نام پژوهشگر: مصطفی ملکی

p-گروههای متناهی با زیرگروههای سره ناآبلی دومولدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم انسانی 1390
  مصطفی ملکی   رضا عرفی

هدف اصلی این رساله رده بندی p-گروههای متناهی می باشد که زیرگروههای واقعی آنها دو مولدی است .برای این منظور ابتدا به بررسی خواص اصلی این گروهها سپس به رده بندی آنها می پردازیم .

بررسی رابطه میان هوش هیجانی و اعتماد سازمانی : تبیین نقش فرهنگ سازمانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  مصطفی ملکی   علی اصغر فانی

پژوهش های جدید روانشناسی نشان داده است که هوش شناختی دیگر نمی تواند پیش بینی کننده خوبی برای موفقیت در کار و زندگی باشد. آن گونه که دانیل گلمن می گوید: هوش شناختی در بهترین شرایط تنها 20% از موقعیت ها را شامل می شود و 80% از موقعیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیت ها در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند. همچنین به منظور اینکه مدیران سازمان های دولتی بتوانند به خوبی به وظایف و فعالیت های محوله خود بپردازند بایستی کارکنان این احساس را داشته باشند که مدیرانشان قابل اعتمادند. اعتماد بین مدیریت و کارکنان بر کیفیت مدیریت دولتی تاثیر زیادی خواهد داشت. بنابراین افول اعتماد در سازمان های دولتی، یکی از مسائلی است که باعث ایجاد کارکنانی بی انگیزه و بی تفاوت می شود و اجرای کند برنامه ها را سبب می گردد.فرهنگ نیز بر روی عمل و عکس العمل های افراد در محیط های مختلف تأثیر قوی و شایانی دارد. بنابراین در محیط های با انواع خرده فرهنگ ها بروز تعارض امری طبیعی می باشد، و در این شرایط افراد نیازمند یادگیری پذیرش فرهنگ های مختلف و احترام عملی به آنها بر پایه هوش هیجانی معطوف به حفظ کرامت انسان ها می باشند (آقایار و شریفی، 1386، ص، 26). از این رو این پژوهش با هدف تعیین رابطه میان هوش هیجانی و اعتماد سازمانی با توجه به نقش تعدیل گری فرهنگ سازمانی در ستاد مرکزی وزارت آموزش و پرورش انجام گردید. بدین منظور پرسشنامه هایی برای سنجش هریک از متغیر های مورد نظر پرسشنامه ای در جامعه آماری مورد نظر توزیع گردید. این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی و از نظر اجرا توصیفی از نوع همبستگی است. داده های این تحقیق پس از جمع آوری توسط نرم افزار spss تحلیل گردید. نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن است که فرضیه اصلی اول تحقیق مبنی بر وجود رابطه میان هوش هیجانی و اعتماد سازمانی مورد تایید قرار گرفت و فرضیه اصلی دوم تحقیق که به بررسی وجود اثر تعدیل گری متغیر فرهنگ سازمانی می باشد مورد تایید قرار نگرفته و رد گردید.یعنی سازمانها صرفنظر از فرهنگی که دارند می توانند با تقویت هوش هیجانی در سازمان اعتماد سازمانی را ارتقاء دهند.