نام پژوهشگر: راحیل امیرسیافی
راحیل امیرسیافی لیلا هوشنگی
زمانی که عیسی رسالت خویش را بر همگان آشکار ساخت و از یهودیان و غیر یهودیان خواست که به او ایمان آورند ، مهمترین رسالت خویش را بشارت به ملکوت الهی اعلان نمود. عیسی تعلیم می داد که ملکوت اکنون وجود دارد و از طریق ایمان به او قابل دست یابی است ،اما با مصلوب شدن و رستاخیز او، مسأله ملکوت تبدیل به یکی از مسائل غامض و پیچیده مسیحیت شد. از این رو که در برخی مواعظ عیسی، ملکوت در آینده ای نزدیک به ظهور می رسید و در دیگر تعالیم وی ، بنابر نشانه های ذکر شده برای ظهور ملکوت ، وقوع ملکوت به بعد وقوع این نشانه ها موکول می شد. دیگر اینکه عیسی مسأله ملکوت را در قالب تماثیلی بیان نموده بود، که هر فردی توانایی تأویل و تفسیر آنها را نداشت. به این ترتیب ، موضوع ملکوت تبدیل به یکی از پیچیده ترین مباحث الهیات مسیحی شد و از این رو، بعد از تعالیم پولس درباره ملکوت و تأثیر سخنان او بر حواریون و نگارش اناجیل ، بحث و بررسی در مورد ملکوت ، تا پیش از قرن اخیر به نوعی مسکوت ماند و جز عده اندکی از متألهان متقدم که به تفسیر آن نپرداختند. اما با طرح مسأله ملکوت در مقام یکی از مهمترین مسائل الهیات مسیحی در چند دهه اخیر، متألهان بسیاری به بیان آراء و نظرات خویش در مورد آن پرداخته اند و دیدگاه های متفاوتی در مورد آن مطرح شده است ، بدین صورت که عده ای ملکوت را امری روحانی و عده ای آن را هم روحانی و هم جسمانی و عده ای نیز آن را تنها امری جسمانی می دانند که متعلق به آینده و آخرت شناسانه است که بعد وقوع نشانه هایی محقق خواهد شد ، که از جمله این نشانه ها ، ظهور پسر انسان است که در مورد همین پسر انسان نیز نظرات گوناگونی از سوی متألهان مطرح شده است.