محتوا و ایدهی مفهومی اثر ، و... را پیشنهاد می کند.
شهرام محمدی محمود محمدی
شهرها به عنوان مکان اوج تمدن بشری و مراکز شهری به مثابه قلب تپنده شهرها می باشند. مراکز شهری محدوده هایی ویژه در شهرها هستند که سیر تحولات تاریخی شهر را به خود دیده و حاصل پیوندی عمیق بین سرزمین و ساکنان آن محسوب می گردند. پیوندی که انعکاسی از تمامیت جامعه را در خود دارد و تحولات جامعه بشری را به محدوده مرکزی شهر مربوط می سازد. با ورود مدرنیته به ایران، شهر به عنوان مکان مناسب و شهرنشینی به عنوان شیوه مطلوب زیست در آن تبدیل گردیده است. مراکز شهری در ایران نه تنها از تحولات مدرنیته به دور نبوده اند بلکه بیش ترین میزان تحولات و مسائل شهری را به خود دیده اند. شهر زنجان به عنوان شهری که از تحولات اخیر به دور نمانده، نمونه بارزی از تحولات خواسته و ناخواسته در مرکز شهر خود است. عدم انطباق شیوه زندگی جدید با کالبد کهنه و تاریخی مرکز شهر زنجان مسئله ای است که پیامدهای متعدد خود را در فضا و کالبد موجود به شکلی نامطلوب بر جای گذارده است. وجود پیوند و ارتباط در هم تنیده بین مسائل متعدد مرتبط با مرکز شهر به مثابه معمایی است که شاید راه حلی متفاوت از روندهای جاری راه حل واقعی آن باشد. پیوندهای چند سویه بین قابلیت ها و فرصت های این محدوده با نگاهی به وضعیت ناخواسته موجود اندیشه ای است که باز تعریفی از آنچه پیش آمده را به چالش می کشد. در این راستا از رویکرد تفکر راهبردی به عنوان دیدگاهی توانمند با دارا بودن ویژگی خلاقیت و تفکر منطقی در فرایند تدوین راهبرد، برای بازشناسی مسائل و مشکلات پیش آمده بهره گرفته شده است. از میان الگوهای متعددی که در این رویکرد مطرح است، الگوی ایرانی غفاریان و کیانی برای دستیابی به تفکر راهبردی جهت تحلیل ساختار فضایی-کالبدی محدوده مرکزی شهر زنجان مورد استفاده قرارگرفته است. هدف از اتخاذ چنین رویکردی ارزیابی و بازشناسی عوامل موثر در به وجود آوردن مسائل و مشکلات ساختار فضایی- کالبدی محدوده ی مرکزی شهر زنجان است و برای تکمیل فرایند این رویکرد هدف دوم پژوهش ارزیابی و تحلیل رویکرد طرح های تفصیلی، موضوعی- موضعی به ساختار فضایی-کالبدی محدوده مرکزی شهر زنجان در مقایسه با رویکرد تفکر راهبردی تعریف گردیده است. سوالات مطرح شده پژوهش نیز در راستای دستیابی به اهداف مذکور می باشند. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش پژوهش ارزیابی، و از نظر یافته اندوزی شامل مطالعات کتابخانه و مطالعات پیمایشی و از طریق پرسشنامه است. تعداد نمونه آماری مورد بررسی جهت تکمیل پرسشنامه شامل 153 نفر از شهروندان زنجانی می گردد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و روش استخوان ماهی انجام یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد عوامل اصلی به وجود آوردن مسائل و مشکلات محدوده مرکزی شهر زنجان با رویکرد تفکر راهبردی به ترتیب اهمیت شامل کمبود سرانه کاربری پارکینگ، وجود ترافیک، کمبود سرانه کاربری های پذیرایی، تفریحی و گذران اوقات فراغت و کمبود سرانه کاربری های فرهنگی می باشند و به لحاظ مرتفع نمودن هر کدام از مسائل و مشکلات مذکور، وجود ترافیک با تأثیرپذیری از سایر مسائل و مشکلات، نیازمند بیش ترین تلاش است. با برطرف شدن مسائل و مشکلات شناسایی شده توسط رویکرد تفکر راهبردی، محدوده مرکزی شهر زنجان از حداکثر منافع حاصل از فرصت های راهبردی شناسایی شده در این محدوده برخوردار خواهد شد. از ارزیابی طرح های مورد بررسی مرتبط با محدوده مرکزی شهر زنجان نتیجه می شود که رویکرد و نحوه برخورد این طرح ها با محدوده مذکور در ارتباط کامل با رفع عوامل به وجود آورنده مسائل و مشکلات محدوده مرکزی شهر زنجان نمی باشد. همچنین نتیجه گردید رویکرد تفکر راهبردی قابلیت های قابل توجهی برای تحلیل ساختار فضایی-کالبدی محدوده مرکزی شهر زنجان دارد.
محسن هنرور بهادر زمانی
محلات از جمله عناصر سازنده شهری می باشند که به جهت جایگاه ویژه خود در ساختار بخشی کالبدی و اجتماعی به شهرها از دیرباز از اهمیت ویژه ای در نظام های مختلف شهری برخوردار بوده اند. به دیگر بیان محلات به عنوان اصلی ترین سلول سازنده شهری بعد از خانه، مهمترین حلقه واسطه میان فرد و محیط پیرامونی اش بوده و از نقشی اساسی در پیوند دادن مردم با محیط زندگیشان برخوردار می باشند؛ پیوندهای اصیلی که زندگی انسان در معنای واقعی خود را در مکان سازی و جاری ساخته، فضا را معنامند نموده و هویت فردی را در ارتباط با هویت مکانی شکل می دهد. با وجود این اگرچه در تاریخ شهر نشینی ایران محلات به جهت ریشه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهرنشینی به روش های مختلف پیوندهای اصیل و مستحکمی را میان مردم و محیط زندگیشان فراهم می آوردند، امروزه در سایه تحولات سریع عصر مدرن و به تبع آن تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی دلبستگی مکانی به محلات در زندگی معاصر کمتر محلی از اعراب یافته است، به گونه ای که می توان بخشی از بی ریشگی، پریشانی و بی خانمانی بشر را در ارتباط با آن دانست. افزون بر این پیشینه نه چندان طولانی، توجه به دلبستگی مکانی در دوران معاصر درکنار تنوع و کثرت واژگان به کار رفته در این حوزه توسط نظریه پردازان مختلف، چنان بر ابهامات پیرامون این حوزه از دانش مکان افزوده است که عمدتا برنامه ریزان و طراحان شهری را از توجه مستقیم به دلبستگی مکانی باز داشته است و دلبستگی مکانی در چارچوب نگاه های کل گرا به دیگر حوزه های دانش شهرسازی سپرده شده است. از زمان پیدایش مفهوم دلبستگی مکانی، این واژه به شیوه های گوناگون و از طریق تجدید نظرهای متعدد و استفاده های ناهماهنگ تعریف و تبیین گردیده است. به گونه ای که می توان اصلی ترین مشکل محققان به هنگام مطالعه و بررسی دلبستگی مکانی، چه در سطح نظری و چه در سطح تجربی را تنوع رویکردها، تعاریف و اصطلاحات مورد استفاده معرفی نمود؛ اصطلاحات متفاوتی از قبیل توپوفیلیا معادل مکان دوستی ، ریشه داری ، دلبستگی اجتماعاتی ، حس اجتماع ، هویت مکانی ، اتکای مکانی ، حس مکان بدون دلالت معنایی واحد منشا سردرگمی مفهومی در این حوزه شده اند. این سردرگمی مفهومی چنان که بسیاری از محققین نیز اشاره داشته اند از موانع جدی پیشرفت در حوزه دلبستگی مکانی قلمداد شده است. بر این اساس، نوشتار حاضر با مروری بر آراء عمومی اندیشمندان در این حوزه از دانش بشری با تمرکز بر مقیاس محله به بررسی ابعاد و عوامل دلبستگی مکانی در محلات پرداخته است. که بدین منظور با استفاده از روش تحقیق ترکیبی (کمی و کیفی) و با بهره گیری از راهبردهای پژوهش چندموردی و استدلال منطقی به سنجش دلبستگی مکانی و شناسایی عوامل دلبستگی مکانی در محلات شهری پرداخته است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر بیشترین میزان دلبستگی مکانی در میان محلات مورد مطالعه به ترتیب متعلق به ساکنین محله چهارسوقی ها، دردشت، دوطفلان و ملاصدرا است که موید نقش ابعاد شناختی، احساسی و رفتاری و نیز عوامل فردی، کالبدی و اجتماعی در فرآیند دلبستگی مکانی می باشد. به عبارت دیگر از خلال پژوهش حاضر تایید گردید دلبستگی مکانی سطحی از سطوح حس مکان است که دربرگیرنده ابعاد شناختی (هویت، خاطره، معنا، دانش، الگو و ...)، احساسی (عشق، علاقه، تعصب، غرور و ...) و رفتاری است که در برآورده شدن و ارضای هر یک از ایشان به تناسب و فراخور شرایط و با توجه به مقیاس تحلیلی محله هر سه عامل فردی، اجتماعی و عوامل کالبدی اثرگذار می باشند. همچنین در پاسخ به چرایی دلبستگی مکانی در محلات شهری، بر اساس مصاحبه های 22گانه صورت پذیرفته در محلات مورد مطالعه، 1067 کُد در ارتباط با دلبستگی مکانی ساکنین به محلات استخراج گردیده که با طیقه بندی ایشان در قالب 40 درونمایه فرعی، 8 درونمایه اصلی صمیمیت اجتماع محلی، هویت اجتماعی، مذهب، شان، تداوم فضا- زمان، حظ بصری، پاسخدهنگی و طول مدت سکونت به عنوان عوامل و زمینه های اصلی دلبستگی مکانی در محلات مورد مطالعه شناسایی گردیده است.