نام پژوهشگر: بی بی مریم سالاری
بی بی مریم سالاری حسین کارشکی
یکی از اهداف مورد تاکید در هر نظام آموزشی، بویژه در آموزش عالی افزایش و بهبود مهارت های تفکر انتقادی در فراگیران است. با این وجود تفکر انتقادی بدون گرایش نسبت به آن کسب نخواهد شد. بنابراین بررسی عواملی که بر گرایش به تفکر انتقادی موثرند، موضوعی ارزشمند است. هدف این پژوهش بررسی روابط میان ادراکات محیطی و انگیزش درونی با گرایش به تفکر انتقادی بر اساس یک الگوی علی است. نوع این پژوهش همبستگی است و جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 89-90 می باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 359 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای غیرنسبی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا (فاسیون و همکاران، 1992)، فرزندپروری ادراک شده (ریان، گرولنیک و دسای، 1997)، ارزشیابی کلاسی ادراک شده (الخروصی، 2009) و انگیزش درونی (آمابیل، 1994) بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون به منظور بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد، نتایج نشان داد که رابطه فرزندپروری ادراک شده با انگیزش و گرایش به تفکر انتقادی مثبت و معنادار بود ولی رابطه ارزشیابی ادراک شده و انگیزش درونی معنادار نبود. همچنین رابطه انگیزش و گرایش به تفکر انتقادی از لحاظ آماری معنادار بود. نتایج الگوی معادلات ساختاری نیز نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش برخوردار بوده و گرایش به تفکر انتقادی از طریق فرزندپروری و ارزشیابی کلاسی ادراک شده تبیین شده است (91/0 gfi =و070/0rsmea =).