نام پژوهشگر: لینه بلاغی

نقش مکانها و فضاهای کوچک جغرافیایی در سیاست های جهانی نمونه: ساحل شرقی مدیترانه (لبنان، فلسطین/اسرائیل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  لینه بلاغی   محمدرضا حافظ نیا

این رساله می خواهد بگوید که ساحل شرقی مدیترانیه علی رغم وسعت کوچک جغرافیایی آن، به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، اثر بسیار قابل ملاحظه بر سیاستهای جهانی می گذارد. بدیهی است که ساحل شرقی مدیترانیه به دلایل فراوان؛ از جمله ارتباط مستقیم وغیر مستقیم با کشورهای اثر گذار در خاورمیانه و جهان و دلایل دیگر که شرح مبسوط آن متعاقبا خواهد آمد، باعث حضور گسترده قدرتهای بین المللی و منطقه ای و تصادم منافع می شود و منجر به یک سلسله از درگیری ها و خشونت-ها و همچنین نامناسب شدن اوضاع این منطقه برای ده ها سال و به نتیجه نرسیدن همه فرمولهایی- چه بین المللی و چه اقلیمی- برای رسیدن به راه حل برای خارج شدن منطقه از تجاذبات ومنازعات سیاسی می شود. منافع متضاد و مشترکی که بین بازیگران بین المللی، منطقه ای و محلی در فضای مذکور وجود دارد، باعث شده تا این منطقه اهمیت به سزایی پیدا کند و به طور غیرمستقیم، در همه مسائل ژئواستراتژیک کشورها یا بازیگران منطقه ای و بین المللی در حوزه خاورمیانه بسیار اثر گذار باشد. از این رو هدف ما بر این است مشخص کنیم که؛ نقش مکانها و فضاهای کوچک ساحل شرقی مدیترانه بر سیاست های جهانی چگونه است و چرا این مناطق این قدر اثر گذار شده؟ به عبارتی دیگر ما سعی خواهیم کرد تا شرح دهیم که فضاهای مزبور ( ساحل شرقی مدیترانیه لبنان و فلسطین و اسرائیل ) حاوی چه ارزشهایی هستند که نظر بازیگران سیاسی جهانی یا بین المللی را به خود جلب نموده و بر سیاست آنها نسبت به فضاهای کوچکشان اثر می گذارند. در نتیجه می توان گفت مکان کوچک که ارزشهایی جغرافیایی ثابت واستراتژیک دا رد و در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با امنیت حیاتی قدرتهایی منطقه ای و جهانی می تواند عامل جلب توجه بازیگران بین المللی باشد، و بر سیاست های بین المللی تأثیرات زیر داشته باشد: باعث مداخله و رقابت قدرتها منطقه ای و فرامنطقه و جهانی است برای حفظ منافع این امر در فضاهای جغرافیایی کوچک به باز شدن راه مانور برای قدرتهای محلی و منطقه ای می شود و منجر به تغییر گفتمان قدرتهای جهانی و منطقه است در یک فرایند که به بازخوانی در نظم جهانی (ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی) منتهی می شود. واژگان کلیدی: مکان جغرافیایی، فضای جغرافیایی، ژئوپلیتیک، ساحل شرقی مدیترانه، مداخله.

نقش مکان ها و فضاهای کوچک جغرافیایی در سیاست های جهانی نمونه: ساحل شرق مدیترانه (لبنان، فلسطین/اسرائیل)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  لینه بلاغی   محمدرضا حافظ نیا

این رساله می خواهد بگوید که ساحل شرقی مدیترانیه علی رغم وسعت کوچک جغرافیایی آن، به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، اثر بسیار قابل ملاحظه بر سیاستهای جهانی می گذارد. بدیهی است که ساحل شرقی مدیترانیه به دلایل فراوان؛ از جمله ارتباط مستقیم وغیر مستقیم با کشورهای اثر گذار در خاورمیانه و جهان و دلایل دیگر که شرح مبسوط آن متعاقبا خواهد آمد، باعث حضور گسترده قدرتهای بین المللی و منطقه ای و تصادم منافع می شود و منجر به یک سلسله از درگیری ها و خشونت ها و همچنین نامناسب شدن اوضاع این منطقه برای ده ها سال و به نتیجه نرسیدن همه فرمولهایی- چه بین المللی و چه اقلیمی- برای رسیدن به راه حل برای خارج شدن منطقه از تجاذبات ومنازعات سیاسی می شود. منافع متضاد و مشترکی که بین بازیگران بین المللی، منطقه ای و محلی در فضای مذکور وجود دارد، باعث شده تا این منطقه اهمیت به سزایی پیدا کند و به طور غیرمستقیم، در همه مسائل ژئواستراتژیک کشورها یا بازیگران منطقه ای و بین المللی در حوزه خاورمیانه بسیار اثر گذار باشد. از این رو هدف ما بر این است مشخص کنیم که؛ نقش مکانها و فضاهای کوچک ساحل شرقی مدیترانه بر سیاست های جهانی چگونه است و چرا این مناطق این قدر اثر گذار شده؟ به عبارتی دیگر ما سعی خواهیم کرد تا شرح دهیم که فضاهای مزبور ( ساحل شرقی مدیترانه لبنان و فلسطین و اسرائیل ) حاوی چه ارزشهایی هستند که نظر بازیگران سیاسی جهانی یا بین المللی را به خود جلب نموده و بر سیاست آنها نسبت به فضاهای کوچکشان اثر می گذارند. در نتیجه می توان گفت مکان کوچک که ارزشهایی جغرافیایی ثابت واستراتژیک دارد و در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با امنیت حیاتی قدرتهایی منطقه ای و جهانی می تواند عامل جلب توجه بازیگران بین المللی باشد، و بر سیاست های بین المللی تأثیرات زیر داشته باشد: باعث مداخله و رقابت قدرتها منطقه ای و فرامنطقه و جهانی است برای حفظ منافع این امر در فضاهای جغرافیایی کوچک به باز شدن راه مانور برای قدرتهای محلی و منطقه ای می شود و منجر به تغییر گفتمان قدرتهای جهانی و منطقه است در یک فرایند که به بازخوانی در نظم جهانی (ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی) منتهی می شود.