نام پژوهشگر: زهرا علییی
زهرا علییی صمد سامانیان
چین دارای پیشینه ای طولانی و پرافتخار در زمینه هنر و نقش و نماد در هنر می باشد. یشم به عنوان یکی از سنگ های موردعلاقه ی چینیان از دوران کهن تا امروز مطرح بوده است. اگر چه یشم در نقاط مختلف جهان وجود دارد، اما تنها نزد چینیان باستان، ارزش آن گاه حتی از طلا و نقره هم فراتر رفته است. این سنگ نه تنها به خاطر زیبایی و کمیاب بودنش مورد ستایش قرار گرفته، بلکه به خاطر رابطه آن با جاودانگی نزد آنان گرانبها بوده است و ارزش آن بیشتر ازآنکه به خاطر زیباییش باشد، به خاطر ویژگی های نمادین و اسطوره ای آن بوده است. همین خصوصیت موجب شده که همیشه در هاله ای از سحر وابهام باشد. با گذشت قرون از ارزش و مقام معنوی یشم در نزد چینیان کاسته نشده و کارکرد اجتماعی، هنری و فرهنگی آن به اقتضای زمان تغییریافته، اما رنگ نباخته است کما اینکه در سلسله های باستانی به عنوان نماد جاودانگی، در مراسم تدفین وجود شیئ یشمی ضروری بود اما به تدریج فقط در طول زندگی ارزشمند شمرده شد و مراسم پیچیده ی تدفین به تدریج منسوخ شد تا جایی که در دوران متأخرتر فقط زیبایی آن مورد ستایش بود. استفاده از یشم در کشورهایی که ارتباطات سیاسی فرهنگی با چین داشتند نیز مرسوم شد. لازم به تذکر است در برخی محیط های دینی و اجتماعی متفاوت نظیر ایران، نقش آن تغییر کرد. به درستی معلوم نیست یشم اول بار چه زمانی به ایران وارد شد. اما بر اساس شواهد، قدیمی ترین نمونه ها مربوط به دوره ی هخامنشیان است اما مفاهیم دینی و نمادین آن هرگز در ایران مورد اقبال نبوده است ومی توان گفت دلیل آن این است که فلسفه ی مرگ و زندگی در ایران با چین متفاوت است. شاید عدم وجود منابع یشم در ایران، یکی دیگر از این علل باشد. با وجود این، مدارک و شواهد نشان می دهد که در دوره هایی از تاریخ ایران کار بر روی یشم و تجارت آن بسیار پر رونق بوده و نمونه های کم اما زیبا از آن دوره باقی مانده است که دلیلی بر این مدعاست. باید این نکته را متذکر شد که استحکام و زیبایی یشم، بیشترین عامل جاذبه ی آن نزد ایرانیان بوده است. سه هدف کلی در این پایان نامه دنبال می شود: شناخت ویژگی های فنی یشم، نقش نمادین آن در هنر و صنایع دستی چین و در نهایت، جایگاه آن در هنر ایران می باشدکه در این خصوص نسبت به چین کاملاً متفاوت است.