نام پژوهشگر: مهدی یزدی
نسرین موسوی ابنوی مهدی یزدی
در این تحقیق زیست چینه نگاری و سنگ چینه نگاری نهشته¬های پرمین بالایی در دو مقطع مجزا (بناریزه و همبست) در ناحیه آباده مورد مطالعه قرار گرفته است. مقطع بناریزه از آهک¬های نودولار مشکی همراه با براکیوپود، مرجان، بریوزوئر و فرامینیفر تشکیل شده است که سن وچیاپینگین معادل پرمین را نشان می¬دهد. مقطع همبست در قاعده از آهک¬های خاکستری رنگ نازک لایه همراه با ماکروفسیل¬های فراوانی به سن پرمین تشکیل شده است به طوری که ماکروفسیل¬ها به فراوانی در این لایه¬ها قابل تعقیب می¬باشند و با ادامه نمونه برداری به سمت بالا به وضوح جلفین زیرین تا بالایی را نشان می¬دهند. این تحقیق همچنین منجر به شناسایی گونه¬ای آمونوئید از جنس araxoceras از بخش جلفین زیرین سازند همبست و نیز کشف vedioceras ventrosulcatum ruzhecev از جلفین بالایی برای اولین بار در ایران شده است. براکیوپودهای به دست آمده از مقطع بناریزه عبارتند از: spinomarginifera sp., leptodus sp., araxathyris sp. براکیوپودهای جمع¬آوری شده در این برش زمان پرمین پسین را نشان می¬دهند. همچنین علاوه بر براکیوپودها، بقایایی از مرجان¬ها، بریوزوئر و نیز فرامینیفرهایی که گویای شرایط کم عمق هستند در این مقطع دیده می¬شوند. مجموعه براکیوپودهای یافت شده در مقطع همبست عبارتند از: araxilevis sp., tyloplecta yangtzeensis, orthothetina sp., leptodus sp. این براکیوپودها حاکی از وجود زون های زیستی araxilevis bed و oldhamina bedاست که سنی معادل جلفین از پرمین پسین را نشان می¬دهند. مجموعه گونیاتیت¬های یافت شده در مقطع همبست عبارتند از: araxoceras tectum ruzhencev, araxoceras sp., araxoceras abarkuense sp. nov., vescotoceras sp., vescotoceras paralleum ruzhencev, vedioceras sp., vedioceras ventrosulcatum ruzhencev, phisonites triangulus shevyrev, phisonites sp., xenaspis sp. گونیاتیت¬های به دست آمده ازاین برش حاکی از وجود زون¬های زیستی زیر می¬باشند: araxoceras bed, vedioceras bed, phisonites bed این زون¬های زیستی جلفین زیرین تا بالایی در سیستم پرمین را نشان می¬دهد. مجموعه کنودنت¬های یافت شده در مقطع همبست عبارتند از: clarkina niuzhuangensis, clarkina leveni, clarkina guangyanensis, clarkina bizarrensis کنودنت¬های به دست آمده از این برش حاکی از وجود زون¬های کنودنتی clarkina leveni zone و clarkina guangyanesis zone می¬باشد. در این مقطع بقایایی از مرجان¬ها، ناتیلوئید، فلس و مهره کمرماهی دیده می¬شود. این منطقه همچنین شامل تجمع فراوانی از گلوله¬های آهنی به صورت متمرکز شده است که درصد بسیار پایین اکسید منگنز (mno) حاصل از آنالیز آنها بیانگر شرایط دریایی کم¬عمق تا فلات قاره می¬باشد. ضمن اینکه کنودنت¬های به دست آمده از این مقطع نیز شرایط دریای کم¬عمق را تأیید می-کند. مجموعه زیستی فوق از برش¬های همبست و بناریزه می¬تواند در مقایسه و کنترل افق¬های پرمین کشورهای همجوار مورد استفاده قرار گیرد.
مهین محمدی کمجانی مهدی یزدی
گسترش نهشته هایی با سن دونین میانی- بالایی تا کربنیفر زیرین همانند بسیاری از نقاط دنیا در کشور ما نیز قابل توجه و اهمیت است. کشور ما که در این زمان بخشی از ساحل شمالی خشکی گندوانا را تشکیل می داده است در سرتاسر البرز از قسمت شرقی تا غربی و همچنین بخشهای ایران مرکزی و زاگرس در معرض پیشرویها و پسرویهای دریای شمالی پالئوتتیس قرار داشته است. در همه این نقاط این نهشته ها بر روی سطح فرسایش یافته رسوبات قبلی قرار دارند و یک فاصله زمانی نبود رسوبگذاری در همه این نواحی گزارش شده است. در حوضه البرز مرکزی رخنمونهای پالئوزوئیک بالایی در چند ناحیه در شمال تهران قابل مطالعه هستند این نهشته ها که برای اولین بار توسط آسرتو در دره جیرود مطالعه شده اند. نام "سازند جیرود" را بخود گرفته اند. علاوه بر دره جیرود که به عنوان برش الگوی این سازند در نظر گرفته شده است ، سازند جیرود در نواحی اطراف مانند دره زایگون، دره لالون، دره مبارک آباد، امام زاده هاشم، دره حسنکدر و اطراف کرج نیز رخنمون دارد. در این مطالعه رخنمون ها ی دره های جیرود، زایگون و لالون مورد بررسی قرار گرفته است. سازند جیرود به ضخامت تقریبی 350 متر، تناوبی از رخساره های کربناته و سیلیسی کلاستیک و کربناتی است که در برشهای مختلف یک یا دو جریان بازالتی با ضخامت 10 الی 140 متردر میان این نهشته ها نفوذ کرده اند. این سازند در رخنمونهای مختلف براساس براکیوپودها، کنودونتها، فسیلهای گیاهی و پالینومرفها مطالعه شده و سنی معادل دونین بالایی-کربنیفر زیرین را برای آن پیشنهاد کرده اند. این سازند در ناحیه مورد مطالعه در بین دو مجموعه ماسه سنگ کوارتزیتی قاعده ای و ماسه سنگ آهکی فسیل دار رأسی قرار دارد. کوارتزیت قاعده ای حدود 13-15 متر کوارتزیت سفید تا صورتی رنگ است که بر روی سطح فرسایش یافته سازند میلا قرار گرفته است. بر روی لایه کوارتزیتی قاعده ای یک لایه کم ضخامت آهکی حاوی براکیو پودا وجود دارد که گیتانی و آسرتو در 1965 آن را به فرازنین بالایی نسبت داده اند وبر روی آن 80 متر تناوب شیل سیاه رنگ و ماسه سنگ قرار دارد. در این شیل های سیاه رنگ فقط آثار زیستی استراکدهای رده های metacopina , palaeocopina و platycopinaیافت شده اند که همگی به صورت قالب داخلی فسفاتی هستند و این استراکدها سنی معادل فرازنین تا فامنین را گواهی می دهند ولی از همه مهمتر اینکه این استراکدها از انواع سازگار با محیطهای کم اکسیژن هستند و می توانند شاخصه های محیطی مفیدی باشند. بر روی این شیل ها تناوبی از لایه های آهکی، شیل و ماسه سنگ به صورت تکراری قرار دارد ازمیان لایه های آهکی این توالی کنودونتهای فامنین بالایی به دست آمده است. به دلیل اینکه این رخساره ها به ناحیه کم عمق تعلق دارند کنودونتهای زیادی از شستشوی آنها حاصل نشده است ولی از نظر سنی از پایین ترین لایه آهکی، کنودونتهای زون کنودونتی نزدیک ساحل expansa zone تا praesulcata حاصل شده است که شاخص سنی بسیار مناسبی است و از. زیست رخساره های نواحی ناحیه شلف داخلی، محسوب می شود. . این کنودونتها شامل جنسهای زیر هستند: bispathodus.bispathodus, bispathodus costatus, bispahtodus stabilis, branmehla inornata, clydagnathus ormistoni, icriodus costatus darbyensis, icriodus sp., pandorinellina sp., pelekysgnathus inclinatus, pekeysgnathus sp., polygnathus communis collinsoni, polygnathus communis communis, polygnathus communis dentatus, polygnathus inornatus, polygnathus cf. p.longiposticus, polygnathus cf. p.symmetricus, polygnathus aff. p. brevilaminus, polygnathus sp. در این مجموعه در حدود 300 عنصر کنودونتی یافت شده است . icriodus costatus darbyensis گونه غالب این مجموعه است و پس ازآن گونه های جنسهای polygnathidae و pelekysgnathidaeبرتری دارند. در مجموعه این کنودونتها تغییر رنگ مشخص و قابل ملاحظه ای دیده نمی شود. از ریز بقایای ماهیهای کوسه ای فامنین تاکساهای زیر: phoebodus typicus, ph. gothicus, thrinacodus tranquillus, denaea sp., protacrodus cf., protacrodus serra, deihim mansureae, hybodontiform. که شاخص زونهای از expansa zone تاzone praesulcata هستند نیز یافت شده اند و سن یابی توسط کنودونتها را تایید می کنند. با توجه به اینکه مطالعات براکیوپودها و پالینومرفهای این سازند در برش الگو ، سن بخش پایینی سازند را فرازنین بالایی می دانند از طرفی فسیلهای غالب در شیلهای سیاه قاعده ای سازند از استراکدهای محیطanoxic لاگونی ناحیه ساحلی تشکیل شده اند که این محیط در اثر بالا آمدن سطح آب ایجاد شده است. شاید بتوان این شیل های سیاه را معادل شیل های سیاه kellwaser ii در دونین دنیا قرار داد. از طرفی به دلیل اینکه فسیلهای موجود در اولین نهشته های فامنین بر روی این شیلهای سیاه به زون expansa مربوط می شوند، وجود یک مرحله نبود رسوبگذاری حاصل از عقب نشینی بزرگ، پس از ته نشینی شیل های سیاه را تآیید می کند وبر این اساس این عقب نشینی در در دوره زمانی معادل فرازنین پایانی تا zone expansa رخ داده است و بر اساس این مطالعات، سن بخش بالایی سازند جیرود فامنین بالایی (expansa zone-praesulcata zone?) پیشنهاد می شود. با توجه به شناسایی فسیل کنودونت polygnathus cf. longiposticus branson & mehl, 1934 متعلق به کربنیفر زیرین در نمونه شمارهzm.58 در برش زایگون ، می توان وجود رخساره های کربنیفرزیرین را در لایه های بالاتر از کوارتزیت قاعده ای سازند مبارک ( نمونه شماره zm.56 ) اثبات کرد.
محبوبه سادات طباطبایی مهدی یزدی
منطقه سه واقع در 110 کیلومتری شمال غرب اصفهان، درقسمت شمالی شهرستان برخوار و میمه و بخش جنوبی شهرستان کاشان واقع می باشد. به منظور بررسی و مطالعات سنگ چینه نگاری و زیست چینه نگاری دونین در این منطقه دو برش نقله و نچفت انتخاب گردید. برش نقله با 200 متر ضخامت عمدتاً شامل آهک با میان لایه های دولومیت می باشدکه به چهار واحد تقسیم می شود. کربونیفر در این ناحیه حضور ندارد و به عنوان گپ چینه شناسی معرفی می شود. براساس کنودونت های یافت شده سن نهشته های این برش به دونین میانی (ژیوتین زیرین تا پایان ژیوتین بالایی) نسبت داده می شود. بیوزون های معرفی شده در این برش عبارتند از: lower to middle varcus zone, upper varcus zone, subterminus fauna zone, insita fauna zone برش نچفت نزدیک معدن نچفت با ضخامت 120 متر، عمدتاً متشکل از آهک بوده، وجود لایه های خاک نسوز از اختصاصات آن می باشد. این برش به پنج واحد قابل تقسیم می باشد کنودونت های استحصال شده از این برش بیانگر سن دونین میانی (ایفلین بالایی تا ژیوتین میانی) می باشد. بیوزون های معرفی شده عبارتند از: ensensis zone, hemiansatus to lower varcus zone با توجه به کنودونت ها و ماکروفسیل های یافت شده از جمله تریلوبیت ها و براکیوپدها و مقایسه با کشورهایی چون افغانستان، پاکستان، اروپا و آمریکا نشان می دهد این مناطق در زمان دونین یکپارچه بوده و در حاشیه شمالی گندوانا قرار داشته است.
مهدی قایدی مهدی یزدی
برش بناریزه در 35 کیلومتری شمال آباده واقع است. 75/26 متر از این برش به سن پرمین و تریاس مورد مطالعه قرار گرفت.این توالی از دو واحد سنگ شناسی 7 و a شکل گرفته است. واحد 7 از سنگ آهک های قرمز تا خاکستری رنگ نازک لایه متعلق به سازند همبست از پرمین بالایی و واحد a از سنگ آهک های خاکستری تا سبز رنگ بسیار نازک تا نازک لایه تریاس پایینی تشکیل شده است. رسوبات در این برش حاوی گروه های مختلف فسیلی از قبیل کنودونت ها، سفالوپود ها و بقایای ماهی ها است. مطالعه کنودونت های بدست آمده از این برش منجربه شناسایی 5 زون کنودونتی شد.زون های clarkina transcaucasica، clarkina orientalis و clarkina longicuspidata-clarkina inflecta متعلق به جلفین بالایی، زون clarkina changxingensis، متعلق به دوراشامین میانی و زون hindeodus parvus به آغاز تریاس و اشکوب برهمانین تعلق دارد.مرز دقیق پرمین و تریاس بر اساس اولین حضور hindeodus parvus در لایه شماره gh27 ستون سنگ چینه نگاری تعیین شد. از بررسی پیوستگی در این برش، 3 تغییر ناگهانی در عمق تشخیص داده شد که در آغاز لایه های gh8، gh22 و gh25 واقع شده اند، این تغییرات ممکن است نشانه ای بر وجود ناپیوستگی های کوتاه مدت یا ناپایداری های تکتونیکی باشد. با توجه به حضور دایک های فراوان در این برش، مشابه ترین نظریه انقراض به برش مورد مطالعه، نظریه mantle plume در نظر گرفته شد. بررسی شواهد متفاوت از قبیل دانه های پیریت، فراوانی فسیل بقایای کوسه ماهیان و کنودونت های پلاژیک و دایک های موجود در واحد 7 و آغاز تریاس، بر این مطلب دلالت می کند که پدیده انقراض در منطقه بناریزه در انتهای پرمین رخ نداده است و حد اقل در آغاز تریاس واقع شده است.
مایده فدایی خجسته نوشین طغرایی
دیرینه شناسی گیاهی دانش شناسایی رویش ها و وضع و ترکیب گونه ای اجتماعات گیاهی دوره های گذشته زمین شناسی است. به منظور درک موقعیت انتشار امروزی گیاهان توجه به وضع گذشته و روند تحولات آن ها امری اجتناب ناپذیر است. با این دیدگاه و با هدف مطالعه بخش کوچکی از فلور دوران مزوزوئیک ایران، منطقه کلات در منطقه عمومی قشلاق (حدفاصل آزادشهر و شاهرود) به لحاظ غنای منابع زغال سنگ و در نتیجه تنوع نمونه فسیل های گیاهی و نیز وجود نمونه هایی از چوب های فسیل، از نظر ماکروفسیل های گیاهی در لایه های زغال دار k23 وk24 مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مطالعه نمونه هایی متعلق به 17 جنس از 6 شاخه گیاهی که بیشترین فراوانی را در نمونه های جمع آوری شده از منطقه داشتند مورد شناسایی و مطالعه سیستماتیک قرار گرفتند. با توجه به درصد فراوانی و حضور جنس ها و گونه ها در منطقه و نیز با در نظر داشتن ارزش چینه شناسی گونه های pterophyllum bavieri، zamites persica، baiera muensteriana و scytophyllum persicum می توان سن تریاس بالا (رتین) با 201-204 میلیون سال قدمت را برای سازند شمشک در منطقه کلات پیشنهاد نمود. با توجه به ویژگی های اکولوژیکی فسیل های گیاهی شناسایی شده و مقایسه با ویژگی های گیاهان دوران حاضر می توان نتیجه گیری کرد که منطقه کلات در زمان تریاس بالایی منطقه ای ناهموار بوده است که در دامنه های پایین آن به ترتیب اسفنوفیت ها و سرخس ها، حضور داشته اند که از گسترش چندانی برخوردار نبوده اند، بالاتر از محیط حضور این دو، سرخس های دانه دار با فراوانی بالا و در ارتفاعات حد واسط سیکادها و بنتیتال ها با فراوانی غالب و تنوع زیاد اما به صورت پراکنده دیده می شدند. در قسمت های مرتفع و نزدیک به خط الرأس ها نیر ژینکوفیت ها و مخروطیان، تقریباً کم تعداد وجود داشتند. آب و هوا در این جنگل های آمیخته با گونه های خزان کننده و همیشه سبز گرم و نیمه مرطوب بوده و فصول رویشی مشخص وجود داشته است. همچنین از چوب های فسیل و درختان فسیل سرپای منطقه کلات مقطع نازک تهیه شد که به علت وضعیت نامناسب حفظ شدگی امکان شناسایی میسر نشد. منطقه کلات در البرز شرقی تنها نقطه ای در ایران است که درختان فسیل با سن تریاس در آن یافت می شود.
مریم منانی مهدی یزدی
این رساله به تحقیق و بررسی در مورد ویژگی های سنگ چینه نگاری، زیست چینه نگاری و محیط رسوبی نهشته های رتولیاس منطقه شمال- شمال شرق اصفهان می پردازد. سه برش چینه شناسی در رسوبات رتولیاس منطقه شمال اصفهان (دیزلو، باقرآباد و مرغ) انتخاب گردید. بر اساس ویژگی های لیتولوژی این رسوبات 13 واحد سنگی در برش دیزلو، 2 واحد سنگی در برش باقرآباد و 12 واحد سنگی در برش مرغ شناسایی گردید. بخشهای گلکان، بیدستان، حوض شیخ، حوض خان و قدیر سازند نایبند در منطقه شمال اصفهان قابل شناسایی هستند. آهک ریفی مرجانی- اسفنجی (بایوستروم) در بخش بیدستان و حوض خان قابل مشاهده است. این بایوستروم ها که در صحرا به صورت لایه کلیدی می باشند شامل موجودات ریف ساز (مرجان و اسفنج)، ریف زی و heterastridium spp. هستند. مطالعه بر روی فونای تریاس پسین (مرجان، فرامینیفر، هترآستریدیوم، فسیل گیاهی و دوکفه ای) در برشهای مورد مطالعه منجر به شناسایی 17 جنس و 39 گونه از مرجانها، 10 جنس و 11 گونه از شکم پایان، 23 جنس و 36 گونه از فرامینیفرها، یک جنس و یک گونه هترآستریدیوم ، یک جنس فسیلهای گیاهی و یک جنس و یک گونه دوکفه ای گردید. 2 گونه جدید از شکم پایان در رسوبات تریاس پسین شمال اصفهان (بخش حوض خان) معرفی گردید که عبارتند از: cryptaulax? hautmanni n. sp. و rhynchocerithium esfahanensis n. sp. مطالعه فونای شناسایی شده در رسوبات تریاس پسین نشاندهنده آبهای گرم و کم عمق، محیط تروپیکال و ساب تروپیکال، زون یوفوتیک، شوری نسبتاً نرمال، بستر کربناته و شرایط غالب الیگوتروفیک می باشد. مرجانها و شکم پایان نورین- رتین ناحیه مورد مطالعه با دیگر نواحی حوضه تتیس از جمله: آلپ، کارپاتین، جنوب شرق آسیا (چین، برمه، اندونزی، فیلیپین)، آسیای مرکزی، پامیر و جنوب شرق اروپا قابل مقایسه می باشند. با توجه به مطالعات صحرایی، مقاطع نازک میکروسکوپی و بررسی رخساره ها، مدل رسوبی سازند نایبند در شمال اصفهان به صورت شلف باز می باشد. نهشته های تخریبی بخش گلکان در زیر قاعده امواج طوفانی در شلف خارجی (offshore)، ماسه سنگهای آهکی بخش حوض شیخ و آهکهای ریفی بخش بیدستان و حوض خان در قسمت شلف میــانی (offshore- transition)، آهکهای اُاُلیتی درشلف داخلی و نهشته های تخریبی بخش قدیر بوسیله دلتا رسوبگذاری گردیده اند. نهشته های کربناته سازند نایبند مبین افزایش ناچیزعمق دریای تریاس پسین از شرق (برش دیزلو و باقرآباد) به سمت غرب حوضه رسوبی (برش مرغ) است. چند لایه کلیدی حاوی فسیل indopecten glabra و clathropteris spp. در بخش قدیر سازند نایبند شناسایی گردید که شاخص تریاس پسین است. حضور این لایه های کلیدی در حدود 30 متری دگرشیبی قاعده کرتاسه مشخص می کند که رسوبات تریاس پسین تا نزدیکی نهشته های قاعده کرتاسه حضور دارند.
احمد رضا خزاعی مهدی یزدی
دوکفه ایهای رودیست موجود در واحدهای آهکی سازند تاربور در دو برش سمیرم و گردبیشه واقع در بخش مرکزی زاگرس در جنوب غرب ایران از دیدگاه دیرین شناسی و دیرین بوم شناسی مورد مطالعه قرار گرفته اند. مطالعه سیستماتیک بر روی نمونه های جمع آوری شده از این واحدها با استفاده از ویژگیهای تاکسونومیکی آنها منجر به شناسایی 20 گونه از رودیست ها در قالب 13 جنس از 4 خانواده: dictyoptychidae, hippuritidae, radiolitidae و reqieniidae شده است. وجود گونه های شاخص آشکوب ماستریشتین در بین مجموعه فونی شناسایی شده و نیز توجه به محدوده ظهور منطقه ای سایر گونه ها، موید این سن برای واحدهای محتوی آنهاست. نمونه های رودیست مورد اشاره همچنین به لحاظ مورفولوژیکی مورد آنالیز قرار گرفته اند. با توجه به اندیس های اندازه گیری شده تعلق آنها به دو گروه مورفوتایپ افراشته و چسبیده مشخص می شود که به ترتیب به محیطهای کم انرژی با نرخ رسوبگذاری بالا و پر انرژی همراه با نرخ رسوبگذاری پایین وابسته اند. انواع مورفوتایپ افراشته به دلیل پتانسیل زندگی اجتماعی تشکیل تجمعاتی به اشکال مختلف دسته گلی، خوشه ای و تیکت داده اند که برخی برای اولین بار گزارش می شوند. علاوه بر این، در این واحدها به دلیل حضور فراوان رودیست ها، لیتوسوم های رودیستی قابل تفکیک از توده سنگها شکل گرفته اند که بر اساس ترکیب فونی و ساختار و هندسه داخلی به 6 لیتوسوم تقسیم بندی شده اند. با توجه به ویژگیهای مورفوتایپ های انفرادی، انواع تجمعات و لیتوسوم های رودیستی توصیف شده، محیط های خارجی تا داخل پلاتفرمی با انرژی کم تا متوسط و نرخ رسوبگذاری متوسط تا زیاد برای این واحدها پیشنهاد می شوند. تاکسونهای تشکیل دهنده فونای حاضر همچنین از لحاظ گسترش جغرافیایی به دو گروه بومی و غیر بومی قابل تقسیم اند که انواع بومی مختص محدوده پلیت عربی بوده و انواع غیر بومی در قلمرو تتیس و گاهی با گسترش جهانی در تتیس و کارائیب حضور دارند. این مجموعه در مقایسه با فونای شناخته شده از سایر مناطق زیر مجموعه پلیت عربی ارتباط پیوسته و قوی با مناطق عمان و ترکیه و ارتباط کمتر با سومالی و عربستان و همچنین رابطه فونی ضعیف تر با سایر ایالتهای مدیترانه ای تتیس را نشان می دهند
فتانه زمانی مهدی یزدی
به منظور بررسی و مطالعه سنگ چینه نگاری و زیست چینه نگاری نهشته های دونین بالایی در ایران مرکزی مقطع سراشک انتخاب گردید. این مقطع در 70 کیلومتری شمال شرق شهر کرمان و در 65 کیلومتری جنوب شهرستان راور قرار دارد. دونین بالایی در این مقطع شامل رسوبات فرازنین با 237 متر ضخامت می باشد و عمدتاً شامل آهک با میان لایه های دولومیت است که به شش واحد سنگ چینه نگاری تقسیم می شود این واحد ها عبارتند از: ماسه سنگ قرمز آرکوزیک، آهک ماسه ای،کوارتزیت سفید رنگ، آهک دولومیتی،کوارتزیت سفید رنگ و واحدآهکی. مرز زیرین این برش بصورت گسله است که بر روی رسوبات سری دزو (کامبرین زیرین) قرار می گیرد. کربونیفر در این ناحیه حضور ندارد و به عنوان گپ چینه شناسی معرفی می شود و راس برش بصورت گسله بوسیله رسوبات پرمین پوشیده می شود . در این برش درشت سنگواره های مرجان، براکیوپود و ماهی و ریز سنگواره های کنودونت و ماهی مورد بررسی دقیق قرار گرفته اند. مطالعه روی کنودونت های بدست آمده سبب تشخیص سه بایوزون کنودونتی گردیده است. بایوزون اول lower falsiovalis zone می باشد و در قسمت پایین با حضور ancyrodella pristine مشخص می گردد که مشخص کننده مرز بین ژیوتین و فرازنین است. مجموعه کنودونتی به طور کلی مشخص کننده lower falsiovalis zone to lower rhenana- ?linguiformis zones می باشد.
مهدی یزدی طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادی
با درنظرگیری اهمیت تفکر انتقادی هدف از این مطالعه تعیین وضعیت مهارت های شناختی مورد نیاز در تفکر انتقادی( تجزیه و تحلیل, ترکیب و ارزشیابی) در کتاب های علوم اجتماعی مقطع متوسطه ایران تعیین گردید. به طور مختصر, یافته های پژوهش آشکار ساخته است که کتاب های علوم اجتماعی موجود از حیث توجه به مهارت های شناختی مورد نیاز در تفکر انتقادی به صورت سطحی عمل می نمایندو از این رو برای تدریس مهارت های شناختی مذکور ناکافی بوده و نیاز به بازبینی دارند.
صفوره صدری مهدی یزدی
برش مورد مطالعه در منطقه ی سه، در140 کیلومتری شمال اصفهان (جنوب کاشان) قراردارد. هدف از این تحقیق و مطالعه بررسی سنگ چینه نگاری و زیست چینه نگاری برش مورد مطالعه، شناسایی و رده بندی ماکروفسیل ها و میکروفسیل ها (فرامینی فرهای بنتیک) است. نهشته های این برش در میانه ی ناودیس سراکه با ناپیوستگی بر روی آهک های کرتاسه قرار گرفته اند و توسط تراس های جوان و دشت با رسوبات رسی، پوشیده شده اند. از دیدگاه خصوصیات سنگ شناسی این برش غالباً از مارن آهکی، آهک مارنی، کنگلومرا و ماسه ی رسی تشکیل شده که ضخامتی حدود 1000 متر می باشد و این تحقیق حدود 330 متر این ضخامت را برداشت دقیق و مورد مطالعه قرار داده است. براساس مطالعات زیست چینه نگاری تعداد 18 جنس و 20 گونه روزن دار بنتیک و 6 جنس و 9 گونه ماکروفون از گروه دوکفه ای ها، شکم پایان، سرپایان، کرم های حلقوی یا بند بند، خارپوستان (خارداران و لاله وشان)، بریوزوئرها و جلبک ها شناسایی گردید. با توجه به گستره ی زمانی و پراکنش گونه های ماکروفسیلی و میکروفسیلی شناسایی شده، تعداد 6 منطقه ی زیستی تجمعی تشخیص داده شد که عبارتند از: rotularia spirulacea assemblage biozone heliconoides mercinesis assemblage biozone velates perversus, natilus cimomia assemblage biozone dictyoconus – coskinolina – orbitolites, assemblage biozone nummulites sp. alveolina sp., assemblage biozone nummulites perforatus, assemblage biozone با توجه بر بدست نیامدن آثار فسیلی و زیستی در قاعده مقطع مورد مطالعه موقعیت چینه شناسی قاعده ی توالی و نمونه های تشخیص داده شده در ادامه مقطع، برش مورد مطالعه دارای سن پالئوسن بالایی؟ - ائوسن میانی می باشد. به منظور تعیین محیط تشکیل دهنده و شرایط محیطی توالی مورد مطالعه، مقاطع نازک تهیه شده، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی منجر به شناسایی ریزرخساره های قاره ای و دریایی انجامید، ریز رخساره های دریایی نشانگر محیط های رسوبی لاگون و دریای باز می باشند. وجود بقایایی از کرمهای روتالیا، خرچنگ و جلبک های کاروفیت، نومولیت های با دیواره ی ضخیم همراه با آلوئولین و میلیولید و ... در توالی مورد مطالعه نشان دهنده ی مناطق کم عمق دریایی در زمان ائوسن بوده است. صدف ضخیم آهکی دو کفه ای ها ی دوره ی ائوسن دلیل دیگری بر وجود آب و هوای استوایی دریاهای دوره ی ائوسن هستند.
آزیتا تقی پور عبداله سیف
جلگه ی گیلان بخشی از سواحل دریای خزر محسوب می شود که در طول کواترنر تحولات متعددی را پشت سر گذاشته است. عواملی چون فعالیت های تکتونیک، تغییرات استاتیکی خزر و فرایندهای خشکی از جمله رودخانه ی سفیدرود و سایر شعبات آن در تکوین جلگه ی گیلان نقش مهمی را ایفا نموده اند. به عبارتی جلگه ی گیلان حاصل عملکرد سیستم های شکلزایی و فرایندهای دریایی و خشکی است که سبب ایجاد ژئوفرم های زیادی در منطقه ی مورد مطالعه شده اند. تاریخ تکامل و تطور مدنیت در نواحی مختلف جلگه ی گیلان تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله استاتیک، تکتونیک و فاکتورهای ژئومورفیک در طی دوران پلیستوسن و هولوسن بوده است. برای نمونه سیلاب های دوره ای سفیدرود و رودهای دیگر ، کانون های مدنی واقع بر سطح جلگه را در ارتباط با جابه جایی و مدفون نمودن مدنیت ها بازی می نماید. دریای خزر نیز با تغییرات استاتیکی خود در میزان تغییرات مدنی نقش عمده ای را ایفا نموده است. در این پژوهش ضمن بارزسازی کلیه ی فرایندهای تاثیرگذار بر سواحل خزر در محدوده ی جلگه ی گیلان به بررسی سایت های مدنی از دوره های پارینه سنگی تا به حال مبادرت شده و ارتباط بین ژئوفرم ها و سیستم های شکل زایی و کانون های مدنی واقع بر سطح آن ها، تبیین گردیده است. مطالعات انجام شده در این پژوهش نشان می دهد که نقش برتر در تاریح تحول مدنی سطح جلگه را نوسانات استاتیک، تکتونیک و سیلاب های دوره ای سفیدرود و رودهای دیگر که از ارتفاعات به دریا می ریزند، داشته است.
امیر حسین رحیمی نژاد رنجبر علیرضا عاشوری
نهشته های بختیاری، به عنوان آخرین رسوبات حوضه فورلندی زاگرس، شامل توالی ضخیمی از انواع رخساره های کنگلومرایی بوده که بعضاً دارای میان لایه هایی از ماسه سنگ و ماداستون نیز می باشد. در مطالعاتی که اخیراً صورت گرفته است، وجود یک توالی و لایه های کربناته- سیلیسی آواری دانه ریز در بین سنگها و رسوبات آواری نهشته های بختیاری ، در زاگرس مرتفع به گزارش شده است. در این پژوهش، بررسی های صورت گرفته بر روی توالی مزبور در منطقه شلمزار در جنوب شهر کرد متمرکز شده اند که شامل مطالعات زیست چینه نگاری, زیست جغرافیای دیرینه، و تفسیر های رخساره ای و محیطی رسوبی می باشند. در برش شلمزار، نهشته های بختیاری به سه واحد کنگلومرایی bk-1 تا bk-3 تقسیم گردید که رخساره های پلاژیک آن در واحد bk-1 و رخساره های دریایی کم عمق تر و بنتیک، در واحد bk-2 شناسایی شدند. طبق گروه های فسیلی و رخساره های شناسایی شده در نهشته های بختیاری، محیط رسوبگذاری رسوبات دریایی کربناته- سیلیسی آواری مورد مطالعه، به صورت یک دلتای بادبزنی شکل یا دلتای دانه درشت بازسازی شده است که رسوبات آن در زیر محیط های پرودلتای گلی، پیشانی دلتای ماسه ای ، مات بار آواری نزدیک به منشاء و مصب رودخانه رسوب کرده اند. برای اولین بار، مجموعه ای از فرامینیفرها، مرجان های اسکلرکتینیا، شکم پایان و ماهی های استخوانی و غضروفی در این تحقیقات معرفی شدند. بر اساس شناسایی 5 جنس و 9 گونه از فرامینیفر های پلانکتیک و 56 جنس و گونه 47 از فرامینیفر های بنتیک، سن و زمان رسوبگذاری نهشته های دریایی مزبور (به استثنای قسمت های ابتدایی توالی ماداستونی پلاژیک در واحد bk-1 و بخشهایی از انتهای توالی دلتایی کربناته- سیلیسی آواری در واحد bk-2) ، بوردیگالین پیشین تعیین شده است. همچنین، طبق بررسی های دیرینه شناسی، 20 جنس و 8گونه از شکم پایان و 7 جنس و 7 گونه از کلنی های مرجان ها در توالی کربناته- سیلیسی آواری نهشته های بختیاری در برش مذکور شناسایی شدند. مطالعات فسیل شناسی همچنین حاکی از گروه های فسیلی متنوعی از ماهی های استخوانی و غضروفی در رخساره های کربناته- سیلیسی آواری مزبور می باشند. وجود رسوبات کربناته- سیلیسی آواری برجا در بین توالی ضخیم کنگلومرایی توالی یا نهشته های بختیاری، موید آخرین ارتباط دریایی زاگرس مرتفع با آبهای آزاد در بوردیگالین پیشین می باشد. با توجه به قرابت گونه های بنتیک کم عمق شناسایی شده در لایه های کربناته- سیلیسی آواری نهشته های بختیاری در برش شلمزار ، با فون های همزمان در نواحی تتیس مدیترانه ای، پاراتتیس و اندوپاسیفیک، یک پل ارتباطی فونی و گذرگاه آبی کم عمق، بین حوضه زاگرس و مناطق مزبور بازسازی گردید. بر اساس شباهت گونه های بنتیک شناسایی شده با فون های نواحی مزبور، به نظر می رسد که این مسیر آبی و تبادل فونی، بیشتر بین زاگرس و تتیس مدیترانه ای، پاراتیـس و تا حدودی اندوپاسیفیک برقرار بوده است تا سایر نقاط.
ایمان مجیب مهدی یزدی
چکیـــده برش های مورد مطالعه در این تحقیق در ناحیه باباحیدر (شهرکرد) قرار دارند و از نظر ساختاری به واحد زاگرس چین خورده متعلق می باشند. تعداد چهار رخنمون از سازند پابده با سن ائوسن تا الیگوسن آغازین از دیدگاه حضور فسیل ماهی های استخوانی، فسیل گیاهان گلدار و مجموعه میکروفسیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. سن افق ماهی دار در رسوبات منطقه ی باباحیدر (شهرکرد)، بر اساس حضور مجموعه ی روزن دارا ن شناور، فاصله زمانی ائوسن میانی- پایانی می باشد. همراهی فرامینیفرهای پلانکتون با آثار متنوع گیاهی تأییدی بر محیط دیرینه با آب و هوای گرم و مرطوب و شرایط لبه ای- دریایی ناحیه ی مورد مطالعه در آن زمان است. نمونه های فسیل ماهی های استخوانی جمع آوری شده از منطقه باباحیدر متعلق به 21 گروه مختلف از مارماهی ها، نیزه ماهی ها، ماهی های محیط های نزدیک ساحل، ماهی های گوشت خوار (کوسه ها)، ماهی های کف زی و ماهی های اعماق (دارای پلاک ها و گرهک های مولد فسفر) می باشد. نمونه های به دست آمده از دیدگاه سیستماتیک متعلق به گروه های زیر می باشند: acanthuridae, anguilliformes, berychiformes, bregmacerotidae, centrisidae, clupeiformes, elopiformes, euzaphlegidae, fistularidae, gempylidae, gonostomatidae, myctophidae, ophidiiformes, palaeorynchidae, phoschitidae, preciformes, scombridae, sternoptychidae and trichiuridae. از دلایل انقراض گروه های مختلف مهره داران دریایی، می توان سردشدن آب و کم عمق شدگی در نزدیک مرز ائوسن به الیگوسن را نام برد. کشف میگوهای فسیل شده در منطقه (مخصوصاً برش قنبرسینی) و وجود ماهی های متلاشی شده نشان گر این است که ماهی ها پس از مرگ و حمل در ساحل توسط میگوها مورد تهاجم قرار گرفته اند. یافت فسیل حشرات (مورچه) در این مجموعه فسیلی نیز موید ورود رسوبات قاره ای به حوضه و وجود رودخانه ها و کانال های منتهی به دریاست. نمونه های فسیل شده گیاهی منطقه از حفظ شدگی خوبی برخوردار می باشند و شامل چندین گروه مختلف گیاهی از جمله تیره گندمیان، تیره سیکاس، راسته جگن، جنس ایریس، بقایای میوه اقاقیا و بید است. این آثار انتقالی شامل برگ گیاهان مختلف تک لپه ای و دو لپه ای است و گسترش گیاهان پهن برگ تائیدی بر محیط دیرینه گرمسیری در این ناحیه است. لازم به ذکر است که برش امیدآباد سراب دارای بیشترین تعداد فسیل گیاهی در منطقه است. نمونه های یافت شده به گروه های زیر تعلق دارند: gramineae (phragmites), cycadaceae (carpon of cycads), juncaceae, iris, carpon of acasia and salix. میکروفسیل های یافت شده در منطقه شامل بقایای گروه های مختلفی مانند فرامینیفرها، استراکدها، بریوزوئرها، خارپوستان، ستارگان دریایی، دندان ماهی ها، خرده های استخوان های حمل شده و فضولات ماهی ها (کوپرولیت) بوده که جهت تعیین سن لایه های در برگیرنده افق های ماهی دار و دارای آثار گیاهی مورد استفاده قرار گرفته اند. نمونه های به دست آمده از دیدگاه سیستماتیک متعلق به گروه های زیر می باشند: marginulina wetherelli, sprilina sp., nodosaria catesbi, stilostomella dentate, elphidium sp., textularia sp., oolina sp., hantkennina compressa, hantkenina alabamensis, operculina sp., globigerina sp., lagena sp., uvigerina sp., globigerinatheka mexicana, morozovelloides sp. and laevidentalina sp. تجمع این مجموعه فسیلی، وجود برخی از جنس های فرامینیفر پلانکتون و بنتیک، سوزن اسفنج و ذرات ترکیبات آهن (هماتیت و لیمونیت) نشانگر محیطی گسترده از لبه ی خشکی به دریا همراه با کانال های منتهی به حوضه تا آب های عمیق است. همچنین حضور 6? تا 7? درصدی میکروفسیل گلوبیژرین (محیط دریای باز) بر روی اکثر آثار گیاهی یا به همراه آن ها (مخلوط شدگی خشکی و دریا) نشانگر وجود جریان های رودخانه ای و کانال های باز در شلف است که این بقایای گیاهی در زمان رسوبگذاری، توسط رودخانه یا باد به داخل دریا حمل شده اند و سپس چرخه فسیل شدن برروی آن ها اتفاق افتاده است. فونای ماهیان استخوانی در ائوسن اغلب نقاط دنیا غنی است. برای مثال سازندmont bolca در ایتالیا و سازند green riverدر آمریکا فونای شبیه فونای ماهیان استخوانی ایران را دارا هستند. از نهشته های ائوسن سازند green river آمریکا گونه های مختلف و متنوعی از ماهی های استخوانی، حشرات، مهره داران و فسیل های گیاهی شبیه به آنچه در این تحقیق مشاهده می گردد بدست آمده است که گویای شباهت زیست دیرینه شناسی افق های فسیل دار ائوسن در ایران و سایر نقاط جهان بوده است. واژگان کلیدی: ماهی های استخوانی، گیاهان گلدار، فرامینیفر پلانکتون، تک لپه ای، دو لپه ای، مهره داران.
ساینا زارع پور مهدی یزدی
چکیده دراین مطالعه توالی ضخیمی از رسوبات دونین فوقانی واقع درناحیه باقرآباد، شمال شرق اصفهان برای اولین بارموردمطالعه قرارگرفت. این توالی متشکل از آهک های نازک، متوسط تاضخیم لایه به رنگ خاکستری تیره، آهک های دولومیتی خاکستری و مقداری ماسه سنگ قرمز رنگ می باشد. درسطح تماس لایه های دونین (سازند بهرام) با پرمین حدود10 متر لایه های شیلی قرمز رنگ دیده می شود که ازآن به عنوان ناپیوستگی هرسی نین یاد شده و سطح تماس زیرین آن نیز دارای یک گسل خوردگی است. ریز بقایای ماهی های بدست آمده شامل : phoebodus turnerae, ph. gothicus gothicus (m1), ph. sp., deihim mansureae m2, m3), stethacanthus sp., euselachii indet., ctenacanthidae indet., ctenacanthus-type scale, dipnoi gen et sp. indet., osteichthyes-bone, onychodontid tooth?, palaeonisciformes indet scale. هستند. مجموعه فوق بیانگر سن فامنین پیشین تا میانی برای مقطع موردمطالعه می باشد. مطابقت فونای کوندریکتین دربرش مورد مطالعه با دیگر نواحی ایران (ایران مرکزی، البرز) و حوضه های مراکش والجزایر حاکی از وجود یک شلف کربناته کم عمق در این نواحی در فامنین زیرین – میانی (دونین پسین) می باشد.
پیمان عباسی مهدی یزدی
سازند میشان در 10 کیلومتری شمال شرق شهرستان کنارتخته برونزد دارد (با ضخامت 1100 متر). مختصات جغرافیایی برش مورد مطالعه عبارت است از: طول جغرافیایی آن،?57 ´28 ?51 شرقی و عرض جغرافیایی آن، ?9 ´34 ?29 شمالی می باشد. از نظر لیتولوژیکی سازند میشان شامل میان لایه های مارنی و آهکی با ماسه آهکی رس دار می باشد. مرز زیرین این سازند با سازند گچساران به صورت هم شیب و مشخص و مرز بالایی آن با سازند آغاجاری هم شیب است. لایه های کلیدی از قاعده تا راس سازند میشان عبارتند از: اپرکولینا دار اول، اپرکولینا دار دوم، بریوزوئر، شکم پا و دوکفه ای، خارپوست، خرچنگ دار اول، خرچنگ دار دوم، اویستر. این تحقیق در منطقه کنارتخته و در سازند میشان، سخت پوستانی شامل: خرچنگ ها، استراکدها و بالانوس های فسیل شده را گزارش می نماید. این گروه ها اهمیت به سزایی از نظر پی بردن به شرایط زیست دیرینه در طول عمر کره زمین دارند. سخت پوستان در دریاهای کم عمق زندگی می کرده و می کنند. لایه های خرچنگ دار در نقاطی همچون کنارتخته، فیروز آباد و شمال بندر عباس قابل تعقیب می باشند. در مجموع تعداد 4 جنس و 3 گونه از خرچنگ ها با سن میوسن میانی در برش کنارتخته شناسایی گردیده که یکی از گونه ها برای اولین بار معرفی می گردند: 1. leucosia persica, 2 .myra sp., 3. portunus withersi, 4. demania ahramensis n. sp. همچنین تعداد 10 جنس و 3 گونه از استراکد ها در برش مورد مطالعه با سن میوسن شناسایی شده اند: 1. actinocythereis levinsoni, 2. krith sp., 3. neonesidea rochae, 4. macrocypris sp., 5. senesia sp., 6. hemicytheria omphalodes, 7. amnicythere sp., 8. quadracythere sp., 9. xestoleberis sp., 10. acanthocythereis sp. یک جنس از سخت پوستان ثابت نیز شناسایی گردید که به گروه بارناکل ها یا کشتی چسب ها تخصیص داده می شود و balanus sp. نام گرفت. از نرم تنان (شکم پایان، دوکفه ای ها و خارپوستان...) موجود در این برش می توان به حضور جنس ها و گونه های زیر اشاره نمود: oliva sp., conus aff. litteratus, conus aff. allionii, conus aff. tessulatus, siphonalia cf. subnodosa, diloma (oxystele) cf. feneonianua, rostellaria aff. lucida, ampulinatica sp., natica aff. multipunctata, umbraculum sp., turritella sp., cypraea sp., glabertryonia sp., littoridina sp., dyris lataguensis, epitonium miofrondiculoides. venus multilamella, venus non scripta, venus sp., glycymeris sp., spondylus sp., spondylus cf. crassicosta, ostrea digitataii, ostrea lamellose, pecten aff. multistriatus, argopecten sp. echinolampas sp., cidaris sp., schizaster parkinsoni, micraster sp. از شاخه بریوزوآ می توان به جنس های یافت شده در زیر اشاره نمود: hornera cf. reteporacea, membranipora sp., tubucellaria sp. یک جنس از کرم های بند بند نیز در منطقه کنارتخته یافت شد که serpula cf. vermicularis نام گرفت. از فرامینیفر های یافت شده در این سازند می توان به موارد زیر اشاره نمود: astrorotalia dentate, cribroelphidium sp., elphidium sp., protelphidium sp., miliolinella sp., ammonia beccarii, rotalinoides sp., cribroelphidium vulgare, neorotalia viennati, biloqulina sp., miogypsina sp., miogypsinoides sp., neorotalia sp., heterostegina sp., operculina sp., quinqueloculina sp., dendritina range, meandropsina anahensis, pyrgo sp., miliolids sp. سن سازند میشان بر اساس فسیل های موجود از آغاز اولین اشکوب میوسن زیرین ((aquitanian تا پایان اولین اشکوب میوسن بالایی (tortonian) پیشنهاد می گردد. نزدیکی تاکسون های به دست آمده و ذکر شده در بالا در نهشته های دریایی سازند میشان که بیشتر عمق کم و نزدیک به ساحل می باشد و قرابت با مناطقی همچون شلمزار، قم، اردستان، بلوچستان و از طرفی حوضه مدیترانه، خلیج فارس و ایندوپاسیفیک این واقعیت را به اثبات می رساند که اقلا تا اواخر میوسن منطقه مورد مطالعه به صورت یک تراف باز از مدیترانه تا هند تحت پوشش آب های کم عمق بوده است.
محمد زارع مهدی یزدی
این تحقیق به بررسی زیست چینه نگاری نهشته های سازند بهرام به سن دونین پسین در برش چاه ناصر و حادثه زیستی کلواسر مرتبط با مرز فرازنین- فامنین می پردازد. سازند بهرام یک واحد سنگی است که شامل سنگ آهک لایه لایه خاکستری متمایل به آبی دارای سنگواره های مرجان، گاستروپود، تنتاکولیت، استراکود، بقایای ماهی و به ویژه براکیوپود فراوان می باشد. در برش الگو مرز زیرین سازند بهرام با دولومیت سیبزار تدریجی است و به جز جاهایی که سازند بهرام در توالی چینه شناسی عادی و زیر شیشتو 1 قرار دارد در سایر نواحی مرز بالایی آن ناپیوسته و فرسایشی است. برش چاه ناصر در حوضه ایران مرکزی و در بلوک یزد در 15 کیلومتری غرب خرانق و مجاورت روستای هامانه، در شمال شرق کوه باشی قرار گرفته است. بر این اساس 48 نمونه 4 -3 کیلوگرمی به روش نمونه برداری سیستماتیک از برش مورد مطالعه برداشت و به روش اسید شویی مورد مطالعه قرار گرفت و از این تعداد 38 نمونه دارای بیش از 671 عنصر کنودونتی بود. با بررسی کنودونت های بدست آمده از این برش تعداد 19 گونه کنودونتی: p. aequalis, p. alatus, p. politus, p. webbi, p. brevilaminus, p. aspelundi, p. angustidiscus, p. semicostatus, p. sp. a, p. sp. b, i. alternatus alternatus, i. iowaensis iowaensis, i. cornotus, i. deformatus deformatus, i. alternatus helmsi, pelekysgnathus brevis, pelekysgnathus incilinatus, pelekysgnathus serradentatua, ancyrognathus sinelaminus, متعلق به 4 جنس: polygnathus, icriodus, pelekysgnathus, ancyrognathus شناسایی گردید که در این بین فراوانی غالب با جنس های محیط آب کم عمق polygnathids و icriodids بوده که حاکی از محیط شلف داخلی تا جلوی دریای کم عمق می باشد. بررسی زیست زون های مورد مطالعه منجر به شناسایی 7 زیست زون کنودونتی: lower rhenana zone, upper rhenana to upper linguiformis zones, lower triangularis zone, middle to upper triangularis zones, lower to uppermost crepida zone, lower rhomboidea zone, middle rhomboidea to upper terachytera zones. گردید. ضخامت طبقات دونین (سازند بهرام) در این برش 187.4 متر شامل تناوب دولومیت خاکستری فسیل دار در قاعده و آهک نازک تا ضخیم لایه در بخش فوقانی بوده و سن آن فرازنین پسین تا – فامنین میانی تعیین گردید. مرز فرازنین- فامنین در این برش منطبق بر یک افق 2 متری از خاک نسوز، ماسه سنگ و شیل بوده و ناپیوستگی موجود شامل lower triangularis zone تشخیص داده شد. همچنین نهشته های دولومیتی سازند جمال با ناپیوستگی موازی بر روی نهشته های سازند بهرام قرار می گیرند که حاکی از فاز فرسایشی پیش از پرمین می باشد.
زینت صفری یزدآبادی مهدی یزدی
چکیده برش ورکمر در شمال اصفهان، واقع در حاشیه غربی پلیت ایران مرکزی و چسبیده به حاشیه شرقی زون سنندج - سیرجان می باشد. سنگ های آتشفشانی منطقه مربوط به فعالیت آتشفشانی ائوسن و قابل مشاهده در ارتفاعات کرکس می باشد. شکل ساختمانی منطقه در نتیجه جنبش های تکتونیکی مربوط به ژوراسیک بالایی و سپس در اواخر کرتاسه و به خصوص در طی دوران سوم اتفاق افتاده است که بر این اساس نهشته های دونین زیرین تا ائوسن قابل مشاهده می باشد. نهشته های دونین میانی سازند بهرام در برش مورد مطالعه با ضخامتی د رحدود 26/211 متر از سه واحد قابل تقسیم می باشد: واحد کربناته - آواری (a) شامل تناوبی از ماسه سنگ های نازک لایه دارای کراس بدینگ، دولومیت های نازک تا متوسط و میان لایه های نازک آهکی، واحد b شامل آهک های تیره تا خاکستری نازک تا متوسط لایه دارای براکیوپود فراوان، بقایای مهره داران، استراکد، کنودونت، ، بریوزوئر، قطعات کرینوئید،گاستروپود، خرده های دوکفه ای، واحد c آهک تیره فسیل دار ضخیم لایه (بیوستروم مرجانی) دارای براکیوپود فراوان، تنتاکولیت، بقایای مهره داران، ، استراکد، کنودونت می باشد. نهشته های سازند بهرام در برش مورد مطالعه به طور ناپیوسته همشیب بر روی ماسه سنگ های قهوه ای سازند پادها (دونین زیرین؟) قرار دارند و همچنین با ناپیوستگی همشیب در زیر ماسه سنگ های کوارتزی سفید رنگ مربوط به قاعده پرمین و آهک های فوزولین دار خاکستری تیره قرار می گیرد. به منظور تعیین سن دقیق نهشته های دونین سازند بهرام، به طور سیستماتیک 44 نمونه برداشت گردیده است که پس از شستشو با اسید استیک، 691 عنصر کنودونتی به دست آمده است. با بررسی کنودونت های بدست آمده از این برش تعداد 23 گونه کنودونتی polygnathus xylus, polygnathus alatus, polygnathus pollocki, polygnathus varcus, polygnathus pseudofoliatus, polygnathus eiflius, polygnathus linguiformis weddigei, polygnathus parawebbi, polygnathus linguiformis linguiformis, polygnathus linguiformis klapperi, icriodus expansus, icriodus latecarinatus, icriodus brevis, icriodus obliquimarginatus, icriodus eslaensis, icriodus cedarensis, icriodus lindensis, icriodus expansus, icriodus subterminus, icriodus arkonensis, icriodus excavatus, icriodus werneri. متعلق به دو جنس پلی گناتوس و ایکریودوس شناسایی گردید. نتایج حاصل از ترسیم نمودار فراوانی و پراکندگی کنودونت ها و مقایسه آن با منحنی تغییرات جهانی سطح آب دریا، حاکی از تشکیل حوضه کم عمق و شرایط آب و هوای گرمسیری می باشد. بررسی بیوزوناسیون فونای کنودونتی منجر به تعیین 4 زیست زون ensensis zone, hemiansatus to middle varcus zones, middle varcus to lower hermanni zones, lower hermanni zone to lower falsiovalis zone گردید. سن نهشته های سازند بهرام در این برش ایفلین پسین (ensensis zone) تا ژیوتین پسین (lower hermanni zone to lower falsiovalis zone) تعیین گردید. کلید واژه: بیواستراتیگرافی، کنودونت، ورکمر، سازند بهرام، دونین میانی.
راضیه متولی پور مهدی یزدی
چکیده: برش مورد مطالعه واقع در استان اصفهان می باشد. این تحقیق به مطالعه چینه نگاری زیستی و محیط رسوبی سازند قم در ناحیه دیزیلو در شمال اصفهان پرداخته است. در ناحیه مورد مطالعه سازند قم با ضخامت 111 متر از جنس آهک با دانه های ماسه و ریگ، رس، میان لایه کربنات با لایه های رس، کربنات و برش، آهک، میان لایه رس با لایه های مارنی و کربنات، رس و مارن می باشد. رسوبات الیگوسن- میوسن مورد مطالعه با نبود رسوب گذاری روی نهشته های دونین قرار گرفته است و نهشته های متعلق به تریاس بر روی مقطع مورد نظر رانده شده است. براساس مطالعات میکروسکوپی و ماکروسکوپی و شناسایی میکروفسیل ها و ماکروفسیل ها تعداد23 جنس و 9 گونه شناسایی شده است. براساس پخش و پراکندگی آن ها دو زون تجمعی مورد شناسایی قرار گرفت; 1-globigerina spp. assemblage zone 2-lepidocyclina- operculina assemblage zone با تحقیقات و بررسی های انجام شده سن روپلین- شاتین برای این قسمت از سازند قم در نظر گرفته شده است. تعداد 11 جنس و 7 گونه از ماکروفسیل ها به دست آمده که از گروه های دوکفه ای ها، شکم پایان، کرم های حلقوی یا بند بند، خارپوستان، بریوزوئرها و مرجان ها می باشند که وجود بقایایی از کرم های روتالیا، خرچنگ، استخوان و دندان یک مهره دار آبی احتمالا گراز دریایی و نیز وجود صدف های ضخیم از دو کفه ای ها (استرا و اسپوندیلوس) دلیل بر این است که آب های این منطقه در زمان روپلین-آکیتانین(؟)، کم عمق و گرم و شوری نرمال یا شور و پر انرژی بوده است.
نازنین علی پور مهناز پروانه نژادشیرازی
به منظور بررسی توالی چینه شناسی و بیواستراتیگرافی رسوبات کرتاسه زیرین در منطقه قهجاورستان (شرق اصفهان) مطالعاتی بر روی نهشته های رسوبات کربناته و تخریبی به ضخامت 120 متر واقع در 22 کیلومتری شرق اصفهان انجام شده است. با توجه به ترکیب لیتولوژی سکانس کرتاسه زیرین در این ناحیه چهار واحد لیتواستراتیگرافی شامل: 1. کنگلومرایی- ماسه سنگی 2. کربناته زیرین 3. شیل میانی 4. کربناته بالایی تشخیص داده شده است؛ که به صورت هم شیب روی همدیگر قرار گرفته¬اند. همچنین این سکانس از لحاظ بیواستراتیگرافی به 4 بیوزون تقسیم بندی شده است.در سکانس مورد مطالعه یک افق بیوسترومی مرجانی- جلبکی تشخیص داده شده که نمونه¬های ماکروفسیل شناسایی شده . مرز پایینی برش مورد مطالعه با طبقات زیرین که همان شیل وماسه سنگ گروه شمشک (به سن نورین-رتین) می¬باشد به¬صورت دگرشیبی بوده است، که نشان دهنده پیشروی دریای کرتاسه زیرین پس از فاز سیمرین بوده که در این منطقه باعث نهشته شدن طبقات تخریبی و کربناته شده است و تا اواخر آپسین ادامه یافته است. انتهای برش مورد مطالعه به آهک های دولومیتی شده، ختم شده-است.
محبوبه خواجه رحیم شعبانیان
در این تحقیق توالی مربوط به رسوبات پرمین ، واقع در باقرآباد (شمال شرقی اصفهان)، برای اولین بار مورد مطالعه قرار می¬گیرد. این توالی شامل آهک¬های ماسه¬ای متوسط تا ضخیم لایه ، آهک¬های متوسط تا ضخیم و توده¬ای به رنگ خاکستری تیره و آهک¬های دولومیتی شده و آهک مارنی می¬باشد. مرز تحتانی، سازند بهرام به سن فامنین که با یک افق خاک سرخ ختم می¬گردد. مرز بالایی آن حدود 28 متر لایه بوکسیتی ته¬نشست گردیده که جدا کننده نهشته¬های پرمین از نهشته¬های مربوط به تریاس می¬باشد. نبود رسوبات کل زمان کربونیفر و آغاز پرمین در نتیجه حرکات خشکی¬زایی هرسی¬نین می¬باشد. هدف این پژوهش تعیین سن دقیق رسوبات پرمین و بیان تأثیر فاز خشکی¬زایی هرسی¬نین در بخش مورد مطالعه می¬باشد. در این تحقیق با مطالعه فرامینیفرهایی همچون geinitzina sp., paraglobivalvulina mira, pachyphloia sp., codonofusiella sp و ... سن مورگابین برای نهشته¬ها¬ی برش مورد مطالعه تعیین گردید. ماکروفسیل¬های افق 16 متری آهک مارنی شامل گروه¬های مختلف بی¬مهرگان وابسته به: بریوزوئرها ، مرجان¬ها، سفالوپودها ، گاستروپودها ، تریلوبیت¬ها و براکیوپودها می¬باشند. ماکروفسیل¬های این افق در این برش عبارتند از: fenestella sinopermiana، michelina spp.، orthoceratidae، loxonema spp.، chonetes sp. و phillipsidae. حضور فونای یاد شده بیانگر وجود یک پلاتفرم کربناته کم عمق و گرم در بخش مورد مطالعه می¬باشد. نبود نهشته¬های مربوط به کربونیفر و پرمین پیشین در این برش برای اولین بار مطالعه و معرفی می¬گردد. اطلاعات بدست آمده از این برش می¬تواند در مقایسه شبکه چینه¬شناسی و زیست ¬چینه¬نگاری ایران و کشور¬های همجوار مورد استفاده قرار گیرد.
رعنا شیری علی اصغر ثیاب قدسی
سازند لیگنیت دار تبریز به سن میوسن در محیط دریاچه ای تشکیل شده است. در این پایان نامه برای اولین بار بیومارکرهای لیگنیت های این سازند گزارش می شوند. برای استخراج بیتومن موجود در لیگنیت از روش سوکسوله ((soxhlet با حلال های مناسب استفاده شده است و بعد از آماده سازی های لازم ، آشکارسازی بیومارکرها با دستگاه کروماتوگرافی گازی- اسپکترومتری جرمی (gas chromatography-mass spectrometery) انجام گرفت. آلکان های نرمال c18، c20 و c24 در بین این بیومارکرها نشانگر رسوبات کربناته تبخیری و محلولهای شور و غیراکسیدان و نشانگر منشأ باکتریایی مواد آلی است و آلکان نرمال c23 دلیل بر وجود جلبک های دریاچه ای است و وجود c18 میتواند مربوط به جلبک کاروفیت و c24مربوط به واکس گیاهان عالی آواری باشد. وجود آلکان های شاخه دار c11، c22 و c28 نشانه وجود سیانوباکتری ها در میوسن تبریز است. کلستان (cholestane) مربوط به گیاهان عالی، جلبک و تا حد کمی جانداران است. الئان- 12- ان (oleane-12- ene) و فریدلان (friedelane) نشانگر گیاهان گلدار و سن ترشیری این رسوبات است. بتا کاروتن (beta carotene) در بسیاری از گیاهان عالی و پست وجود دارد و توکوفرول (tochopherol) از گیاهان و باکتری ها مشتق شده است. این بیومارکرها در سازند لیگنیت دار نشان می دهد که مواد آلی لیگنیت های این سازند مربوط به گیاهان نهاندانه ای است و بیومارکری که نشانگر گیاهان بازدانه باشد وجود ندارد.
واچیک هایراپطیان مهدی یزدی
چکیده ندارد.
مهدی ده بزرگی شیرازی مهدی یزدی
چکیده ندارد.
سمیه ملایجردی مهدی یزدی
چکیده ندارد.
احمد ابراهیمی خان آبادی مهدی یزدی
چکیده ندارد.
مریم نورالدینی مهدی یزدی
چکیده ندارد.
سمانه آقابابایان مهدی یزدی
چکیده ندارد.
سمانه رحمتی مهدی یزدی
چکیده ندارد.
طاهره حبیبی مهدی یزدی
چکیده ندارد.
علی اکبر دهقانزاده بافقی مرتضی طبایی
قدیمی ترین سازندهای موجود در منطقه مربوط به سیلورین و دونین است که از ماسه سنگهای قرمز که دگرگونی ضعیفی را تحمل کرده اند شروع و توسط دولومیت و آهکهای که از گسترش نسبتا زیادی برخوردارند پوشانده می شود. بر روی این سازندها پس از یک نبود چینه ای کانسار نسوز رسوبی پرمین زیرین که بازگو کننده دریای کم عمق با فسیلهای روان در بخش تحتانی است قرار دارد . روی این سازندها ماسه سنگ آهکی مربوط به پرمین قرار دارد که شروع پیشروی دریای پرمین را نشان می دهد. تعداد 11 نمونه از کانسار بطور سیستماتیک از دو تراشه و دو چاهک برداشت شده است . از این تعداد نمونه به صورت ترکیبی بر روی 7 نمونه آزمایشات x.r.d ، تجزیه شیمیایی و غیره انجام گرفته است. نتایج کانی شناسی نشان می دهد که کانیهای اصلی شامل کوارتز ، ایلیت، رکتوریت، هالویزیت بوده و تشکیل دهنده های فرعی به مقدار ناچیز روتیل و هماتیت هستند. مطالعات تفصیلی نشان می دهد که این ماده پلاستیسیته پایین ، پتاس بالا داشته که باعث کاهش کیفیت آن می گردد، از طرفی نسوزندگی خوبی دارد. چون در نمونه پخته شده آثار خرد شدگی ، دفرمه شدن ، پوسته پوسته شدن مشاهده نشده ، از تحمل حرارتی خوبی برخوردار بوده و نیز رنگ سفید بعد از پخت دارد که جهت مصرف در صنایع کاشی و سرامیک مناسب بوده همچنین می تواند باجدایش کانیهای مزاحم توسط روشهای فیزیکی و شیمیایی ، شستشو و تغلیظ شده و بعنوان دیر گداز در صنایع نسوز استفاده گردد. این کانسار از لحاظ تشابه کانسارهای نسوز آباده می باشد. ذخیره زمین شناسی آن برابر 3 میلیون تن برآورد گردیده است.