نام پژوهشگر: فائزه خوشحال
فائزه خوشحال محمد اسدی نواد
(عنوان): جنبههای حقوقی محل داوری (نام دانشجو): فائزه خوشحال یکی از شاکلههای جامعهی مدنی، واگذاری بخشهایی از حاکمیت به نهادهای مردمی غیردولتی و نیز اعمال سیاست عدم تمرکز در بخشهای دولتی است. بنابراین همان گونه که توسعهی سیاسی به معنای توزیع قدرت سیاسی جامعه در بین نهادهای مردمی در حوزههای مختلف و واگذاری واقعی حاکمیت سیاسی به آنان میباشد،یکی از آثار پذیرش اندیشه توسعهی قضایی، ایجاد نهادهای مشابه در حوزهی وظایف قوهی قضائیه و واگذاری بخشی از مسئولیتهای این قوه به آنان است. امروزه با توجه به موانع مختلف همچون تشریفات طولانی و پیچیده رسیدگی دادگاهها، هزینههای زیاد دادرسی، وجود قوانین زیاد و دست و پاگیر، بسیاری از اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی ترجیح میدهند که برای حل و فصل اختلافات خود به داوری تمسک جویند. مسأله و بحث اساسی داوری این است که آیا فرآیند داوری ضرورتاً به نظام حقوقی ملی معین – یعنی نظام حقوقی مقر دیوان داوری مربوطه – است؟ آیا همین نظام حقوقی بر فرآیند داوری و ماهیت دعوی و رأی صادره کنترل و نظارت دارد؟ و نهایتاً آیا ملی گرایی در مقر داوری باید مورد تأیید قرار گیرد یا خیر؟ غیرمحلی کردن قواعد حاکم بر آیین داوری با مانع خاصی روبه رو نیست و با شرایطی میتوان اعمال هرگونه قانون ملی را نسبت به آن منع نموده و حقوق فراملی را نسبت به آن حاکم دانست اما حذف نقش نظارتی دادگاه مقر داوری کمتر مورد پذیرش قرار گرفته است. دکترین غربی داوری غیرمحلی اگر چه داعیهی حذف کامل نظارت قضایی بر آرای داوری بینالمللی را داشته است، اما هدف عملی آن، که به عملکردهای مختلف مطرح گردیده حذف تابعیت ملی این آرا و کنار نهادن نظارت قضایی بر آنها در مبدأ است. در واقع نتیجه نهایی اعمال این دکترین را میتوان در انتقال مرکز ثقل داوری بین المللی از کشور مبدأ به کشور مقصد ارزیابی نمود.